اثرگذاری مثبت اقتصاد و محیطزیست بر یکدیگر
این دقیقا همان چیزی است که رهبران جهانی در کنفرانس «ریودوژانیرو+۲۰» (Rio+۲۰) در ژوئن ۲۰۱۲ در نظر داشتند. آنها تجارت بینالمللی را بهعنوان موتور توسعه و رشد اقتصادی پایدار مشخص کرده و اقتصاد سبز را ابزاری مهم برای دستیابی به توسعه پایدار معرفی کردند. بهویژه کشورهای در حال توسعه احتمالا از اجرای سیاستهای اقتصاد سبز که تجارت پایدار را گسترش و بلایای ناشی از تغییرات اقلیمی را کاهش میدهد، بهرهمند خواهند شد.
پیوندهای محیطزیست و تجارت
روندهای محیطزیستی و اقتصادی جدا از هم نیستند؛ بلکه بهطور بنیادین به هم مرتبطند. بخش زیادی از آسیبهای محیطزیستی به دلیل افزایش مقیاس فعالیتهای اقتصادی جهانی است. تجارت بینالملل بخش فزایندهای از فعالیتهای اقتصادی جهانی را تشکیل میدهد و بهطور فزایندهای به یک محرک مهم تغییرات محیطزیستی تبدیل شده است. با پیشرفت جهانیشدن اقتصادی و آشکارتر شدن مشکلات محیطزیستی جهانی، این امر باعث بروز اصطکاکهایی بین سیستمهای چندجانبه، ملی و منطقهای حقوقی و سیاستگذاری مربوط به هر دو میشود.
پیوندهای فیزیکی، حقوقی و نهادی میان تجارت بینالمللی و محیطزیست پیچیده است. پیوندهای تجاری گزینههایی برای پذیرش زیرساختهای شهری مدرن و نوآوریهای مقاوم، چالشهای فناوری انرژی، راهحلهای انطباقی برای بهینهسازی شبکهها و بازسازی شهرداریها ارائه میدهند. همچنین عملکرد موثر، نیازمند عواملی همچون مشارکت جامعه، سیاست، تامین مالی، تجارت، شمولیت عام و حکمرانی خوب است.
در نهایت، دو حقیقت اساسی درباره این رابطه باید در این فرآیند روشن شود:
۱.پیوندهای بین تجارت و محیطزیست متعدد، پیچیده و مهم است.
۲.آزادسازی تجارت به خودی خود برای محیطزیست نه خوب است و نه بد. تاثیرات آن بر محیطزیست بستگی به این دارد که چقدر اهداف محیطزیستی و تجاری میتوانند مکمل و حمایتکننده از یکدیگر باشند.
در سطح پایهایتر، تجارت و محیطزیست به این دلیل به هم مرتبط هستند که تمامی فعالیتهای اقتصادی بر پایه محیطزیست استوارند. منابع طبیعی مانند فلزات و مواد معدنی، خاک، جنگلها و شیلات ورودیهای پایهای برای تولید هر کالا هستند و همچنین انرژی موردنیاز برای پردازش آنها را فراهم میکنند. در پایان چرخه، محیطزیست همچنین ضایعات محصولات فعالیتهای اقتصادی را دریافت میکند.
این مسائل بهطور فزایندهای در سطحهای مختلف حقوقی و سیاستی در حال تعامل هستند و آنچه به تجارت و محیطزیست کمک میکند، در نهایت به سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی مناسب در سطوح ملی و بینالمللی بستگی دارد.
فرصتهای نوظهور
رابطه پیچیده بین تجارت بینالمللی، اقتصاد سبز و کاهش تغییرات اقلیمی، حول فرصتهای نوظهور و چالشهای دائمی در ششبخش اقتصادی که برای کشورهای در حال توسعه از اهمیت ویژهای برخوردارند، میچرخد: کشاورزی، شیلات، جنگلداری، تولید کارخانهای، انرژیهای تجدیدپذیر و گردشگری. در ادامه به طور مختصر به فرصتهای این بخشها پرداخته شده است.
