انتخابات و مالیات
صبح با حضرت والا باغ شاه رفتم. بالاخانه لقمانالممالک طبیب اعلیحضرت جنب تلگرافخانه رفتیم. صدراعظم و مهندسالممالک وزیر علوم بودند. بعد از احوالپرسیها و صرف چای وزیر علوم نظامنامه انتخابات را گرفته در باب منتخب چیزی نوشت که بیست تومان مالیات بده باشد. حضرت والا فرمودند اینجا مثل فرنگستان نیست. ممکن است شخصی معتبر و محترم و صاحب مال باشد؛ اما مالیات بده نباشد مثل معینالتجار. صدراعظم گفت تجار که این همه گمرک میدهند. من گفتم گمرک را تاجر نمیدهد. گفت پس کی میدهد. من دیدم هیچ تا امروز نفهمیده.
صبح با حضرت والا باغ شاه رفتم. بالاخانه لقمانالممالک طبیب اعلیحضرت جنب تلگرافخانه رفتیم. صدراعظم و مهندسالممالک وزیر علوم بودند. بعد از احوالپرسیها و صرف چای وزیر علوم نظامنامه انتخابات را گرفته در باب منتخب چیزی نوشت که بیست تومان مالیات بده باشد. حضرت والا فرمودند اینجا مثل فرنگستان نیست. ممکن است شخصی معتبر و محترم و صاحب مال باشد؛ اما مالیات بده نباشد مثل معینالتجار. صدراعظم گفت تجار که این همه گمرک میدهند. من گفتم گمرک را تاجر نمیدهد. گفت پس کی میدهد. من دیدم هیچ تا امروز نفهمیده. گفتم شما و من آقا. حضرت والا گفت چطور؟ مهندسالممالک تفصیل داد و آنوقت گفت فرنگیها میگویند که چرا باید کسبه و تجار مالیات نداشته باشند و آنها باید از منافع خود مالیات بدهند. من گفتم مثلا بنده ده دارم همه قسم مالیات میدهم؛ اما حاجی میرزا علی صراف یا دیگری از تنخواه نقدی خود که خیلی زیادتر از ده من نفع میبرد یک شاهی مالیات نمیدهد. صدراعظم گفت شما را به خدا این حرف را حالا نزنید، باز یک مرافعه راست میکنند. آنوقت حضرت والا فرمودند بنویسید اعتبار کامل یا اقلا بیست تومان مالیات بده باشد. آن وقت من کتابچه را گرفته خواندم بد نبود. یعنی اینطور وکیل باشرف و با مکنت و عالم و خیرخواه وطن خواهد بود.
- روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج3، ص: 2442
ارسال نظر