صنایع به هنر آراسته چراغدان و آفتابه لگن دوره قاجاریه

گروه تاریخ و اقتصاد: ‌هانری رنه دالمانی Henry -Rene D'Allemagne سیاح و کلکسیونر فرانسوی بوده که در دوران مشروطه به ایران آمده است. او پس از سفرهای طولانی خود به کشورهای ایران و مناطق قفقاز، آنچه توانسته از صنایع دستی و مصنوعات نفیس قدیمی و قالی و قالیچه و منسوجات زربفت و اشیاء فلزی به دست آورده و با خود به فرانسه برده و مجموعه قابل ملاحظه‌ای تشکیل داده است. کلکسیون آنتیک ‌هانری رنه یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین کلکسیون‌هایی است که در پاریس باقی مانده و وارث او هم پس از مرگش در حفظ آن کوشیده و هنوز آن را از دست نداده‌ و دوستداران اشیای آنتیک همه‌روزه از تماشای آن بهره‌مند هستند.

اهمیت کلکسیون او را از سفرنامه اش نیز می‌توان استنباط کرد. در این جا بخش‌هایی از سفرنامه او که مربوط به «اسباب خانه» در میان مردم آن دوره می‌شود از نظرتان می‌گذرد:

مبل‌هایی که در ایران دیده می‌شود یا از اروپا وارد شده و یا از روی مبل‌های ترکیه به‌طور ناقص و بدترکیبی در زیردست کارگران بومی ساخته شده است. اخیرا در پاریس صندلی‌هایی را دیدم که آنها را مستقیما از اصفهان به فرانسه آورده بودند و به یکی از کارمندان عالی رتبه بانک انگلیس تعلق داشتند و از روی مدل‌های قدیمی فرانسه ساخته شده و با مفتوله‌ای نقره و قطعات صدف زینت یافته بودند. سایر اثاث‌البیت قدیمی یا تازه را به‌طور اختصار در زیر شرح می‌دهم:


چراغ‌های ایرانی‌

چراغ‌ها دو نوعند: نوع اول که عمومیت دارد با گل خام یا گل پخته لعابدار ساخته شده است و نوع دوم از آهن یا مفرغ درست شده و در ساختمان آنها دقتی به کار رفته است. چراغ‌های نوع اول به اشکال مختلف ساخته شده‌اند، این نوع چراغ‌ها به‌وسیله فتیله‌ای می‌سوزند و در آنها پیه یا روغن می‌ریزند و روشنایی آنها بسیار لرزنده و ضعیف است. اشخاص ثروتمند چراغ‌هایی دارند که هریک دارای چند فتیله است و روشنایی آنها هم بیشتر است ولی در عوض بوی نامطبوعی در اتاق پراکنده می‌کنند. شمعدان‌هایی هم از گل پخته لعابدار درست می‌کنند. من یکی از این چراغ‌های کاشی را که با صورت حیوانات زینت یافته بود در سمنان دیدم، این چراغ از حیث شکل مانند زنگ‌های معمولی بود و به اشیایی که در موصل و بین‌النهرین ساخته می‌شوند و اروپاییان به خریدن آنها علاقه‌ای دارند، شباهت داشت. در ترکستان برای چراغ یا شمع پایه‌های فلزی می‌سازند که در اطراف ساقه آنها برگ‌های نوک‌تیزی قرار دارد و برای اینکه تعادل کاملی داشته باشند قاعده آنها را مانند سینی بزرگ مدوری ساخته‌اند و در بالای آنها شمع یا چراغ می‌گذارند. این پایه‌ها را در ایران پیه‌سوز می‌گویند و در زمان‌های بسیار دور هم در خاور معمول بوده‌اند.

اکنون در حفاری‌ها از این نوع پایه‌های قدیمی زیاد به دست می‌آید که متاسفانه به‌طور ناقص به دست ما می‌رسند و شکل اصلی خود را کم‌وبیش از دست داده‌اند. بعضی از این چراغ‌های مفرغی پایه‌هایی دارند که به شکل کثیر السطوح هشت‌ضلعی و شش ضلعی ساخته شده و با اشکال منظم هندسی و تصاویر حیوانات زینت یافته‌اند، تنه آنها به شکل نیم‌کره است و در انتهای فوقانی سرپوشی دارد که می‌توان در موقع لزوم آن را بلند کرد و روغن در چراغ ریخت، در بالای این سرپوش مجسمه مرغی شبیه به قرقاول قرار دارد. چراغ‌های ساده‌ای هم از زیر خاک بیرون آورده‌اند که تاریخ ساخت آنها معین شده است، من یکی از آنها را دیدم که در تاریخ 586 هجری ساخته شده و از زیر دست کارگران موصلی یا بغدادی بیرون آمده است. این چراغ شکل عجیبی دارد و تقریبا به شکل مشربه یا صراحی است، ما در خراسان نمونه‌هایی از آن را پیدا کردیم که از مصنوعات ایران بود و چندان ترکیب خوبی نداشت. چراغ‌های قدیمی اغلب بی‌پایه هستند و چند نوک دراز دارند که فتیله در آنها جای می‌گیرد.