کشاورزی: آینده کشاورزی با مجموعهای از پیامدهای منفی زیستمحیطی از جمله ادامه از دست دادن تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی، کاهش و فرسایش مواد مغذی خاک، افزایش کمبود آب شیرین، تشدید آلودگی آب ناشی از مدیریت نامناسب مواد مغذی، انتشار مواد شیمیایی خطرناک، دفع، آلایندهها و زبالهها و افزایش انتشار گازهای گلخانهای تهدید میشود. در حالی که تجارت در سناریوهای معمول قدیمی این روندها را تشدید میکند، تجارت پایدار پتانسیل حفظ یا افزایش تولیدات کشاورزی در میانمدت و بلندمدت را دارد، در حالی که مصرف منابع را کاهش داده، محیطزیست طبیعی را حفظ کرده و ایمنی غذایی را ارتقا میدهد.
روشهای کشاورزی پایدار میتوانند بهرهوری را افزایش دهند، دسترسی به زنجیرههای تامین بینالمللی را تسهیل کنند و به تقاضای جهانی رو به افزایش برای محصولات پایدار و ارگانیک پاسخ دهند. بسیاری از شرکتهای بزرگ چندملیتی نیز تعهدات پایداری را به عهده گرفتهاند که تاثیر زیادی بر انتخابهای تجاری شرکای زنجیره تامین بالادست خواهد داشت.
شیلات و آبزیپروری: در سطح جهانی، ماهی و محصولات دریایی پرچمدار تجارت کالاهای غذایی هستند و صادرات این محصولات در ۳۵سال گذشته بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. ۸۰درصد منابع ماهی جهانی یا مورد بهرهبرداری بیش از حد قرار گرفته یا به حد زیستی خود نزدیک شدهاند و ۱۰گونه تجاری برتر همچنان فراتر از سطحهای پایدار مبتنی بر علم برداشت میشوند. در حالی که تلاش برای کاهش صیادی همچنان یک ضرورت است، افزایش تجارت محصولات ماهی گواهیشده برای پایداری میتواند سیستمهای کلی مدیریت شیلات را بهبود بخشیده و در عین حال بهرهوری منابع را افزایش داده و ارزش محصولات نهایی را اضافه کند.
افزایش درآمدهای صادراتی میتواند از مدیریت پایدار شیلات دریایی وحشی، از جمله از طریق صدور گواهی، حاصل شود. فروش محصولات ماهی گواهیشده در بازارهای کشورهای توسعهیافته و بهطور فزاینده در برخی کشورهای در حال توسعه، از یک بازار نیش به یک بازار اصلی تبدیل شده است. فرصتهای تجاری برای ماهیهای تولیدشده پایدار میتواند انگیزههایی برای بهبود مدیریت فراهم کند و بخشی از درآمدهای از دست رفته شیلات بد مدیریتشده را که بهطور جهانی حدود ۵۰میلیارد دلار در سال برآورد میشود، جبران کند.
جنگلداری: مساحت جنگلهای جهانی در حال کاهش است و فشارها بر روی جنگلها همچنان ادامه خواهد یافت. این روند جنگلزدایی به حکمرانی ضعیف، از جمله نبود اجرای قوانین جنگلی، فساد و رشوهخواری برمیگردد. بهطور جهانی، ارزش اقتصادی جنگلزدایی غیرقانونی، شامل فرآوری، بهطور سالانه بین ۳۰ تا ۱۰۰میلیارد دلار تخمین زده میشود. تجارت پایدار چوب و محصولات غیرچوبی جنگلی میتواند شفافیت را بهطور چشمگیری افزایش داده و ردیابی در بخش جنگلداری را از طریق طرحهای صدور گواهینامه تضمین کند.
مدیریت پایدار جنگلها، از جمله از طریق صدور گواهینامه، پتانسیل گسترش سهم نسبی تجارت در محصولات چوبی و غیرچوبی جنگلی پایدار را دارد. تا اوایل سال ۲۰۱۳، مجموع مساحت جنگلهای گواهیشده در سراسر جهان نزدیک به ۴۰۰میلیون هکتار بود که معادل حدود ۱۰درصد منابع جنگلی جهانی است. علاوه بر این، محصولات غیرچوبی جنگلی بهویژه آنهایی که عمر طولانیتری دارند، ارزش بالای هر واحد و پردازش، ذخیرهسازی و حملونقل ساده دارند و برای استراتژیهای تجاری خاص مناسب هستند.
