دکتر پویا جبل عاملی

جان مینارد کینز معتقد بود که نااطمینانی موجب نوسانات در اقتصاد می‌شود و عامل اصلی در نوسانات را ریسک‌های ناشی از نااطمینانی می‌دانست. این گزاره فارغ از اینکه اقتصاددانان به کینز باور داشته باشند یا نداشته باشند مورد اجماع آنها است. در واقع هر چند می‌توان شوک‌هایی را سراغ گرفت که ناشی از نا اطمینانی نباشد و روی بازار تاثیر بگذارد، مانند کاهش بارندگی که موجب شوک منفی در عرضه اغلب محصولات کشاورزی می‌شود، اما بیشتر شوک‌ها از طریق کانال انتظارات و ناشی از نااطمینانی است. شوک‌های خیره‌کننده‌ای نیز که طی چند سال گذشته نه تنها بازارهای مختلف که کل اقتصاد ما را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند، ناشی از همین مساله است. شاید برای کارشناسان فهم گزاره بالا آسان باشد، اما برای بسیاری نوسانات نه ناشی از نااطمینانی بل به خاطر دست‌های ناپیدایی است که به دنبال سود خویش بازار را به هم می‌زنند و نفع آنان به زیان مردم تمام می‌شود. چنین برداشتی از مساله در تناقض با درک عمومی اقتصاددانان از بازار است. البته می‌توان مواردی را سراغ آورد که به خاطر بازار انحصاری یک محصول، بنگاه‌دارای قدرت قیمت‌گذاری بالایی باشد و به خاطر این مساله بتواند برای کسب سود بیشتر قیمت بالاتری وضع کند که همین بازار نیز اگر دارای موانع مصنوعی ورودی نباشد که دولت گذاشته باشد، باز دست انحصارگر آنچنان برای گذاردن قیمتی کاملا غیرعادلانه باز نیست؛ زیرا اگر چنین کند رقبای بالقوه وارد گود می‌شوند و قیمت می‌شکند. اگر امروز مثلا شاهد اعتراض‌ها در بازار خودرو هستیم، مشکل کاملا به خاطر موانع مصنوعی برای ورود رقبای خارجی به بازار است که اگر موانع نبود، نیازی به این همه مناقشه برای قیمت‌‌گذاری نبود. جنجالی بیهوده برای وضع سیاستی غلط، آن هم برای نیم قرن! با وجود این در بسیاری از بازارها یا چنین انحصاری وجود ندارد یا آنکه قدرت انحصاری بیشتر در دست دولت است. اصلی‌ترین بازاری، که موتور نوسان در بازارهای دیگر بود، تصور کنید: بازار ارز.

اگرچه دولت به دلیل کاهش درآمدهای نفتی خود که ناشی از تحریم‌ها است، قدرت انحصاری سابق را در آن ندارد، اما همچنان بیشترین قدرت را در این بازار دارد. نگارنده بر این نظر است که دولت واقعا خواهان ثبات و عدم وقوع نوسانات است، ولی این بازار همچنان راه خود را می‌رود. چرا؟ پاسخ همان گزاره بالا است: نا اطمینانی. نا اطمینانی موجب آن شده است که در بازار ارز و دیگر بازارها شاهد نوساناتی باشیم که در نهایت زیانش را مردم عادی می‌پردازند. با این نگرش، دیگر دست‌ها و عوامل ناپیدا بر هم زننده بازار و اقتصاد نیستند و ریشه اصلی این وضعیت ریسک‌هایی است که اگر مرتفع شوند، اقتصاد به ثبات می‌رسد. ما نباید وارد این بازی شویم که بخواهیم در شرایط نا اطمینانی اقتصاد را مدیریت کنیم؛ زیرا این امر نه تنها در نهایت عملی نیست، بلکه بیشترین خسران را به اقتصاد خواهد زد. به نظر می‌رسد که در سال جدید، می‌توان نشانه‌هایی را یافت که تصمیم‌گیرندگان به سمت کاهش این ریسک‌ها حرکت کنند و بی‌تردید اگر این گونه شود، نوسانات در اقتصاد ایران بسی کمتر از گذشته خواهد شد و می‌توان به شکوفایی، توسعه و رشد اقتصادی امید دو چندان بست.