تفاوت شخص حقیقی با حقوقی چیست که یک‌درصد کمتر جایزه صادراتی می‌گیرد!

به عنوان مقدمه: شیخ را گفتند که فلان کس به روی آب می‌رود، گفت: (سهل است، چغزی و صعره نیز بر روی آب می‌رود) گفتند: فلان کس در هوا می‌پرد، گفت: زغن و مگس نیز در هوا می‌پرد، گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود، گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‌رود، این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و بخسبد و بخرد و بفروشد و در بازار ستد و داد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.

(مقامات ابوسعید ابوالخیر) حاج محمد یارمحمدی، در روز ملی صادرات، لوح تقدیر و تندیس صادرکننده نمونه سال ۱۳۸۵ را از رییس جمهوری دریافت کرد

جناب آقای یارمحمدی، نخست بگویید که کار تجارت را از چه زمانی و چگونه آغاز کردید؟

واقعیت این است که از هفده سالگی به کار تجارت پرداخته‌ام، یعنی الان حدود ۳۲سال است. روند حیاتم طوری بوده که در چند کشور زندگی‌ کرده‌ام و عموما با بازار و صادرات و واردات همیشه سر و کار داشته‌ام.

شرکت الماس‌یار را با چه انگیزه و هدفی تاسیس کردید؟

می‌دانید که دو سال پیش، بخشنامه‌ای صادر شد و در مقوله جوایز صادراتی، میان اشخاص حقیقی و حقوقی تفاوت گذاشتند، یعنی جایزه شخص حقیقی را یک‌درصد کمتر تعیین کردند، بنابراین شخصیت حقیقی تجار، حتی تجار خوش‌‌سابقه و متجرب نادیده گرفته شد.

وقتی می‌گوییم شخص حقیقی، این یک سنت دیرینه در تاریخ تجارت کشور ما است، مثلا می‌گویند حاجی آقا فلانی... که نشان فرهنگی خاص خود را دارد ما که شرکت‌های چندملیتی نداریم تا آن را جایگزین این سنت کنیم. در نتیجه سنت را از بین می‌بریم و جایگزین آن را هم به وجود نمی‌آوریم، اصلا در دنیا موضوعی به نام شخص حقیقی و حقوقی دیده نمی‌شود. فقط ما هستیم که این عناوین را در عرصه‌های صنعتی و تجاری ابداع می‌کنیم. ماجرای تاسیس شرکت الماس‌یار به همین موضوع برمی‌گردد تا شاید برای آن یک‌درصد جایزه که در حقیقت مرز میان سود و زیان و جهش و توقف را تعیین می‌کند راهکاری پیدا کنیم و متوقف نشویم. در سال ۸۳ تحت عنوان شرکت الماس‌یار ۷میلیون‌دلار خشکبار صادر کردیم و در سال ۸۴ رقم صادرات این شرکت به ۵۲میلیون دلار ر‌سید.

مکان و موقعیت اصلی شرکت شما در کدام استان است؟

ما در رفسنجان کارخانه بسته‌بندی پسته را راه‌اندازی کرده‌ایم و در استهبان (شیراز) هم کارخانه فرآوری و بسته‌بندی انجیر را داریم. محصولات کشاورزان را به صورت مستقیم خریداری و بعد از فرآیند فرآوری؛ سورت، دانه‌بندی و جداسازی، بسته‌بندی و صادر می‌کنیم. ضمن اینکه بخش عمده‌ای از فعالیت تولیدی ما به مطالعه و تحقیقات بازار مربوط می‌شود.

بازار‌سنجی علمی یا سنتی؟

کاملا علمی. ما براساس یک سیستم مشخص با مدیریت تعریف شده، فعالیت بازاریابی خود را پایه‌ریزی کرده‌ایم. قضیه به سال‌ها قبل بر می‌گردد که ما زیر‌پوشش بازرگانی یارمحمدی مشغول تجارت بودیم که شخص حقیقی بود و الان حقوقی شده، اما تشکیلات همان است که بود. یک بخش تحقیقاتی در ژاپن داریم که ساختاری مدرن و نظام‌مند دارد، نتیجه آن هم کاملا رضایت‌بخش بوده.

