تنظیم: یاسر میرزایی

منبع: اکونومیست

اکونومیست این سوال را به بحث گذاشته است که آیا نباید اندیشه و سیاست تلاش برای کسب مالکیت بر خانه‌های مسکونی را مورد چالش قرار داد و آیا کوبیدن بر طبل خانه‌دار شدن شهروندان، یعنی سیاستی که توسط بسیاری از دولت‌های رفاه برای سال‌ها در حال پیگیری بوده است و هنوز هم به عنوان یکی از سیاست‌های کلان اقتصادی بسیاری از کشورها(از جمله کشور خود ما ایران) مطرح و مورد حمایت است،‌ سیاستی قابل دفاع به جهت اقتصادی و اجتماعی هست یا خیر؟ ۴۵ درصد رای موافق و ۵۵ درصد رای مخالف با «جنبش عدم تشویق برای خانه‌دار شدن شهروندان» حاصل رای‌گیری ۳ روزه اکونومیست است و البته رای‌گیری در زمانی که این متن تنظیم شده است، همچنان ادامه دارد.

رایان اونت که مدیریت این بحث را در اکونومیست برعهده دارد درباره اهمیت طرح این موضوع می‌گوید: مساله مالکیت خانه به عنوان یکی از پایه‌های رفاه اقتصادی و اجتماعی داستانی دیرپا در جوامع ثروتمند دارد. به طور طبیعی این‌طور فرض گرفته می‌شود که خانه‌دارها سرمایه‌ اجتماعی بیشتری نسبت به کسانی دارند که در خانه‌های اجاره‌ای می‌نشینند(این مساله را خیلی دم دستی در ادبیات خودمان نیز می‌توان دید؛ تنها به بار معنایی «بی‌خانمان» توجه کنید!).

به لطف پی‌گیری منافع مشترک حاکمان و مردم در کشورهای ثروتمند، سیاست‌ خانه‌دار شدن بسیار مورد تشویق دولت‌های این کشورها است. سیاست‌های مالیاتی این کشورها به طور متناوب نسبت به کسانی که برای خانه‌دار شدن مقروض‌اند، تخفیف قائل می‌شود. قوانین مالی هزینه‌های وام مسکن را با تقویت موسساتی که وام رهنی می‌دهند کاهش می‌دهند و دولت‌های محلی قوانین کاربری زمین‌ها را چنان تنظیم می‌کنند که متمایلین به خانه‌داری را بیش از اجاره‌نشین‌ها جذب کند.

اما بحث‌های اکونومیست، جذابیت‌اش را به خاطر شرکت و نظردهی اقتصاددانان دارد.

آندرو اسوالد، استاد اقتصاد دانشگاه وارویک در دفاع از جنبش گفته است، خانه‌دار شدن زیاد مردم در یک کشور شبیه به کشیدن پتویی تریاکی بر جسد اقتصادی آن کشور است. او مدعی است که وقتی درصد خانه‌دارها بالا می‌رود هر چیزی(احتمالا منظورش این است که هر حرکت اقتصادی) رو به افول می‌گذارد.

ریچارد کی گرین، مدیر مرکز تحقیقاتی املاک در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در مخالفت با جنبش گفته است، عموما این سوال سیاستمداران است که آیا باید خانه‌دارشدن را تشویق کرد؟ و بنابراین این حدس تقویت می‌شود که لابد در خانه‌دار شدن منافع اجتماعی‌ای نهفته است(آقای گرین این فرض نهفته را در سخن‌اش دارد که عموما سیاستمداران به دنبال منافع شخصی یا گروهی به جای منافع اجتماعی هستند؛ فرضی که اگر در جامعه‌ای غیردموکراتیک درست باشد، باید در اعتبارش در یک جامعه دموکراتیک با دیده‌ تردید نگریست).

این بحث را می‌توانید در بخش debate سایت اکونومیست پی بگیرید.