انگلیسی‌ها، مساله تلگراف و بلوچستان

معاهده پاریس و استقلال افغانستان، مشکلات انگلیسی‌ها در هند، برای چند سال آنها را از دخالت علنی در بلوچستان بازداشت، اما شورش هند در سال ۱۸۵۷/ ۱۲۷۴ق. انگلیسی‌ها را در تقسیم بلوچستان مصمم کرد. انقلاب هندوستان و خطری که در آن مقطع تاریخی متوجه امپراتوری بریتانیا شد، آثار و نتایج عمیقی در ایران به‌جای گذاشت. از جمله مهم‌ترین این آثار ارتباط تلگرافی هندوستان با اروپا و با انگلیس و در نتیجه کشیده شدن خطوط تلگراف در ایران بود. برای ایجاد خطوط تلگرافی در بلوچستان، مذاکرات توسط افسران انگلیسی با دولت ایران شروع شد، اما این مذاکرات با مخالفت و مقاومت شدید در ایران مواجه شد. حکومت ایران به هیچ‌عنوان نمی‌خواستند پای ماموران انگلیسی به نقاط دور افتاده مملکت، به‌خصوص نواحی جنوب به‌ویژه در میان طوایف بلوچستان باز شود. انگلیسی‌ها سرهنگ اپستویک را برای حل این مساله به سمت سفارت تهران برگزیدند و سرانجام امتیاز کشیدن خطوط در ۲۴ جمادی‌الاخر ۱۲۷۹ / ۱۷دسامبر ۱۸۶۲ با دولت ایران به امضا رسید. در آن زمان صدارت ایران با امین‌الدوله بود که با انگلیسی‌ها رابطه صمیمانه‌ای داشت.

انگلیسی‌ها در سال ۱۸۵۹/ ۱۲۷۵ق برای برقرار کردن رابطه مخابراتی مستقیم هند و اروپا یک رشته سیم بین اسکندریه و خلیج‌فارس دایر کردند. در سال ۱۲۷۸ق. دولت انگلیس گلداسمیت را به منظور انجام تحقیقاتی در زمینه چگونگی امتداد این خط تلگراف در طول صحرای مکران مامور کرد. در سال۱۲۸۰ق. کار کشیدن خط تلگراف تمام شد و آن خط را از کراچی به جاسک مربوط کردند. ماموران انگلیسی هنگام مطالعه، برای کشیدن خطوط تلگرافی پی بردند که کشیده شدن خطوط تلگراف زمینی در بخشی از نواحی ساحلی ایران، برای کنترل و سرانجام جدایی این نواحی مجاور، فرصت مناسبی می‌تواند باشد، بنابراین تحقیق و بررسی از این نواحی بر عهده سر فردریک گلداسمیت گذاشته شد. با عبور سیم تلگراف از بلوچستان، دولت انگلستان گلداسمیت را با چند افسر دیگر به بلوچستان فرستاد، اما آنها با مقاومت و مخالفت بلوچ‌ها مواجه شدند.

افسران انگلیسی به فرماندهی گلداسمیت به این نتیجه رسیدند که تنها از طریق کنار آمدن با سران طوایف و قبایل می‌توانند بر حاکمیت خویش در بلوچستان تداوم بخشند. به همین خاطر عمده سران، خان‌ها و سردارهای بلوچ را با دادن اسلحه و مختصری مقرری فریب دادند و به بهانه عبور خط تلگراف در هر محل تلفنخانه‌ای برپا کردند و پرچم انگلیس را بر فراز آن برافراشتند بدین‌سان انگلیسی‌ها در سراسر بلوچستان نفوذ کردند و از طریق مقرری محدودی که به سرداران بلوچ می‌دادند از آنها تعهد گرفتند تا از سیم‌های تلگرافی مراقبت کنند.

در این میان عده‌ای دیگر از بلوچ‌ها که بهره‌ای نبرده بودند، دست به تحریکات زدند، در نتیجه سیم‌های تلگراف را قطع و برای ماموران انگلیسی مزاحمت ایجاد می‌کردند و بعضی از کارکنان را کشته، برخی را اسیر کردند. این پیشامدها سبب شد دولت انگلیس از ایران بخواهد مرز بین ایران و هند تعیین شود. دولت ایران با این تقاضا موافقت نکرد. گلداسمیت بلوچ‌ها را تحریک کرد تا سر به شورش زنند. ناصرالدین شاه متوجه این خطر شد که چنانچه رضایت انگلیس را فراهم نکند، ممکن است بلوچستان را از ایران جدا کند. در سال ۱۲۸۸ق. انگلستان عده‌ای سرباز هندی را به پنجگور فرستاد و خیال داشت تمامی بلوچستان را فتح کند. ناصرالدین شاه از این نقشه باخبر شد و با سفیر انگلیس در تهران در این باب مذاکره کرد. سفیر انگلیس اظهار کرد که اگر دولت ایران خواهان دوستی با دولت انگلیس است، باید خطوط مرزی بلوچستان را با مرز هند تعیین کند.

ناصرالدین شاه نیز این پیشنهاد را پذیرفت. از طرف ایران وزیر خارجه میرزا سعیدخان و آصف‌الدوله حاکم کرمان و چند نفر دیگر معلوم شدند. از طرف انگلستان گلداسمیت و دو افسر مهندس تعیین گردیدند، اما نتیجه مطلوبی حاصل نشد. در این جلسه قرار شد دولت انگلیس سالی سه هزار تومان جهت محافظت از تیرها و سیستم تلگرافی که در قسمت بلوچستان واقع می‌شد، پرداخت کند و تعیین مرزها به ملاحظاتی، نامعلوم و مسکوت ماند. در این زمان انگلیسی‌ها با کاشتن تیرهای تلگراف در گوشه گوشه بلوچستان و گسترش نفوذ خود دراین منطقه و در نهایت با تفرقه انداختن بین مردم بلوچستان کم‌کم به اهداف خود نزدیک‌تر شدند.

- بخشی از مقاله «انگلیس و جدا کردن بلوچستان از ایران» نوشته هاشم ملکشاهی