به عنوان مثال، طی سه سال گذشته روند صادرات ایران به ژاپن در کل رو به کاهش گذاشته و عموما آن چند قلم کالایی روند صعودی داشته که صادرات آن متعلق به گروه یار بوده است. مثلا سهم انجیر ایران در بازار ژاپنی چند سال پیش ۱۰درصد بود که در سال‌جاری به ۹۰درصد رسیده، سهم انجیر ترکیه و آمریکا که در آن زمان، به ترتیب ۳۰ و ۷۰درصد بود الان به یک و صفر درصد رسیده است. به تعبیر دیگر آنها، بازار ژاپن را از دست داده‌اند. البته دلیل چنین فرایندی این است که انجیر ترکیه، آفلاتوکسین داشته و کنار گذاشته شده، انجیر آمریکا هم به دلیل قیمت بالاتر آن نسبت به انجیر صادراتی ایران، توان رقابت را از دست داده است.

در زمینه صادرات انار و کنسانتره آن هم، همین اتفاق به صورت دیگر رخ داده و محصولات‌ ما بر اساس آمار سازمان تجارت ژاپن‌، بیشترین سهم بازار آن کشور را در اختیار گرفته است. مخلص کلام اینکه، دفتر گروه یار در ژاپن اول به بازاریابی و بازارسنجی می‌پردازد و راهکارهای شناخت بازار و فرصت‌های رقابت‌پذیری را بررسی و تعیین می‌کند.

نه شتاب‌زده عمل می‌کنیم نه دنبال سود آنی هستیم نه از ضرر و زیان مقطعی، هراسی داریم.

این گروه تحقیقاتی و راه و روش علمی را در بازار داخلی ایران هم فعال کرده‌اید یا نه؟

خیلی سعی کردیم این اتفاق بیفتد، اما نشد مثلا براساس خواسته طرف‌های ژاپنی، از وزارت جهادکشاورزی کشورمان خواستیم اعلام کنند که در تولید محصولات کشاورزی ایران از چه نوع کود شیمیایی و سمومی برای دفع آفات استفاده می‌شود. متاسفانه پاسخ دقیق و روشنی دریافت نکردیم.

یک روز از سنگاپور سفارش ۴۰هزار تن خربزه را دریافت کردیم، طرف سنگاپوری، می‌خواست بداند میزان قند موجود در خربزه ایران چه قدر است، این سوال را از قسمت‌های مربوطه وزارت جهادکشاورزی پرسیدیم. نتیجه‌ای نگرفتیم یا آن‌قدر نامه‌نگاری و مکاتبه صورت گرفت که پرسش ما در راهروهای ادارات مختلف گم شد و آن سفارش هم از دست رفت. نه اینکه مراکز تحقیقاتی نداریم، داریم اما ساختار فعالیت آنها چنان بوروکراتیک و پیچیده است که زمان را از دست تاجر می‌گیرد و فرصت‌های تجاری را از بین می‌برد.

تا جایی که می‌دانم بخشی از محصولات صادراتی خود را توسط شرکت‌های ژاپنی فرآوری می‌کنید. آیا این روند به معنای چشم پوشیدن بر مزیت تولید در داخل نیست؟

فعلا چاره‌ای نداریم تا بعد که زمینه آماده شود و بتوانیم فناوری‌های آن را به داخل منتقل کنیم در این صورت دیگر دستمزدهای کلان کارگر ژاپنی را هم متقبل نمی‌شویم و حاشیه‌های تولید هم کاهش می‌یابد، بنابراین هم ارزش افزوده کار بیشتر می‌شود و هم مجال گسترده‌تری برای تحقیق و پژوهش پدید می‌آید.

در حال حاضر، در ژاپن حضور کامل و مستقیم برقرار شده و نبض بازار را در آن کشور در دست داریم.