در قرن هفدهم شمعدان‌های بزرگی به‌شکل استوانه ساخته‌اند که در قاعده و نزدیک رأس آنها دو دایره برجسته متوازی دیده می‌شود که استوانه را حلقه‌ای احاطه کرده‌ و صنعتگران ماهر آنها را با اسلوب عربی و در کمال ظرافت حکاکی کرده‌اند و در میان اشکال هندسی حیوانات خیالی و غزال‌ها و بزهای کوهی را مجسم کرده‌اند. یکی از وسایل روشنایی که چندان قدمتی ندارد فانوس است که قاعده و سرپوش آن از مس ساخته شده و در میان قاعده و سرپوش پارچه سفید چین‌خورده‌ای است که در موقع لزوم جمع یا باز می‌شود و شمع را از باد محفوظ نگه می‌دارد. قسمت‌های مسین در نهایت ظرافت حکاکی شده و شکارگاه‌ها و مناظر نشاط‌آوری را نمایش می‌دهند. بزرگی و کوچکی این فانوس‌ها بسته به اهمیت مقام صاحبان آنها دارد و شب‌ها برای روشن شدن کوچه، نوکران حامل یک یا چند فانوس هستند و در جلو ارباب حرکت می‌کنند.

ایرانیان توجه خاصی به لوازم زندگانی دارند و هرچیزی که مورد استعمال آنها باشد با سلیقه و ظرافت خاصی ساخته می‌شود. استادان صنعتگر مهارت خود را در ساختن این اشیا به خوبی نشان داده و در آرایش مصنوعات خود حوصله و دقتی به کار برده‌اند مثلا چقماق که مورد استعمال دائمی آنها است، به طرز جالب‌توجهی ساخته شده است. این آلت دارای دسته‌ای است منحنی که می‌توان آن را محکم در دست گرفت و طوری به سنگ زد که انگشتان از آسیب لبه باریک سنگ محفوظ بمانند و سوراخی هم دارد که می‌توان آن را با ریسمانی به کمر آویخت. برخی از چقماق‌ها هم به‌طور مطلوبی حکاکی شده‌اند، در یک‌جا شکار کردن قوش نمایش داده شده است، در جای دیگر قوش به لک‌لک حمله کرده و مشغول دریدن شکم آن است، در یک جای دیگر شیر یا ببر دیده می‌شود که مشغول پاره کردن شکم آهو است. یکی از آنها دارای مجسمه طوطی است که روی حلقه‌ای نشسته و چقماق را با منقار خود نگه داشته است. اکنون از این نوع چقماق‌ها در ایران به‌ندرت یافت می‌شود و اغلب آنها را برای چقماق تفنگ‌ها به‌کار برده‌اند.


آفتابه و قهوه‌جوش و قوری‌

یک‌نوع ظرف مفرغی در ایران یافت می‌شود که مانند تنگ آب دسته و گردن طویلی دارد و دهانه آن مضرس است، این نوع شمعدان بزرگ مسی که با نقره زینت یافته است، متعلق به قرن ۱۵ (کلکسیون لاتودری)، ظروف ظریف در کارخانه‌های اصفهان و کاشان ساخته می‌شود. تا چندی قبل آفتابه‌هایی می‌ساختند که شکم فرورفته‌ای داشتند، این آفتابه‌ها را مستخدمین در روی لگن قرار داده به‌ اتاق می‌آوردند تا مهمانان پس از صرف شام یا ناهار دست‌های خود را با آب گرم بشویند. در خراسان آفتابه‌های بزرگی می‌سازند، من یکی از آنها را دیدم که چون در روی لگن قرار می‌گرفت ارتفاع آفتابه و لگن به یک متر و بیست سانتیمتر می‌رسید. این آفتابه به طرز عجیبی ساخته شده بود، گردن طویلی داشت و جام برنجی کوچکی در شکم آن قرار داشت که می‌توانست دور محوری بگردد. این جام کوچک را پر از زغال گداخته می‌کردند و آن را به روی محور برمی‌گرداندند تا به‌شکل محدب قرار گیرد و به این طریق مایع درون آفتابه مدتی گرم بماند.

این آفتابه‌ها سابقا در شهرها و حتی در دهکده‌های ایران هم یافت می‌شد؛ ولی اکنون جای خود را به سماور داده است. صنعتگران ایرانی هم سماور می‌سازند؛ اما این سماورها از حیث ظرافت و ترکیب مانند سماورهای ساخت روسیه نیستند. مسگرها یک نوع ظرف آبی هم می‌سازند که مشربه نام دارد و از حیث ترکیب شبیه به‌ظروف کوچکی است که در اروپا جزو لوازم آرایش به‌کار می‌رود، دهانه این ظروف گشاد و غالبا کنگره‌دار است و در روی دسته آنها هم گاهی مجسمه مرغی دیده می‌شود. آفتابه‌هایی که در یک قرن پیش در ایران ساخته شده‌اند شکل آراسته و مطلوبی دارند، سرپوش آنها مخروطی شکل است و منتهی به گنبد کوچکی می‌شود و لوله بلندی دارند که به موازات دسته قرار گرفته و از مصرف آب زیاد جلوگیری می‌کند. ظروف سفالی لعاب‌داری هم به همین شکل می‌سازند که آنها را گلابدان یا گلاب‌پاش می‌گویند.

