جایی برای زیستن و گریستن - ۴ اسفند ۸۶
هنوز از آن روزها که دور کرسی مینشستیم و به قصههای مادر بزرگ گوش میدادیم، آنقدر نگذشته که دیگر به خاطر نیاوریمش، اما زمان چگونه گذشت که اصلا نفهمیدیم چطور دور هم نشستنها به پنهان شدن در چهار دیواری اتاقهای مجزا تبدیل شد!؟
حالا دیگر خانه برای ما جایی نیست که حتی به مفهومش بیاندیشیم تنها خستگیهای روزمره را به دیوارهایش هدیه میکنیم و از سقفش امنیت میطلبیم، شاید حتی یکبار که آرام دراز کشیدهایم و به سقف چشمدوختهایم هم فکر نکنیم خانه باید چگونه باشد، چه از آن انتظار داریم یا... شاید چون خیلیهایمان، سقفی بر سر داریم که از آن خودمان نیست و بالاخره امروز نه فردا، امسال نه، سال دیگر باید به جایی دیگر پناه ببریم و آن قدر به زحمت به دستش آوردهایم که هر چه باشد روی سرمان جای دارد.
نگاه شاعرانه به خانه
حتی در چنین شرایطی هم اندیشیدن به معنای کلمه «خانه» خالی از لطف نیست. اما معنای این کلمه در فرهنگهای مختلف تفاوت عمدهای دارند. آنجا که پای فلسفه در میان است، فرانسیس بیکن فیلسوف میگوید: «خانه برای زیستن است نه برای نگریستن، پس کاربردش مهمتر از شکل ظاهری آن است، مگر آن که هر دو نکته در یک خانه جمع شده باشد».
اما معماران نظر دیگری دارند، تادائو آندو، معمار ژاپنی که در کارهایش رویکردی به فرهنگ و نگاه ژاپنی دارد و نوع معماری او البته مدرن است، درباره خانه میگوید: «خانه خودم هستم، من فضای پنهان شده را دوست دارم. دوست دارم قادر باشم گاهی اوقات صداهایی از جهان دوردست را بشنوم و همچنین قادر باشم کاملا به شیوه زندگی آرام و عادی عشق بورزم. خانههایی که من طراحی میکنم مرا بازتاب میکند و نوع نگرش من به زندگی است».
در کنار این نگاههای فیلسوفانه و هنری به کلمه مسکن و خانه، در دنیای اعداد و ارقام، خانه معنی دیگری مییابد و به واحدهای مسکونی بدل میشود. مرکز آمار ایران در تعریف خود از کلمه خانه به نکات برجستهای اشاره میکند که دانستن آن ذهنیت تازهای از خانه برایمان به همراه خواهد داشت.
خانهای در چنبره اعداد
در تعریف مرکز آمار ایران، مسکن یا واحد مسکونی، مکان، فضا و یا محوطهای است که یک یا چند خانوار در آن سکونت داشته و به یک یا چند ورودی (شارع عام یا شارع خاص) راه داشته باشد.
مسکن شهری از نظر نوع، تراکم مسکونی و نیز تعداد طبقات و خانوار ساکن به چند دسته طبقهبندی میشود، اما از نظر جمعیتی به سه دسته تکخانواری، چند خانواری و مجتمع مسکونی قابل تقسیم است.
مسکن مستقل ویلایی (Detached) به آن نوع از خانهها اطلاق میشود که مستقل و جدا از هم و دارای حیاط و فضای باز خصوصی هستند. این خانهها که محل سکونت یک یا دو خانوار هستند، بعضا در محلههای قدیمی دیده میشوند و دارای تعداد زیادی اتاق هستند، به خانههای مستقل نسبتا بزرگ در بخشهای جدید شهری اصطلاحا مسکن ویلایی گفته میشود و محلههایی که این نوع خانهها در آنها احداث شده است، جزو منطقه تراکم بسیار کم به شمار میروند.
خانههای نیمه مستقل (Semi-Detached)؛ که به طور ردیفی در امتداد معابر شهری ساخته شدهاند، بخشهای میانی شهرهای ایران را تشکیل میدهند. زمین و ساختمان و تامین مسکن برای خانوارهای جوان، سبب احداث یک یا چند اشکوب جدید روی طبقه اصلی میشود.
خانههای آپارتمانی (Apartment Flats)؛ بخش عمدهای از مسکن شهری را در شهرهای بزرگ و متوسط تشکیل میدهند، خانههای آپارتمانی با توجه به اینکه در نواحی کمدرآمد و یا پردرآمد احداث شوند، از نظر اندازه و نوع و میزان متفاوت خواهند بود. بخشهای مسکونی آپارتمانی، خاص نواحی پرتراکم شهری است. این نواحی خصوصیات اجتماعی و فرهنگی ویژهای دارند که میتوان از آن با عنوان (شیوه زندگی شهری) یاد کرد.