در کره جنوبی و چین هم همین طور. در آلمان هم برنامه تحقیقاتی شبیه به ژاپن را اجرا خواهیم کرد. دفتر دبی را هم ثبت کرده‌ایم و کاملا فعال است.

شما گفتید که انجیر ترکیه افلاتوکسین داشته، انجیر ایران چطور؟ به هر حال این موضوع چند سال پیش در پسته ایران مطرح شد و واکنش واردکنندگان اروپایی را هم به دنبال داشت؟

ما با آزمایش علمی و رعایت استانداردهای بهداشتی موفق شدیم افلاتوکسین انجیر را به صفر برسانیم.

بد نیست بدانید که فضای کارگاه تولید و بسته‌بندی انجیر استهبان با الکل سفید ضدعفونی می‌شود و امور بهداشتی این کارگاه براساس گواهینامه کیفیت شرکت‌ TUV آلمان شکل گرفته و مورد تایید کامل مشتریان حساس و سخت‌گیرژاپنی هم هست که نشان می‌دهد مدیریت تولید، کنترل کیفیت و بازاریابی در تلفیق با هم اعمال می‌شود.

در واقع ما بزرگ‌ترین صادرکننده انجیر در دنیا هستیم.

این فرآیند مرتبط با کار شما از منظر بخش خصوصی بوده، نقش دولت را در این میان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظرم نظام تجاری کشور باید متحول شود. با ساختار فعلی فقط مشکلات روزبه‌روز بر هم انباشته می‌شوند.

هر چند که در یک سال اخیر سازمان توسعه تجارت قدم‌های روشنی برداشته و می‌توان گفت که دیگر مدیران نمی‌توانند به راحتی همچون گذشته به مطالبات تجار کشور «نه» بگویند احساس می‌کنم که «نه» گفتن چندان ساده نیست، چون مدیران باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و این اتفاق مبارکی است که اگر جامعیت یابد نقطه عطفی خواهد بود.

اما برخی نارسایی‌ها هم کماکان دیده می‌شود که نمونه مثالی آن همین تعیین شخص حقیقی و حقوقی برای جوایز صادراتی است.

ما بارها پرسیده‌ایم که فرضا مگر محصولی که شخص حقیقی صادر ‌کند با محصول شخص حقوقی متفاوت است که یک درصد کمتر جایزه به آن تعلق می‌گیرد. متاسفانه پاسخ قانع‌کننده‌ای از طرف مسوولان دریافت نکرده‌ایم. اگر هدف این است که نظارت پلیسی بر روند صادرات اعمال شود که موضوع از اساس منتفی است و این پرسش مطرح می‌شود که اساسا چرا به شخص حقیقی اجازه صادرات داده می‌شود؟ اگر هم پشت سر این تصمیم دلایل متقن نهفته است که باید اعلام شود، اما پای استدلالی در این زمینه وجود ندارد اگر هم هست به قول شاعر چوبین است.

قضیه پیمان سپاری و حذف آن هم ماجرایی دارد که همه تجار از آن با خبرند، چارچوب جایزه صادراتی هم هیچ وقت محکم نبوده است. الان یک‌سال و نیم است که منتظریم و در واقع نوشداروی بعد از مرگ سهراب شده، یک روز پول نیست، یک روز پول هست و آیین‌نامه نیست روز دیگر، آیین‌نامه هست اما می‌گویند فعلا اجرایی نیست و... در حالی که باید به صادرکننده‌ای که واردات ندارد و کارش صرفا ارزآوری به داخل کشور است، امتیازات ویژه‌ای تعلق بگیرد که چنین نیست و رویه تشویق و تنبیه وجود ندارد. صادرکننده‌ای که ۵۰میلیون دلار صادرات دارد و هیچ وارداتی انجام نمی‌دهد و کل ارز حاصل از صادرات را به سیستم بانکی کشور می‌فروشد، چه امتیازی در سیستم تشویقی صادر کنندگان دارد؟ جا دارد که مسوولان محترم کشور به این سوال پاسخ بدهند.

