آدام جاکوبیک/ اقتصاددان
الیزابت وان هوولین/ اقتصاددان صندوق بینالمللی پول
طی حداقل ۱۵۰سال، نیروهای اقتصادی جهان به نوبت کشورها را به هم نزدیکتر و دورتر کردهاند. از زمان انقلاب صنعتی و ظهور اولین اقتصاد واقعا جهانی در قرن نوزدهم، کشورها بسته به ژئوپلیتیک، ایدئولوژی، فناوری و عوامل دیگر، گاه به دنبال یکپارچگی اقتصادی بیشتر و در برخی مواقع به دنبال انزوای بیشتر بودهاند. امروز ممکن است در نقطه عطف دیگری در تاریخ جهانی شدن باشیم. پس نیروی قدرتمندی که تا این حد بر اقتصاد جهانی تاثیر میگذارد چیست، چگونه تغییر میکند و آیا میتواند بهبود یابد؟ جهانی شدن به فرآیند…
اجماعی در حال ظهور است که جهان، نهتنها از نظر ژئوپلیتیک، بلکه از نظر اقتصادی هم در حال تبدیل شدن به بلوکهاست. در سال ۲۰۲۰ «داگلاس ایروین»، اقتصاددان، نوشت که «همهگیری کووید اقتصاد جهان را به سمت عقبنشینی از یکپارچگی اقتصادی جهانی سوق میدهد.» در سالهای پس از آن، چگونگی مدیریت این جهانیزدایی ادعایی، موضوعی ثابت در جلسات مجمع جهانی اقتصاد بوده است. در ماه مه، یکی از جلدهای اکونومیست نقشهای از جهان را به تصویر کشید که به صورت فیزیکی به بلوکهای اقتصادی رقیب تقسیم میشود.
نظریههای بسیاری وجود دارند که بر اثر واضح و روشن تجارت بر صلح و ثبات منطقهای تاکید میکنند. امانوئل کانت قرنها پیش، راز مهم صلح پایدار را تجارت عنوان کرده بود، حال آنکه این گفته با شواهد اقتصاددانان معاصر نظیر فیلیپ مارتین نیز همسوست. مارتین در مقاله مشهور خود با عنوان ?Make Trade Not War که با تیری مهیر و ماتیاس تیانگ نوشته، تاکید میکند همزمان با کاهش سطح تجارت، تضاد و تنش میان طرفهای اقتصادی افزایش مییابد و صلح نیز همسو با افزایش تجارت تقویت میشود.