مجتمعهای مسکونی (Clusters)، با تجمع تعدادی آپارتمان در یک بلوک شهری، که به شکل یکپارچه طراحی و ترکیب شده باشند، پدید میآید. بسیاری از مجتمعهای مسکونی دارای فضای عمومی مشترکی هستند که مورد استفاده همگانی ساکنان مجتمع قرار میگیرد و دیگران حق استفاده و حتی ورود به آن را ندارند.
یک مجتمع مسکونی ممکن است از خانههای ویلایی مستقل یا آپارتمانهای چند طبقه شکل گیرد. اندازه مجتمعهای مسکونی نیز متنوع است و برخی از آنها، مانند مجتمع اکباتان در تهران، به اندازه یک شهر متوسط جمعیت دارند.
برج (Sky Scraper) اصطلاحا به آپارتمانهای بلندمرتبه بیش از ده اشکوب گفته میشود. آپارتمانهای بلندمرتبه معمولا برای اسکان اقشار کمدرآمد و متوسط درآمد شهری، مانند کارگران و کارمندان، احداث میشود، اما در کلان شهری مانند تهران، الگوی دیگری از برجسازی شکل گرفته است. یعنی در نواحی مرفهنشین که قدرت اقتصادی ساکنان آن و قیمت زمین بسیار زیاد است، آپارتمانهای بلندمرتبه بسیار مدرن برای استفاده طبقات پردرآمد شهری احداث میشود. برجهای (اسکان، آ.اس.پ و ونکپارک) در تهران از جمله این نمونهها هستند.
در سالهای اخیر برجسازی در نواحی ییلاقی، خوش آب و هوا و شمال شهر تهران به دلیل ارزش پایین زمین و تقاضای زیاد، رواج یافته است که این برجها با مسکن ویلایی پیرامون خود هماهنگی ندارند و لذا مشکلات خاصی، نظیر جریان هوا، اشراف، مشکلات ترافیکی و...، به وجود آوردهاند.
صاحب خانه بودن؛ مساله این است
طبق آماری که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در مورد وضعیت مسکن اعلام کرده است 5/72درصد از خانوارهای ایرانی در منزل شخصی خود سکونت داشته اند. این در حالی است که جمعیت خانواری اجارهنشینها 6/17درصد است و در این میان 7/7درصد از خانوارهای کل کشور در خانههایی مینشینند که از نظر منبع آمارگیری رایگان است. در ضمن 2/2درصد از خانوارهای کل کشور نیز در خانههایی زندگی میکنند که این خانهها از طریق انجام خدمات به آنها اعطا شده، یعنی در مقابل کاری که انجام میدهند از طرف کارفرما اجازه زندگی در این خانهها را یافتهاند.
آمار ارائه شده حاکی از میل مردم به صاحبخانه بودن است و این مساله علاوه بر دلایل مادی، دلایل فرهنگی و سنتی نیز دارد، چرا که خانه در فرهنگ ما ایرانیها به عنوان مهمترین سرمایه یک خانواده به حساب میآید و اگر اعضای یک خانواده در محلی جمع شوند که احساس مالکیتی نسبت به آن نداشته باشند، با نوعی عدم امنیت روانی مواجهند. (جدول شماره۱)
خانهای از شن و مه
طبق این آمار (جدول شماره ۲) حجم بالایی از خانههای ایران تا سال ۷۹ از آجر و تیرچه بلوک ساخته شدهاند و تنها ۱/۳درصد از خانوارهای ایرانی در خانههایی از جنس بتن آرمه زندگی میکنند که شاید دلیل این امر در تسری نیافتن فناوریهای جدید در صنعت ساختمان از پایتخت به شهرها و روستاها باشد.
آمار حجم بالایی از ساخت و ساز در مناطق شهری کشور را غیرمقاوم و در تعارض با اصول مهندسی میداند و شاهد این مدعی خسارتهای جبرانناپذیر زلزلههای پیدرپی اخیر در شهرهای کشور است که با وقایع تلخ مادی و معنوی همراه بود.
در میان مصالح دیگری که در ساختوساز وطنی به کار میروند، آجر و تیر چوبی از اهمیت بیشتری برخوردارند و میزان ۱/۹درصدی استفاده از این مصالح حاکی از قدیمیساز بودن این حجم از ساختوسازهای کشور و شیوع این مساله در خانهسازیهای فعلی روستاها و مناطق شمال ایران است. در حالی که چنین بناهایی به هیچ عنوان توانایی مقاومت در برابر زلزلهها را نداشته و حتی مصالحشان مدت زیادی است که از چرخه اصولی ساختوساز خارج شدهاند.