نظر شما درباره تسهیلات بانکی و صندوق ذخیره ارزی چیست؟

صادرکننده‌ای که باید ۱۴درصد بهره تسهیلات بانکی بپردازد، معلوم نیست از کجا باید تامین اعتبار شود! صادرات این قدر سود ندارد که بتواند چنین بهره‌های سنگینی را پوشش دهد، هر چند که نسبت به قبل‌، دو درصد کم‌تر شده باشد.

کسی که ۱۰میلیارد تومان با بهره ۱۴درصد از بانک وام می‌گیرد معنایش این است که از اول تا آخر سال باید کار کند تا بهره آن را تامین کند.

صندوق ذخیره ارزی هم روی دیگر این سکه است. چه کسی مطمئن‌تر از صادرکننده برای دریافت وام ارزی است؟

چرا من صادرکننده باید ریال ۱۴درصد بهره‌ای را تبدیل به کالای صادراتی کنم تا به نوبه خود تبدیل به دلار شود و سپس مجددا بیایم آن را به صورت ریال پس بدهم.

آیا آماری وجود دارد که نشان دهد چند صادرکننده از صندوق ذخیره ارزی وام گرفته‌اند؟! البته ناگفته نگذارم که در جلسه اخیر مدیران سازمان توسعه تجارت با صادرکنندگان، آشکار بود که آنها سخن دل صادرکنندگان را دریافته‌اند و درک می‌کنند. قول مساعد هم دادند که به پرسش‌های ما پاسخ منطقی و اجرایی بدهند. ان‌شاء‌ا... که چنین شود.

تولید و صادرات خشکبار ایران دارای مزیت نسبی بالا است، اما کارشناسان می‌گویند که ارقام صادراتی موجود، هنوز با سهم واقعی ایران در بازارهای جهانی فاصله چشمگیر دارد. به عنوان یک صادرکننده نمونه، تلقی جنابعالی از این وضعیت چیست؟

شخصا عامل مدیریت را در پدید آمدن این وضعیت دخیل می‌دانم.

تفاوت دبی، کیش و بندرعباس در مدیریت است، آنها به این نتیجه رسیده‌اند که مدیران خوبی نیستند، بنابراین رفته‌اند سراغ الگوهای مدیریتی موفق و مدرن در دیگر نقاط دنیا، ما این کار را نکرده‌ایم و باید تاوان آن را هم پس بدهیم. فقدان روش‌شناسی مدیریتی مساله اصلی صنعت و تجارت کشور ما است که امیدوارم با تحرکی که اکنون به وجود آمده، این خلاء پر شود.

در واقع مدیریت استراتژیک و بلندمدت باید داشته باشیم. از نظر نیروی انسانی، دارای آگاه‌ترین و باسوادترین متخصصان و کارشناسان و کارگران هستیم، یک روز کارشناسان فائو به کارگاه‌ ما در استهبان آمدند و از نیروی کار موجود در آن جا و سطح دانش و تحصیلات آنها، اظهار تعجب کردند. بخشی از نیروی کار این کارگاه را دانشجویانی تشکیل می‌دهند که به صورت پاره‌وقت با ما همکاری می‌کنند، آنها هم زبان انگلیسی می‌دانند و هم در مقام یک دانشجو، شیوه کار خود را بلد هستند.

یک موضوع دیگر که در صادرات خشکبار اهمیت دارد، چگونگی بسته‌بندی از نظر کیفیت و جذابیت بصری است، در این زمینه چگونه عمل می‌کنید؟

بله. یکی دیگر از مشکلات ما، بسته‌بندی کالاها است. متاسفانه تولید کارتن در کشور ما هنوز آنچنان قابل اطمینان نیست. نه صرفا به لحاظ کیفیت بلکه از حیث مراحل کار و مسوولیت‌پذیری (که شاید هم مقصر نباشند، مشکل واردات دارند، مشکل مواد اولیه و کاغذ رویه و مشکل خط تولید و غیره دارند.) ما به همین دلیل عموما مواد بسته‌‌بندی خود را از خارج از کشور تامین می‌کنیم. با این حال بخشنامه‌ای یک شبه از طرف موسسه استاندارد صادر شده که بر فرآیند کار و تحویل به موقع محصولات ما به مشتریان خارج از کشور تاثیر منفی می‌گذارد. اگر موسسه استاندارد واحدی در محل ترخیص کالا و در گمرکات کشور مستقر کند روال تجارت، سریع‌تر و بدون افت صورت می‌گیرد. کالای ترخیص موقت، چرا باید مشمول بخشنامه‌ای شود که «زمان سفارش» و تعهدات تاجر با طرف‌های خارجی را نادیده می‌گیرد؟

