گفتهها - ۱۷ آبان ۹۵
ناصرالدینشاه گفته بود: «نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و اگر اسم پاریس و بروکسل نزد آنها برده شود، ندانند که اینها خوردنی است یا پوشیدنی. » پس از سفرهایش به اروپا دریافته بود که یا باید تن به دگرگونیها بدهد یا آماده فروافتادن باشد. او با مردمی روبهرو بود که کنت دوگوبینو درباره آنها نوشته بود: «مردم ایران کارکن و باهوش هستند و طبعا از تجارت و صناعت و زراعت خوششان میآید و آرزویشان این است که حکومت بگذارد ثروت اراضی مملکتشان را مورد استفاده قرار دهند.
ناصرالدینشاه گفته بود: «نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و اگر اسم پاریس و بروکسل نزد آنها برده شود، ندانند که اینها خوردنی است یا پوشیدنی.» پس از سفرهایش به اروپا دریافته بود که یا باید تن به دگرگونیها بدهد یا آماده فروافتادن باشد. او با مردمی روبهرو بود که کنت دوگوبینو درباره آنها نوشته بود: «مردم ایران کارکن و باهوش هستند و طبعا از تجارت و صناعت و زراعت خوششان میآید و آرزویشان این است که حکومت بگذارد ثروت اراضی مملکتشان را مورد استفاده قرار دهند.» این مردم باهوش آنگاه که نمیدانستند پاریس خوردنی است یا پوشیدنی خموش بودند؛ اما آنگاه که بازگشتگان از فرنگ در گوش آنان فریاد کشیده و از دگرگونیها و آرزوهایشان سخن گفتند، بهتندی دگرگون شده و بر آن شدند که [آنها را]داشته باشند.
- از کتاب «مشروطه و گیلان» نوشته افشین پرتو
ارسال نظر