با مرور بقیه آمارها در خواهیم یافت که برای تبدیل کشور به یک کشور مقاوم در برابر بلاهای طبیعی نیاز به یک عزم ملی در جهت فرهنگسازی برای استفاده از مصالح استاندارد و به روز صنعت ساختوساز است که علاوه بر استحکامبخشی بنا، سبب کاهش تلفات انرژی در منازل نیز میشود و این مسوولیت به عهده دولت است که با دقت روی این مساله، سعی در ایجاد فرهنگ مقاومسازی در کل سازههای کشور کند، چرا که به راستی توجه به یک نقطه خاص (مانند تهران یا هر شهر بزرگ دیگری) دوایی برای این درد نخواهد بود!
چگونه یک خانه بسازیم؟
احتمالا شما هم به مانند بسیاری از شهروندان از قوانین مربوط به ساختوساز چیزی نمیدانید؛ ولی این مساله به مراتب بهتر و قابل قبولتر از این است که اصلا و ابدا ندانید که برای ساختوساز به قانون و یا قوانینی نیاز هست!
اما یک سلسله قانون پیچ در پیچ به چه درد ما میخورد؟ و اصولا چه نیازی به دانستن آنها هست وقتی که امکان ساختن خانه تنها برای قشر محدودی فراهم باشد؟ در لزوم آشنایی با این قوانین یک مساله بسیار مهم وجود دارد و آن این است که دانستن قوانین ساختوساز مثل دانستن هر قانون دیگری به ما این امکان را میدهد که حق و حقوق خود را بشناسیم و از آن با کمال اطمینان دفاع کنیم.
اجرای ساختمان چیست؟
تمامی امور مربوط به ساختمانسازی، اعم از طراحی، محاسبه، نظارت، اجرا، بهرهبرداری، نگهداری، کنترل و بازرسی، مدیریت ساخت و تولید، نصب، آموزش و تحقیق و... را امور «اجرای ساختمان» میشمارند.
اما این فعالیتها در شرح وظایف چه کسی یا کسانی است؟ به طور قطع، یکی از روشنترین بخشهای مهندسی ساختمان، اجرا و انجام همین موارد است که از آن به عنوان «خدمات مهندسی» یاد میکنند. اما به راستی لازمه یک اجرای دقیق و اصولی چه پشتوانههایی است؟ آیا به صرف مشخص شدن وظایف و نیازمندیها، میتوان به نتایج خوب و تحقق اهداف از پیش تعیین شده امیدوار بود؟ در چنین مواردی قانون به کمک میآید، قانون است که با وجود خود به وظایف و عملکردها رسمیت و اعتبار میبخشد.
قانون چه میگوید؟
اگرچه به طور مشخص در متن قانون به مساله «اجرای ساختمان» پرداخته نشده؛ اما ماده 30 قانون در خصوص صدور پروانه ساختمان به اشخاص صاحب صلاحیت، تا حدی به موضوعات مشابه پرداخته است.
نکته دیگر، آییننامه اجرایی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان است که در ۱۷ بهمن ۷۵، به تصویب رسید و در ماده ۴ آن، به فعالیت اشخاص حقیقی و حقوقی در زمینه اجرا اشاره شده است.
اگر چه، عدم توجه به «اجرا» و به خصوص «طراحی و نظارت» خلاءهای خود را باقی میگذارد و اهمیت توجه به این موضوع برای اصلاح موانع، مشخص شدن محدودهها، قوام یافتن اصول مشخص شده و پیشگیری از صدمات و خسارات جانی و مالی و هزینهها، ضروری است؛ اما تا رسیدن به این مرحله، توجه به قانونهای موجود و پایبندی به آنها، به قدر کفایت، مشکلات بزرگی را از میان خواهد برد. چنانچه با استناد به ماده قانونهای موجود، هم اینک حضور «مجری» مصداق تعریف شده و مقبولی پیدا کرده است. در نگاهی دقیقتر، به راحتی میتوان وظیفه اجرایی یک پیمانکار را در قالب مهندس مجری، تعریف کرد و مسوولیتهای مدنی یا کیفری مربوط به پیمانکار را، متوجه مهندس مجری نیز دانست.
شجاعت در تحقق قوانین
موضوع قابل توجه، تامل در قانونهای موجود و اجرایی شدن آن، در دورههای اخیر است، تحولی که اگر چه دیر پا گرفته؛ اما از اهمیت موضوع و نتایج مورد نظر نکاسته است. به عنوان نمونه تلاشهای شهردار خوب شهرمان در مبارزه با ساختوسازهای غیر مجاز و مرتفع است که نمونه بسیار عالی از همت یک فرد مسوول در تحقق قانونهای ساختوساز به حساب میآید. ضروری است کارشناسان ذیصلاح با بازنگری بیشتر، راهکارها را به صورت طرح یا در قالب آییننامه، از دل مشکلات موجود بیرون آورده و زمینه را برای سهولت و قانونمند کردن امور و کاستن مقاومتهای غیرقانونی و حرفهای فراهم کنند.
ارسال نظر