به‌دلیل چنین بخشنامه‌ای، حدود یک ماه، محموله ما در بندرعباس متوقف شد.

انجیر در کارخانه حاضر و آماده بود، اما کارتن برای بسته‌بندی نداشتیم! مگر آن سفارش‌‌دهنده‌ای که به من سفارش کالا داده، منتظر و معطل می‌ماند. رقبای من در ترکیه و آمریکا مترصد همین فرصت‌ها هستند تا امضای سفارش کالا را به نفع خود تغییر دهند.

از نظر حمل‌ونقل چطور؟ در این خصوص صادرکنندگان عمدتا دیدگاهی انتقادی دارند و ناوگان حمل‌ونقل کشور را فرسوده و ناکارآمد می‌دانند. برداشت و تفسیر جنابعالی چیست؟

من هم با منتقدان ناوگان حمل‌ونقل موافقم. در همین هفته گذشته، که نقطه اوج صادرات پسته از سوی شرکت الماس‌یار بود، با کمبود کامیون روبه‌رو شدیم. در حالی که اگر مجوز واردات کامیون به صادرکنندگان داده شود، این مشکل به راحتی حل خواهد شد. می‌توان کامیون مجهز دست دوم با قیمت ارزان وارد کرد و پس از چند سال آن را اوراق کرد و تحویل ذوب‌آهن داد، اما سیاست واردات کامیون به راه خودش می‌رود. اجازه می‌دهند کامیون مدل چهل سال پیش در جاده‌های کشور جولان بدهد، اما واردات کامیون‌‌های پنج سال ساخت و دارای گارانتی کارخانه سازنده ممنوع است و یا اینکه ورود خودرو احتمالا مغایر با تولید داخلی صنایع خودرو تلقی می‌شود، این دوگانگی‌ها جریان حمل و نقل کشور را زمین‌گیر کرده است.

این انتقادها را در جلسه دیدار با مدیران سازمان توسعه تجارت مطرح کردید؟

بله. قول دادند موضوع حل و فصل شود و امیدواریم در سیاست‌گذاری‌های کلان مدنظر قرار گیرد. در آن جلسه یکی از صادرکنندگان پیشنهاد قابل تاملی بیان کرد و گفت چرا تمهیدی نمی‌‌اندیشید که «شورای صادرکنندگان مشاور وزیر بازرگانی» شکل بگیرد. این یک پیشنهاد واقعا سازنده است و می‌تواند باب گفت‌وگویی زنده و تعاملی را با مسوولان وزارت بازرگانی بگشاید و انصافا باید بگویم به پیگیری‌های مسوولان سازمان توسعه تجارت خیلی خوشبین و امیدوارم.

و کلام آخر؟

در پایان این گفت‌وگو، از مدیران شایسته و کارآزموده و کارکنان شریف بانک صادرات ایران، همین طور مدیران و کارمندان گمرک ایران علی‌الخصوص دفتر صادرات گمرک ایران و مدیران محترم گمرک‌های رفسنجان و بندرعباس و اداره حفظ نباتات و قرنطینه نباتی رفسنجان، شیراز و تهران تشکر می‌کنم. آنها در کنار دیگر مدیران وظیفه‌شناس کشورمان، کار خود را به خوبی و با مسوولیت‌پذیری انجام می‌دهند. شیوه مدیریت و ارتباط دوسویه آنها با صادرکنندگان بسیار امیدوارکننده است. وجود آنها مایه خیر و برکت و دلگرمی است.