اتوبوس 15 متری، درآمد 30 هزار تومنی - ۲۸ بهمن ۸۶
فرید قدیری
جمعه، ۱۱ بهمن ماه، به منظور تامین درخواست یکی از خوانندگان محترم روزنامه تصمیم گرفتم با یک راننده اتوبوس درون شهری آن هم از نوع پولی و نه بلیتی گفت‌وگو کنم.

عکس‌ها: مریم علیزاده
این خواننده محترم از روزنامه درخواست کرده بود با راننده‌های اتوبوس‌های پولی گفت‌وگو کنیم و از آنها در مورد نحوه کار و درآمدش بپرسیم.
جمعه بعدازظهر، ساعت 4، در میدان صنعت (شهرک غرب) منتظر شدم تا یکی از همین اتوبوس‌ها سر برسد و نیم ساعتی را با او گپ بزنم.
هر چه منتظر شدم فقط اتوبوس‌های بلیتی بودند که پشت سر هم به ایستگاه می‌رسیدند.
زمان انتظار به سرعت می‌گذشت و عقربه ساعت به 5 نزدیک می‌شد، اما دریغ از یک اتوبوس پولی. بیش از این انتظار جایز نبود. پس از انجام گفت‌وگو در آن روز مایوس شدم.
دوشنبه، ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۴ بعدازظهر، دوباره به همان محل رفتم. اتوبوس آبی‌ رنگ و تمیزی آرام آرام از شمال به جنوب به سمت میدان صنعت در حرکت بود.
به میدان که رسید به سمت فرحزاد تغییر مسیر داد. با خودروی شخصی‌ام به کنار اتوبوس نزدیک شدم، با زدن راهنما و تکان دادن دست او را متوجه خود کردم سریع فهمید و اتوبوس را به کنار خیابان هدایت کرد. درست روبه‌روی مرکز تجاری میلاد نور.
از اتومبیل پیاده شدم و به سمت اتوبوس رفتم.
سلام. خبرنگار هستم.
خبرنگار کجا؟
روزنامه دنیای اقتصاد.
اسمش برام آشناست. آهان! ... چند بار دست مسافرها دیدم.
اگر وقت دارید نیم ساعتی با هم گپ بزنیم.
راجع به چی؟
خودتون، اتوبوس، وضعیت زندگی، میزان درآمدتان و هر موضوعی که شما بخواهید.
خیلی خوبه!
از او تشکر کردم که بهم وقت مصاحبه داد. می‌خواستم سوار اتوبوس شوم که گفت: اتوبوس را تازه شستم. کفشاتو محکم بزن زمین تا سنگریزه‌هاش بریزه.
از صبح کار می‌کردی؟
به نام خدا - بله!
امروز ۲۲ بهمنه. رفته بودی میدان آزادی برای جابه‌جایی راهپیمایان؟
نه، از صبح تا همین الان رفته بودم برای شستن این اتوبوس 15 متری.
چرا میدان آزادی نرفتی؟
باید امروز هر طوری شده اتوبوس را می‌شستم تا برای فردا صبح آماده باشد.
از صبح تا الان داشتی اتوبوس می‌شستی؟
بله! چون خودم شستمش. کارواش نبردم. آخه پولش زیاد می‌شد.
مثلا چه قدر؟
روشویی 7هزار تومان. اما روشویی تنها به درد اتوبوس‌های ما نمی‌خوره. باید داخل ماشین و صندلی هم تمیز بشن. تمیز بودن توی اتوبوس برای مسافران مهمتر از بیرون اتوبوسه.
اتوبوس مال خودته؟
نه. اول، 2میلیون تومان پول واریز کردیم بعد از طریق یک شرکت خصوصی اتوبوس را به ما تحویل دادند. تا 5سال هم باید ماهانه 600هزار تومان قسط بپردازیم تا بعد از 5سال اتوبوس را به نام ما بزنند. البته بعد از 5سال با این وضعیت ترافیک خیابون‌ها و استهلاک ماشین، اگر چیزی از اتوبوس بمونه که بخوان به نام ما بزنند.
همه راننده‌های اتوبوس پولی درون‌شهری ماهانه ۶۰۰هزار تومان قسط می‌پردازند؟
آره! 400هزار تومان بابت قسط اتوبوس و بقیه هم بابت خدماتی مثل تعویض روغن، تعمیرات و کارواش و از این جور خدمات.
