دو ماهی که از مسافرت بنده به ایتالیا گذشت، دو نفر فرانسوی یکی به نام گوتیه و دیگری به نام مسیو دولرمان که از نتاج (نوادگان) خانواده‌های بزرگ اشرافی فرانسه بودند و این دو نفر برای تجسس مشتری برای فروش ماهوت پارچه‌های ساخت فرانسه به طهران آمده بودند، چون مشتری پیدا نکرده بودند و مرحوم حکیم باشی طولوزان فرانسوی که از تاریخ اجداد دولرمان خبر داشت از او خدمت شاه حمایت می‌‌نمود، مدعی گشتند یعنی این مسافرین جدیدالورود اظهار داشتند که ما می‌توانیم کمپانی خود را وادار کنیم که راه‌آهن طهران به قم را بکشد. اگر دولت به ما کمیسیون و کنسسیون (امتیاز) بدهد ما راه‌آهن را خواهیم کشید و حکیم‌باشی طولوزان همه‌روزه سماجت و محصلی می‌نمود و از طرفی دست‌خط‌ها و ابلاغ‌ها صادر می‌گشت.

بالاخره مرحوم وزیر با حضور حکیم‌باشی طولوزان یک صورت کنسسیون مرقوم داشتند و بنده آن را ترجمه نمودم و با خطی خوب به فارسی و فرانسه نوشته شد و به توشیح شاه رسید و وزیرخارجه به اسم کمپانی براسه امضا فرمودند. لیکن مصلحت ندانستند که این سند (قرارداد) به دست حضرات داده شود و هرقدر هم اعلیحضرت امر صریح صادر فرمودند، وزیر قبول نکرد. بالاخره قرار بر این شد که این سند را وزارت‌خارجه به این بنده بدهد با مخارج راه، بروم به لندن و در آنجا با کمپانی براسه مبادله نمایم و قطعی شد ششصد تومان مخارج سفر برای بنده برات صادر شود و از طرف وزارت‌خارجه فشار به خزانه آمد که این پول به فوریت به بنده داده شود. رقعه‌ای از طرف حضرت وزیر به‌عنوان دوستعلی‌خان معیرالممالک در توصیه ادای این ششصد تومان به فوریت نوشته شد و به بنده دادند که معزی‌الیه را ملاقات نموده و وجه دریافت نماید که فردای آن روز به چاپاری در معیت مسیو دولرمان و رفیقش مسیو گوتیه به رشت عزیمت و از آنجا به لندن برویم.

‌خاطرات ممتحن‌الدوله، زندگی‌نامه میرزا مهدی خان ممتحن‌الدوله شقاقی، به کوشش حسینقلی خانشقاقی.
مشخصات نشر: تهران: امیرکبیر، 1353. ص: 169.