مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
قوانین ورزشی
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند. مفهوم بدهبستان تنها منحصر به اقتصاد نیست و در تمام شئون زندگی بشری نمود پیدا کرده است. حتی کسانی که هیچ دانشی از روابط اقتصادی ندارند، در تنظیم قوانین حرفهشان همواره نگاهی به بدهبستانهای موجود دارند. به عنوان مثال در ورزش بسکتبال اگر به بازیکنی توپ در خارج از محوطه سه امتیازی برسد، وی انتخابهای مختلفی در اختیار دارد. او میتواند شانس خود را امتحان کند و توپ را از همانجا به طرف حلقه پرتاب کند یا میتواند به سمت حلقه حرکت کند و از فاصله نزدیکتر شوت کند. در صورت گل شدن در حالت اول که شانس موفقیت کمتری دارد ۳ امتیاز و در حالت دوم ۲ امتیاز داده میشود. هزینه فایده پرتاپ ۳ امتیازی حرکت تیم به سمت جلو و شوت با احتمال موفقیت بالاتر است و هر بازیکن بر اساس موقعیتش و توانایی در پرتاب توپ تصمیم میگیرد که کدام حرکت را پیگیری کند. حال فرض کنید چنین انگیزانندهای در بسکتبال وجود نداشت. مثلا مانند فوتبال هر توپی که گل میشد امتیاز مشابهی داشت در این صورت تعداد پرتابهای سه امتیازی کاهش چشمگیری پیدا میکرد.
مثال دیگر: تغییرات فراوان در قوانین کشتی است. در گذشته، زمان کشتی
۶ دقیقه بود و امتیازات کل بازی برنده را تعیین میکرد. لذا کشتیگیران جسارت داشتند و فنون پرخطر ولی پرامتیاز را اجرا میکردند. چرا که اگر بدل میخوردند، زمان کافی برای جبران را داشتند. اما امروزه مثلا در کشتی فرنگی، دو وقت دو دقیقهای است که اگر کشتیگیری نتواند امتیاز بگیرد باید در خاک رقیب بنشیند. به عبارت دیگر وقتی کشتیگیران بدهبستان میکنند، میبینند که اجرای فن بالا و پرامتیاز میتواند خودشان را خاک کند و کل امتیاز وقت را از دست بدهند. از سوی دیگر امتیازات بین وقتهای مختلف جمع نمیشوند و تنها یک امتیاز در هر وقت کوتاه دو دقیقهای میتواند برنده را تعیین کند. لذا نتیجه آن شده که دیگر چندان شاهد فنون زیبای کشتی نیستیم، چرا که کشتیگیران در بدهبستان ترجیح میدهد تنها با دو بار خاک کردن برنده مسابقه شوند. مربیان نیز این اصل را میدانند و شاگردان را به نحوی آموزش میدهند که هرگز امتیاز ندهند.
بنابراین هر قانونی حتی در مسابقات ورزشی که به نظر دور از اقتصاد است، انگیزهها را به نحوی تغییر میدهد که شکل بازی و جنبجوش مسابقات را تغییر میدهد. حال فرض کنید قرار باشد قانونی را پیشنهاد کنید که مسابقه فوتبال جذابتر شود. بر اساس مثالهای فوق چه پیشنهادی ارائه میکنید؟
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین
Mh.rahmati@gmail.com
ارسال نظر