کرایه هر مسافر چقدره؟
بستگی به خط داره. خط میدان انقلاب-شهرک غرب کرایه‌اش 100تومان است.
روزی چقدر درآمد داری؟
بین 30 تا 40هزار تومان که ماهانه حدود 900هزار تومان می‌شه.
بیمه هم هستین؟
نه، هیچ کدوم از راننده اتوبوس‌های بخش‌خصوصی بیمه نیستن.
پس با ۳۰۰هزار تومان زندگی‌تون می‌چرخونی؟
آره، خیلی سخته، اما چاره‌ای نیست. راننده اتوبوس‌های پولی شرایط سختی دارن. این اتوبوس‌ها برخلاف ظاهرش، درآمدزا نیستند. علتش هم فقط وجود اتوبوس‌های بلیتیه.
چه ربطی به اونا داره؟
ببینید! ما پشت سر اتوبوس‌های بلیتی شرکت واحد کار می‌کنیم. یعنی اینکه اگر اتوبوس بلیتی توی خط باشه، کسی سوار اتوبوس‌های پولی نمی‌شد؛ اما به محض اینکه صف اتوبوس‌های بلیتی زیاد شه، تعدادشون هم تو خط کم بشه،‌ همه به طرف اتوبوس‌های ما هجوم می‌آرن.
خلاصه کار ما بستگی به کارکرد اتوبوس‌های شرکت واحد داره.
پس استقبال مردم از اتوبوس‌های شما خوب نیست؟
استقبال مسافرها بستگی به همون حضور یا عدم حضور اتوبوس‌های بلیتی داره.
وضعت شما بهتره یا راننده اتوبوس‌های بلیتی؟
وضع اونا بهتره. به هر حال اونا حقوق ثابت دارند. بیمه هستن. ما روزی ۱۴ساعت کار می‌کنیم،‌ ممکن هم هست توی این زمان، ۵۰۰نفر مسافر رو جا‌به‌جا کنیم، ‌ممکن هم هست در روزهایی مثل روزهای تعطیل حتی ۲۰نفر هم سوار اتوبوس‌های ما نشن.
این اتوبوس‌ها گاز سوزه؟
آره، ولی این گاز هم برای ما دردسر شده.
گاز، استهلاک اتوبوس رو زیاد می‌کند. همین الان به اندازه سه تن مخزن گاز روی سقف این اتوبوسه.
این وزن سنگین اول از همه باعث سایش لاستیک‌ها می‌شه. چند وقت پیش هم کارشناسانی از فرانسه به این اتوبوس‌های گازسوز ایراد گرفتند.
تا جایی که خبر دارم قرار شده دیگه اتوبوس گازسوز تولید نشه. فرانسوی‌ها معتقد بودند باید این اتوبوس‌ها دیزلی باشد و وقتی فهمیدن اینجا این اتوبوس‌ها رو گازسوز کردند می‌خواستند قراردادشون را با ما فسخ کنن.
در سرمای اخیر به لحاظ تامین سوخت مشکل نداشتید؟
چرا نداشتیم! گاز به اندازه کافی نبود و صف‌های طولانی از اتوبوس‌ها تشکیل می‌شد. هم اتوبوس‌های بلیتی و هم پولی. طوری بود که در آن چند روز عملا کاری نمی‌کردیم. هیچ استثنایی هم برای ما که درآمدمان به میزان کارمان بستگی دارد، قائل نبودند.
از کار روی این اتوبوس‌ها راضی نیستید؟
اصلا!
قبل از این کار، شغلتان چی بود؟
حدود 5سال پیش راننده کامیون بودم. ترانزیت بین ایران و آلمان. هر دو ماه حدود 7میلیون تومان درآمد داشتم. ضمن اینکه این شغل نه فقط به خاطر درآمد، بلکه از سایر جنبه‌ها هم بهتر بود. وقتی وارد آلمان می‌شدیم کلی به ما راننده‌ها عزت و احترام می‌گذاشتند. در آنجا اصلا حس نمی‌کردیم راننده کامیون هستیم. امکاناتی که در اختیارمون بود برابر امکانات مسوولان کشورشان بود.
