بررسی عوامل چندگانه مرگ تدریجی چیچست
کسی به داد دریاچه یتیم ارومیه نمیرسد
دنیای اقتصاد - ارومیه - صابر چهرقانی: دریاچه ارومیه، دریاچهای که سالها چشم ایرانی و غیر ایرانی، بومیو غیربومیمنطقه را نوازش کرده است، امروز در بستر بیماری افتاده و نیازمند التفات هر بینندهای است تا جرعهای آب دستش بدهد و از غم برهاندش. دریاچه ارومیه که با نام چی چست و کبودان نیز خوانده میشود بزرگترین و شورترین دریاچه داخلی ایران و یکی از دریاچههای فوق اشباع از نمک در سطح دنیا است. ۱۰۲ جزیره به عنوان ۱۰۲ خال، این دریاچه را زیباتر کرده بود، ولی این روزها با کاهش بارندگی و البته با دستکاری دست انسان، این خالها، تبدیل به تکههای سرطانی شدهاند که روز به روز بزرگتر میشوند و دریاچه را لاغر و لاغرتر میکنند.
اما چیزی که باعث ناراحتی همه شده است، این است که مسوولان، به خشک شدن دریاچه زیاد اهمیت نمیدهند و به جز امضا کردن چند ورق کاغذ، هیچ کاری برای بهتر شدن وضعیت دریاچه انجام نمیدهند.
نابودی دریاچه نه تنها باعث از بین رفتن زیباترین اکوسیستم منطقه و یکی از زیباترین اکوسیستمهای کشور شده، بلکه تهدیدی جبرانناپذیر بر جمعیت حیات وحش، گونههای گیاهی و طبیعت منطقه، کشور وحتی کشورهای همسایه میگذارد که جبران آن غیر ممکن است. جمعیت انسانی نیز به دنبال جمعیت جانوری و گیاهی دچار تهدید میشود و آن موقع است که نه میتوان کاری کرد و نه چارهای اندیشید و تنها کلمهای که از زبان مسوولان شنیده خواهد شد افسوس است.
بادهای موضعی که از غرب به شرق منطقه میوزد مهمترین مشکل بعد از خشک شدن دریاچه است. مشکلی که کشاورزی پرطمطراق آذربایجان غربی و شرقی را تهدید و بسیاری از مردم را بیکار خواهد کرد.
تهدید جانداران
و اما قصه تنها جاندار موجود در داخل دریاچه قصهای اسفناکتر است. آرتمیا که سالها در درون دریاچه شور ارومیه میزیسته الان این زیستگاه منحصربهفرد خود را از دست داده و در این منطقه روبه انقراض است.
زمانی میشد چندین هزار کیلوگرم آرتمیا از دریاچه به دست آورد و آن را استفاده یا صادر کرد، ولی در حال حاضر این موهبت خدادادی تنها در آزمایشگاهها و لابراتوارهای استان و منطقه یافت میشود و دریاچه ارومیه عاری از هرگونه جاندار زندهای است. اینها تنها گوشهای از مشکلات خشک شدن دریاچه است که باید زودتر جلوی آنها را گرفت.
اینکه باید خداوند، باران لطفش را بیانتها بر این دریاچه غمناک بباراند ...... و خورشید، تشعشعات بیرحمش را از آن دریغ کند، اذعان همه است، ولی سوالی که همه و همه از مسوولان میپرسند این است که نقش انسان در کاهش آب دریاچه چیست؟
سوالی که سالها است بیجواب مانده و حتی مسوول مستقیم آن، مدیرکل محیطزیست استان در جوابهای متعدد، آن را تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد میداند و ۸۰ درصد باقی مانده را به گردن طبیعت و باران و آفتاب میاندازد. اما نکتهای که حائز اهمیت است، نبود سیستم مناسب برای جلوگیری از دزدی آب دریاچه است.
سدهای عریض و طویلی که در گوشه و کنار استانهای آذربایجان غربی و شرقی و کردستان ساخته میشود آیا دزد آب دریاچه نیستند ؟
آب دزدی سدها
آذربایجان غربی درحالحاضر از ۸ سد و در یکی دو هفته آینده از ۱۰ سد بزرگ برای مهار آبهای سطحی و بارانهای پرآب استفاده میکند و آذربایجان شرقی نیز به عنوان یکی از تامینکنندههای آب دریاچه ارومیه ۱۰ سد بزرگ را در حال بهرهبرداری دارد و جمعا ۲۳ سد بزرگ نیز در این دو استان در حال ساختند که آب دریاچه ارومیه را در خود جمع کردهاند.
در این میان افتخار مسوولان آب دو استان آذربایجان این است که با جمعآوری آبهای سطحی از گوشه و کنار، هر سال به حجم آبهای ذخیره شده در پشت سدها افزوده میشود و کشاورزی بیرحم آذربایجان، آن را به کام خود میکشد.
به طوری که یکی از مسوولان آب در آذربایجان غربی اعلام کرده که با بهرهبرداری از سدهای در حال اجرا تا ۸ سال آینده ظرفیت ذخیرهسازی آب در آذربایجان غربی از یک و نیممیلیارد متر مکعب کنونی به ۳ میلیارد
و۷۰۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید. اما خبر جالبتر این است که به گفته کارشناسان، در حال حاضر ۳ میلیارد متر مکعب آب برای نجات دریاچه لازم است و اگر روز به روز پیشتر رویم این میزان هزار هزار افزایش خواهد یافت.
نکته دومی که به خشک شدن بیشتر آب دریاچه کمک کرده است ساخت پل میانگذر از میان دریاچه ارومیه است که نه تنها باعث کاهش آب دریاچه شده، بلکه تعادل اکولوژیکی آن را نیز به هم زده است و با احداث آن قسمتی از دریاچه دارای املاح نمکی کمتر و قسمتی بیشتر شده است. امری که نقطه بازگشتی ندارد و فقط تاریخ میتواند در مورد خوبی یا بدی آن قضاوت کند. اما نکته حائز اهمیت در مورد آن این است که به گفته کارشناسان، میتوان با مسدود کردن دریاچه از محل پل میانگذر، حیات قسمتی از دریاچه را نجات داد بهرغم اینکه حیات قسمت دوم آن به کلی از بین میرود.
از آن گذشته وضعیت اسفناک کشاورزی و هدر رفت بیش از ۹۰ درصدی آب در بخش کشاورزی استان نمکهای بیشتری بر پیکر نیمه جان دریاچه میریزد. امری که باید مسوولان کشاورزی استان فکری به حالش کنند، چرا که امروز دیگر زمان آبیاری غرق آبی گذشته است.
امروز انسان پیشرفته به سمت آبیاری با صرفهجویی بیشتر و به ویژه آبیاری قطرهای و تحت فشار میرود و کشاورزان استان نیز باید با همت مسوولان این گامها را بیشتر بردارند تا در چند سال آینده به کلی بیکار نشوند؛ چرا که با خشک شدن دریاچه، کشاورزی استان نیز با آن خواهد مرد.
ورود پساب به دریاچه
اما در روزهای اخیر خبرهای ناگوارتری نیز در محافل زیست محیطی گفته میشود و آن ورود پسابها و فاضلابهای صنعتی در دو استان آذربایجان غربی و شرقی به این دریاچه است که به قول معروف هردم از این باغ بری میرسد.
ورود این پسابها مشکلات عدیدهای به وجود میآورد که مهمترین آن تغییر اکو سیستم و کاهش مهاجرت جانداران به این دریاچه هست که خدا میداند چقدر برای آن مفیدند.
ارسال نظر