شماره روزنامه ۵۹۹۴
|

آرشیو اخبار : نگاه هفته

  • نفت در ایران داستان بسیار پیچیده‌ای دارد. گروهی، آن را منشا بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی می‌دانند. گروه دیگری، وجودش را ابزاری برای برتری سیاسی منطقه‌ای و حتی جهانی قلمداد می‌کنند. گروه سومی نیز بر این باور هستند که ایران بدون نفت، کشوری فقیر و در زمره برخی از همسایگان بود. فارغ از اینکه نظر کدام یک از این گروه‌ها به واقعیت نزدیک‌تر است، چند محاسبه ساده و سرانگشتی نشان می‌دهد، آنچه مهم است نه وجود نفت، بلکه نحوه استفاده از درآمدهای آن است.

    زیبایی علم اقتصاد در این است که برخلاف سایر رشته‌های علوم انسانی، می‌توان در قلمرو آن، تئوری‌ها و نظرات را با عدد و رقم سنجید و آنها را به تیغ برنده تجربه سپرد.

  • چندی پیش رئیس‌جمهوری در صحبت‌های خود عبور بی‌دغدغه ایران از شوک منفی نفت را یکی از دستاوردهای دولت یازدهم عنوان کرد. یک پژوهش با آنالیز متغیرهای اقتصاد کلان کشور، اثرات کاهش 50 درصدی درآمدهای نفتی را بررسی کرده است. مطابق این بررسی‌ها، انقباض درآمدهای نفتی به این میزان موجب می‌شود که تولید ناخالص داخلی 2/6 درصد و مخارج دولت حدود 14 درصد و سرمایه‌گذاری و مصرف خصوصی 5 درصد کاهش یابد. در صورت کاهش درآمدهای نفتی و با فرض رشد نرخ ارز، صادرات غیرنفتی، تنها متغیر افزایشی خواهد بود.

    دنیای اقتصاد: نقش پررنگ درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران، بررسی تاثیرات نفت بر اقتصاد ایران را به یکی از موضوعات عمده پژوهش‌های اقتصادی تبدیل کرده است.

  • اقتصاد ما وابسته به نفت است. ما به‌جز نفت چیز دیگری نداریم. تمام مشکلات ما از نفت است. کاهش قیمت نفت اقتصاد را به رکود فرو برده است. آیا این جملات آشنا هستند؟ این جملات و مانند آن بسیار از دولتمردان و سیاست‌گذاران اقتصادی شنیده شده و می‌شود. روزی نیست که خبری راجع به نفت، نقش آن در اقتصاد، بلایی که بر سر اقتصاده آورده است یا نعمت‌هایی که برای ما به‌همراه آورده است، در مطبوعات و سخنرانی‌ها نشنویم، اما واقعیت چیست؟ آیا به‌راستی نفت نقش بی‌بدیلی در تحولات اقتصادی و رشد کشورمان دارد؟

    و آیا این نقش در طول چند دهه گذشته تغییری نکرده است؟ برای پاسخ به این سوالات کافی است به داده‌های رسمی کشور نگاهی بیندازیم.

  • این روزها دولتمردان در تلاشند به مردم بقبولانند چرخ‌های اقتصاد کشور، بعد از چندین سال رکود طاقت‌فرسا، به حرکت افتاده است. آنان تلاش می‌کنند مخاطبان خود را قانع کنند که امسال به رشد ٥ درصدی خواهیم رسید و صحت ادعای خود را به عملکرد رشد نیمه اول سال جاری مستند می‌کنند. به شهادت این آمار، در فصل بهار امسال، اقتصاد بیش از ٤ درصد رشد یافته است. اما در سوی دیگر ماجرا، مردم با تردید و ناباوری به این سخنان گوش می‌دهند.

    در این میانه، تلاش بی‌وقفه مخالفان دولت که از هر سوی بر طبل ناکامی و ناامیدی می‌زنند، بازی را به ضرر دولت به پیش می‌برد، اما به‌راستی چرا ممکن است مردم کوچه و بازار آثار این رشد اقتصادی را نتوانند در زندگی خود درک کنند؟ شاید پاسخ این سوال را با یک مثال بتوان بیان کرد.

  • کاسبان در ایران با رونق و رکود بازار به خوبی آشنایند؛ کاسب هرچه جزء‌تر و خرده‌پاتر باشد، رونق کسبش به موج‌های زودگذر قیمت و تقاضای مردم وابسته‌تر است. گرمی بازار شب عید با رکود ایام محرم یکی نیست. رونق سفره اهل و عیال این کسبه هم به فراز و فرود بازار وابسته است. برای آنان که توانی و جانی برای پس‌انداز ندارند، رکود بازار ولو زودگذر، به آنی سفره‌ها را کوچک‌تر می‌کند. البته درک مشترک ولی نانوشته و حتی ناگفته بین کسبه جزء و خانواده آنان، خجالت دست خالی نان‌آور را کمتر و کم‌مایگی سفره را قابل‌تحمل‌تر می‌کند.

  • یکی از نکاتی که در هفته‌های اخیر رسانه‌ها بر آن تمرکز کرده‌اند و در سخنان مسوولان بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک‌ها نیز مطرح شده است، میزان بدهی دولت به شبکه بانکی است. از مجموع اظهارنظرها و گفته‌های مقامات مورد اشاره برمی‌آید که حداقل سه حکایت مختلف از میزان بدهی‌های دولت به شبکه بانکی وجود دارد؛ سازمان بازرسی، وزارت اقتصاد و نهایتا عددی که بانک‌ها بیان می‌کنند که به‌نظر می‌رسد بر اساس ترازنامه آنها است.

    بدون اینکه به دلایل این اختلاف و بدون اینکه به بررسی وسعت بی‌سامانی حساب‌های دولتی که موجب این اختلاف در میزان و حجم یک کمیت بسیار مهم - بدهی دولت به بانک‌ها - شده است بپردازیم، در ستون «نگاه هفته» پرسشی ساده و بدیهی از بانک مرکزی، دولت و بانک‌ها داریم و امیدواریم سیاستگذاران…

  • این ستون هر هفته میهمان خوانندگان عزیز این روزنامه خواهد بود. «نگاه هفته» دریچه بررسی مسائل اصلی سیاست‌گذاری اقتصادی در کشور عزیزمان ایران است. مشی این ستون، ارائه دیدگاه مستقل کارشناسی در سطح کلان خواهد بود. دوری از روزمرگی، تکیه بر طرح موضوعات درگیر اقتصاد کلان کشور، ارائه دیدگاهی مبتنی‌بر تجربه سایر کشورها و تلاش در نزدیک ساختن دیدگاه‌های سیاست‌گذاران اقتصادی کشور رویه‌ای است که «نگاه هفته» در پیش خواهد داشت.

    اقتصاد کلان کشور مانند فردی نحیف، دوران بیماری و نقاهت سختی را می‌گذراند و به‌نظر می‌رسد شدت مشکلات به حدی است که سیاست‌گذاران اقتصادی کشور، مانند طبیبی که از تشخیص بیماری ناتوان مانده است و داروهای بسیار و گهگاه متناقض را تجویز می‌کند، دست به هر آویزگاهی می‌زنند تا اقتصاد کشور را از…