پس چرا اون شغل رو رها کردی؟
کامیون مال خودم نبود. مجبور شدم. چند سالی راننده مینی‌بوس از انقلاب به سعادت‌آباد بودم، تا اینکه سر و کله این اتوبوس‌ها پیدا شد. فکر کردم درآمدش خوب باشد. مینی‌بوس را فروختم و اومدم تو این کار.
از درآمدی که از ترانزیت به دست آوردی سرمایه‌گذاری هم کردی؟
خرج تحصیل دختر بزرگم را دادم. دخترم الان دکترای زمین‌شناسی نفت داره. هر کاری هم کردم که جذب شرکت نفت بشه، نشد.
پارتی می‌خواست که ما نداشتیم. کمی از درآمدم را هم دادم یک سقف توی خیابون فرحزاد بغل دست مجتمع اریکه ایرانیان خریدم. البته موقعی که این خونه رو خریدم از اریکه خبری نبود.
اتوبوس رو شما کجا پارک می‌کنی؟
دم خونه
چرا اونجا؟ مگه پارکینگ نمی‌بری؟
اونجا اطمینانی بهش نیست. دم خونه مطمئن‌تره.
الان که خالی اینجا ایستادی اشکالی نداره؟
چرا. اشکال داره. ما حق نداریم خالی تردد کنیم. حق دربست مسافر زدن هم نداریم. فقط باید توی خط کار کنیم.
ناهار و چیزای دیگه رو چه کار می‌کنید؟
ناهار تو اتوبوس می‌خوریم، برای کارای دیگه هم بالاخره یه جایی پیدا می‌کنیم.
روزهای تعطیل به چه صورت فعالیت می‌کنید؟
شیفتی کار می‌کنیم. اما روزهای تعطیل کار کردن فقط ضرره. درآمد در روزهای تعطیل به زور به ۵هزار تومان می‌رسد. باید اتوبوس خالی رو توی خط حرکت بدیم. هیچ مسافری نیست. اگر هم باشد، سوار اتوبوس‌های بلیتی می‌شن. حالا شما حساب کنید اتوبوس ۴۰، ۵۰میلیونی یک روز توی خط بالا و پایین کنه برای ۵هزار تومان.
چه درخواستی از دولت و شهرداری داری؟
به ما این اتوبوس‌ها رو دادند تا کار کنیم و به مردم خدمت‌رسانی کنیم، پس باید حداقل شرایط رو برای ما فراهم کنند. تکلیف ما رو با این اتوبوس‌های بلیتی و مردم روشن کنند. یا این اتوبوس‌ها تعطیل شن یا اتوبوس‌های بلیتی.
چه خاطره خوبی از دوران کار با این اتوبوس‌ها دارید؟
خاطره خوب که ندارم.
خاطره بد چی؟
از روز اولی که این اتوبوس‌ رو تحویل گرفتم تا امروز همش خاطره بده!
وقتی تصادف کنید، جریمه رو چه کسی می‌پردازه؟
خودمون! تازه جالبه بدونید که هر وقت تصادف می‌کنیم طرف فکر می‌کنه چون اتوبوس گنده است پس حتما اتوبوس مقصره. متاسفانه مردم ما احترام گذاشتن به راننده اتوبوس رو بلد نیستند. در صورتی که با سلام یا خسته نباشید یکدومشون، خستگی تمام روز از تن ما خارج می‌شود.
چه پیامی یا چه خواسته‌ای از مسافران دارید؟
بعضی از مسافرها خیلی بداخلاقند. فکر می‌کنند چون ۱۰۰تومان کرایه می‌دن دیگه اتوبوس رو خریدن و هر چی بخوان باید اجرا بشه. بعضی‌ها هم فکر می‌کنن سوار آژانس شدن، انتظار دارن هر جا که بخوان پیاده بشن. از مسافرها هیچی نمی‌خواهم. فقط خوش اخلاق باشن.
گفت‌وگوهای صمیمانه با این مرد زحمتکش همین جا به پایان رسید. شاید حرفای او درد و دل خیلی دیگه از راننده‌های این اتوبوس‌های آبی رنگ باشه که توی شهر فراوان دیده می‌شن.
ازش تشکر کردم که مدتی از وقتش رو در اختیار من گذاشت. چند تا عکس هم برای گزارشم ازش گرفتم و قول دادم وقتی مصاحبه چاپ شد، چند تا روزنامه براش ببرم و بعد هم اتوبوس آبی رنگ یا به قول اون اتوبوس ۱۵متری‌شو ترک کردم.