متولی کاهش مصرف انرژی کیست؟
تبعات توقف سرمایهگذاری گازی
در برخی رسانهها نموداری از روند عرضه و تقاضای گاز در افق ۱۴۲۰ منتشر شده است. این نمودار حاکی است در صورت استمرار سناریوی ادامه وضع موجود، از همین دو سه سال آینده وضعیت عرضه گاز کشور رو به افول میگذارد.
این گزارش را صندوق توسعه ملی منتشر کرده که نهادی محترم و قابلاعتماد است. چرا موضوع تا این اندازه مهم است؟ پاسخ این است که به لحاظ جمعیتی حدود ۹۸درصد جمعیت کشور به راحتی به گاز دسترسی دارند. بیشتر صنایع کشور نیز به شبکه متصل هستند. چگونه میتوان تصور کرد که در سالهای آینده این گاز وجود نداشته باشد یا عرضه آن کم شود؟
خیلی از صنایع کشور در ابعاد داخلی و بینالمللی به خاطر دسترسی به همین انرژی ارزان است که مزیتهایی پیدا کرده و در حال ادامه کار هستند.
مهر ماه سال قبل وقتی وزیر نفت از مجلس تقاضای تسهیل و دریافت منابع برای سرمایهگذاری در صنایع انرژی برای حل ناترازی گاز را کرده بود، رئیس مجلس از آن تحت عنوان «دست گدایی» یاد کرد و به وزیر نفت توصیه کرد که به فکر صرفهجویی باشد.
مدت چندانی از آن لحظه تاریخی نگذشت که این بار دستگاه پژوهشی وابسته به همان مجلس نسبت به موضوع ناترازی هشدار داده است. آنها به همان حرف پارسال وزیر نفت رسیدهاند که کمبود گاز از سال گذشته از مرحله ناترازی فصلی خارج شده و در حال حاضر کل کشور در تمامی روزهای سال با ناترازی روزانه حدود ۱۲۳ میلیون متر مکعبی مواجه است. این ناترازی در نیمه دوم سال به دو برابر این رقم میرسد.
معلوم نیست باید چه اتفاقی بیفتد که دستگاههای متولی به فکر سرمایهگذاری در صنایع انرژی کشور بیفتند. به طور کاملا مشخصی میزان مصارف رو به ازدیاد است و این اتفاق به طور مرتب در دورههای زمانی پیش رو قابل ملاحظه است.
به طور مشخص دو منبع برای تولید و تامین گاز در کشور وجود دارد. منبع اصلی میدان گازی پارس جنوبی است که به طور متوسط حدود ۷۵درصد از گاز موردنیاز کشور را تامین میکند. مابقی نیز در قالب ۲۰درصد از میدانهای مستقل و ۵درصد از بخشهای نفتی تامین میشود. در ۲۰ سال گذشته تمرکز وزارت نفت بر توسعه میدان گازی پارس جنوبی قرار داشته و تمهیدات لازم و استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود برای افزایش تولید گاز غنی از این میدان مشترک گازی در دستور کار قرار داشته است به طوری که آن را یک تمدن گازی در عسلویه نام نهادهاند.
اما این فقط بخش تولید گاز است. صنعت پالایش گاز کشور، خود مشتمل بر ۸ پالایشگاه عظیم است (فقط در یکی از این مجتمعها به نام مجتمع گازی پارس جنوبی تعداد ۱۳ پالایشگاه گازی فعالیت دارند). گاز تصفیه شده پالایشگاههای گاز به همراه گازهای دریافتی از واحدهای نمزدایی و سایر واحدها جهت انتقال به مبادی مصرف، به خط لوله تزریق و به اقصینقاط کشور گسیل میشود تا همه ما به آن دسترسی داشته باشیم.
عظمت این بخش نیز نفسگیر است. مجموع خطوط انتقال گاز تحت بهرهبرداری تاکنون بیش از۳۹هزار کیلومتر است که ۹۱ ایستگاه تقویت فشار به آنها سرویس میدهند. مجموع شبکه گاز شهری و روستایی اجراشده تاکنون را باید در ارتباط با کلیت صنعت نفت و گاز کشور ملاحظه کرد تا اندازه آن مشخص شود. تمامی این تجهیزات و مستحدثات نیاز به خدمات و نگهداری دارند تا همچنان در سرویس باقی بمانند. این کار به حجم عظیمی از منابع مالی نیاز دارد.
عدم سرمایهگذاری موجب فشار بیش از حد و استهلاک زودرس این داراییها میشود چنانکه تاکنون دور از انتظار نیست که در نبود سرمایهگذاریهای مولد، بخشی از آنها به فرسودگی رسیده باشند.
تاکنون وزارت نفت به هر طریق ممکن متوسل شده تا راهبری این صنعت بدون هیچ مشکل خاصی به مسیر خود ادامه دهد اما استمرار این وضعیت خارج از توان دستگاهی وزارت نفت است.
میزان مصرف گاز به طور مرتب افزایش مییابد. همه بخشهای مصرفکننده در هر سال گاز بیشتری تقاضا دارند. مثلا مصرف گاز بخش خانگی (فقط همین بخش) در سال ۱۴۰۱ حدود ۵درصد به نسبت سال ۱۴۰۰ رشد داشته است. این طبیعی است، زیرا در هر سال به جمع هموطنان برخوردار از گاز در شهرها و روستاها اضافه میشود. در سال ۱۴۰۰ در یک روز خاص میزان مصرف بخش خانگی به ۷۲۰ میلیون مترمکعب رسید. یعنی تقریبا تمامی تولید کشور را بلعید. مقامات مجلس از وزارت نفت میخواهند که «هدررفت» و «مصرف» انرژی را اصلاح کند و سرمایهگذاری را بیخیال شود. هیچکس در آن جلسه مجلس از رئیس مجلس سوال نکرد که این وزارتخانه چه مدخلیت مشخصی به موضوع صرفهجویی دارد؟ کدام ابزارها برای الزام به صرفهجویی در اختیار این وزارتخانه است؟
وزارت نفت بنگاه فرهنگی یا رسانهای یا دانشافزایی یا آگاهیرسان نیست. گویی آگاهی چونان کالایی در خورجین است و وزارت نفت آن را بر دوش دارد و قرار است به همگان بخشی از آن را واگذار کند تا از این طریق مصرف گاز اصلاح شود.
در هر حال هشدار همچنان بجاست و به مرور پررنگتر میشود. تقریبا هرچه که در داخل با زحمت تولید میشود، در داخل کشور هم به مصرف میرسد. یعنی عملا میزان قابلتوجهی برای صادرات باقی نمیماند. هرچند رفاه و آسایش شهروندان به عنوان غایت اصلی توسعه صنعت نفت کشور تعریف شده اما به نظر میرسد این رفاه در همه ابعاد منجر به توسعه مطلوب نشده است. واضحترین دلیل اینکه در مواجهه با موجهای سرما ابتدا گاز بخشهای تولیدی کشور قطع میشود.
چه کسی پاسخگوی این جفا به صنعت کشور است؟ مردان باغیرت صنعت کشور که با تمامی تنگناها همچنان چرخ تولید را به حرکت درمیآورند، چرا باید قربانی مصرف مسرفانه سایرین باشند؟
اینها پرسشهایی است که امید میرود پاسخ مقتضی به آن ارائه شود.