در خراسان آفتابه مخصوصی ساخته می‌شود که بدنه آن دارای خطوط منحنی است و لوله آن در پهلوی دهانه قرار گرفته و دسته آن هم در بالای دهانه جای دارد و می‌توان به سهولت آن‌را حمل‌ونقل کرد. پایه این ظرف مدور و مجوف است و می‌توان آفتابه‌ای را که دارای آتشدان است، را روی آتش گذاشت و آب را به جوش آورد. زوار همیشه از این ظروف با خود دارند و در مواقع لازم آب جوشیده برای خود فراهم می‌کنند. آفتابه‌های برنجی حکاکی شده‌ای هم در خراسان می‌سازند که چندان ظرافتی ندارند. بعضی قهوه‌جوش‌های قدیمی هم دیده می‌شود که از حیث شکل جالب توجه هستند، یکی از آنها دارای چهار مدال بلور است که در شکم آن جای گرفته‌اند، در زیر این مدال‌های بلورین هم نقوشی در زمینه طلایی‌رنگ ترسیم شده است، دهانه آن دارای چهار زاویه است که به خط الراس‌ها منتهی می‌شوند، سرپوش آن نیز دارای چهار برجستگی خوش‌نما است و در روی آن تکمه‌ای به شکل میوه کاج قرار دارد و لوله مضلع و منظم آن در انتها و قاعده و وسط از حلقه‌هایی مانند انگشتری احاطه شده است.

ما در ترکستان یک آفتابه مفرغی خریدیم، این آفتابه با نقره تزئین یافته است به مصنوعات ایتالیایی که به تقلید موصلی‌ها از مس ساخته شده‌اند شباهت دارد و شکل آن استوانه مانند است و در قسمت فوقانی برجستگی مدوری دارد و دهانه آن هم متناسب با تنه است و سر آن به شکل منقار مرغ است. اینک به کار یک مسگر اصفهانی اشاره می‌کنیم که تفننی کرده و آفتابه مخصوصی ساخته که در نوع خود بسی زیبا و بی‌نظیر است. صنعتگر در این آفتابه مجسمه‌های چهار شیر ستون‌های قصر چهلستون را نمایش داده و مخصوصا سر این شیرها را به خوبی مجسم کرده است، گردن این ظرف به شکل ماری ساخته شده و لوله آفتابه مسی که به شکل پایه ستون‌های چهلستون ساخته شده است دم مار را نشان می‌دهد، سرپوش آن هرم مانند است. این آفتابه از مس ضخیم با چکش ساخته شده و با قلع سفید شده است.


ظرف مخصوص برای برداشتن آب‌

پیش از آنکه به شرح لگن‌ها بپردازیم به ظرف مخصوصی هم اشاره می‌کنیم که شکل بسیار جالب‌توجهی دارد و حد وسط میان آفتابه و ظروف معمولی است. از مختصات این ظرف دنباله طویلی است به شکل لوله آفتابه که طول آن به اندازه دو برابر قطر ظرف است. در بدو نظر انسان از خود می‌پرسد که فایده چنین ظرف عجیب‌وغریب چیست و برای چه کاری ساخته شده است؛ اما پس از تامل مختصری درمی‌یابد که کاملا قابل استفاده و متناسب با احتیاجات روزانه بوده است، لوله طولانی آن به‌منزله دسته ظرف است و آن را می‌توان در دست گرفت و در نهر آبی فروبرد و پس از پر شدن به‌وسیله همین لوله مقدار آبی را که لازم است در ظرف دیگری ریخت.


ظروف هندی‌

در بازارهای ایران به ظروفی برمی‌خوریم که از هندوستان به ایران وارد شده‌اند. این ظروف مسی و قلعی سفیدرنگ و شکننده هستند و با مقداری نقره تزئین شده‌اند و شاخ و برگ‌هایی روی آنها رسم شده است؛ ولی صورت حیوان یا موجود دیگری در آنها دیده نمی شود. اشیای دیگری هم از قبیل کوزه قلیان و جعبه‌های کوچک متوازی‌السطوح و قلمدان و فنجان و گلدان و ... با فلز مس ساخته شده است، اکنون هم با این فلز ظروفی می‌سازند؛ ولی ظروف قدیمی از حیث آراستگی شکل و نقره‌کاری بر اینها ترجیح دارند.

صنایع به هنر آراسته