شماره روزنامه ۵۹۹۵
|

آرشیو اخبار : مدیران

  • مترجم: رویا مرسلی
    من زمانی آرزو داشتم مثل بروس اسپرینگستین (خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی) باشم. اکنون در 62 سالگی درباره او می‌نویسم، در برنامه‌هایش شرکت می‌کنم، همراه آهنگ‌هایش در اتومبیل خود همخوانی می‌کنم، به بچه‌هایم درباره عظمت او می‌گویم، از کارهایش در کلاس‌های خود در دانشگاه وارتون استفاده می‌کنم و به عنوان مهمان در برنامه رادیویی او شرکت می‌کنم. اما به‌رغم آرزوهای گذشته من برای آنکه یک خواننده موفق بشوم، این اتفاق نیفتاد. من اسپرینگستین نیستم و هرگز هم نخواهم شد. هیچ اشکالی هم ندارد.
  • مترجم: علی پورقاسمی
    بیش از یک‌سال طول کشید تا یک شرکت بزرگ برای پر کردن پست خالی متصدی ارشد فرهنگ و منابع انسانی (که پیش‌تر سرپرست منابع انسانی خوانده می‌شد) کارجوی مناسبی را پیدا کند. شرکت بر این باور بود که صنعت آنها در آینده دگرگون وچند تکه خواهد شد. برای پیشرفت در چنین آینده‌ای، به افرادی با مهارت‌های گوناگون نیاز است که صرف نظر از شرایط، بتوانند سازگار شوند و کار مهمی انجام دهند. آنها می‌خواستند که متصدی ارشد منابع انسانی شرکت، هم با توجه به چگونگی استخدامش و هم براساس مجموعه مهارت‌هایش این تغییر را اعلام کند.
  • James Harter مترجم: محمد نجف‌آبادی‌فراهانی/ Mohammed66farahani@gmail.com
    خیلی از مدیران اجرایی و مدیران ارشد منابع انسانی «تغییر فرهنگ» را در اولویت اصلی قرار می‌دهند. می‌دانند که سازمانشان باید چابک باشد و نسبت به تغییرات، سریع و انعطاف‌پذیر. این مدیران می‌خواهند تصمیمات درستی بگیرند و به سرعت تصمیمات خود را اجرایی کنند. به علاوه، آنها می‌خواهند بزرگ‌ترین ستاره‌ها را حفظ و به خدمت بگیرند. ایجاد و حفظ فرهنگ همکاری، کلید تمام این آرزوها است. خیلی وقت‌ها، بسیاری از مدیرانی که سازمانشان برای ایجاد فرهنگ‌های بهتر به آنها وابسته است، خودشان در زمان کار افرادی بی‌انگیزه و ناخشنود هستند. برای بسیاری از مدیران مدیریت تجربه خیلی خوشایندی نیست؛ مدیران استرس و تنش بالایی را تجربه می‌کنند، توازن زندگی شخصی و کاری بدتری دارند و از سلامت جسمانی کمتری نسبت به افرد تحت مدیریتشان برخوردار هستند.
  • مترجم: سید‌حسین علوی لنگرودی/ alavitarjomeh@gmail.com
    روزی یکی از مشاوران عرصه مدیریت طی مشاوره مدیریتی به یکی از دوستانش که مربی بیسبال بود، گفت: «واقعا تو را تحسین می‌کنم و فکر می‌کنم تو بهترین مربی لیگ بیسبال در تمام دنیا هستی.» دوستش که کاملا او را می‌شناخت و می‌دانست هیچ سررشته‌ای در زمینه ورزش و بیسبال ندارد جواب داد: «متشکرم اما فکر می‌کنم تو این حرف‌ها را برای دلخوشی من می‌زنی، چرا که می‌دانم تو سررشته‌ای از ورزش نداری و این تعریف و تمجید تو، کاملا مصنوعی است.» آری،تعریف و تمجید از کارکنان توسط مدیرشان باید به شکلی اصولی و فارغ از احساسات محض صورت پذیرد. در واقع بهتر است این تحسین‌ها هم عنصر قاطعیت و جدی بودن را دارا باشند و هم به شکلی مهربانانه و دوستانه ارائه شوند. بنابراین در الگوی مورد قبول مدیران بزرگ و موفق خبری از ستایش‌های اغراق آمیز و مملو از…