بخش تولید کارخانهای: تولید، انرژیبر و منابعبر است. این بخش مسوول حدود ۳۵درصد از مصرف جهانی برق، بیش از ۲۰درصد انتشار جهانی CO۲ و بیش از ۲۵درصد استخراج منابع اولیه است. علاوه بر این، مسمومیتهای ناشی از مواد شیمیایی صنعتی و کشاورزی یکی از پنجعلت اصلی مرگومیر در سراسر جهان است. بدون جدا سازی استفاده از منابع طبیعی و آثار زیستمحیطی از رشد اقتصادی و همچنین عدم نهادینه کردن پایداری در زنجیرههای تامین جهانی، تقاضای بینالمللی، تجارت و جریانهای سرمایهگذاری، آثار منفی مرتبط با رشد این بخش را تشدید میکند.
انرژیهای تجدیدپذیر: منابع انرژی تجدیدپذیر میتوانند بسیاری از چالشهای فعلی انرژیهای متعارف را حل کنند. در حالی که ۲۰درصد جمعیت جهان به برق دسترسی ندارند، سوختهای فسیلی باعث افزایش انتشار CO۲ جهانی به ۳۱.۶گیگاتن در سال ۲۰۱۱ شدهاند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۵ به ۳۷گیگاتن برسد. ترویج انرژیهای تجدیدپذیر میتواند بهطور قاطع انتشار کربن ناشی از استفاده از انرژی را محدود کند و پتانسیل جلوگیری از انتشار آلایندگیهای معادل ۲۲۰ تا ۵۶۰گیگاتن CO۲ بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۵۰ را دارد.اگرچه سیاستهای صنعتی برخی کشورهای در حال توسعه گاهی بحثبرانگیز بوده است، این کشورها بهطور قابلتوجهی صادرات تجهیزات انرژی تجدیدپذیر خود مانند پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و آبگرمکنهای خورشیدی را افزایش دادهاند. بهعنوان مثال، چین بیش از ۱۰میلیارد دلار پنل خورشیدی و سلول صادر کرده است که تقریبا ۸۰برابر ارزش صادراتی آن در ۱۰سال پیش است.
گردشگری: گردشگری بهعنوان یک بخش بزرگ صادراتی، پتانسیل زیادی برای بهرهبرداری از فرصتهای جدید دارد؛ به شرطی که بهطور فعال به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی پرداخته شود. در سال ۲۰۱۲، برای اولین بار تعداد گردشگران بینالمللی به بیش از یکمیلیارد نفر رسید. با این حال، بخش گردشگری بهطور عمده در انتشار CO۲، آلودگی آب و هوا، افزایش فشار بر مدیریت زباله، از دست دادن تنوع زیستی و احتمال بروز تعارضات با منافع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع محلی نقش دارد. پتانسیل اقتصادی گردشگری پایدار، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه، بهطور مستقیم به توانایی این کشورها برای حفظ محیطهای طبیعی خود بستگی دارد، زیرا تخریب محیطزیست باعث کاهش جذابیت مقاصد گردشگری میشود.در نتیجه، فعالیتهای گردشگری پایدار میتوانند بهعنوان محرکی برای کاهش آثار منفی زیستمحیطی و اجتماعی گردشگری عمل کرده و در عین حال جذابیت و ارزش اقتصادی مقاصد موجود یا بالقوه را افزایش دهند. سریعترین بخش در گردشگری پایدار، گردشگری اکوسیستمهاست که بر فعالیتهای مبتنی بر طبیعت تمرکز دارد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهدلیل محیطهای طبیعی، میراث فرهنگی و فرصتهای تعطیلات ماجراجویانه خود، مزیت مقایسهای در گردشگری اکوسیستمها دارند.
جمعبندی
حتی زمانی که دلایل اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی برای سرمایهگذاری در سبز کردن تجارت وجود دارد، موانع مهمی همچنان باقی مانده است. این موانع بیشتر به محدودیتهای منابع مالی و انسانی، چارچوبهای ضعیف قانونی، نبود سازوکارهای اجرایی و زیرساختهای اقتصادی ضعیف برمیگردد. هرچند نشانههای مثبتی وجود دارد که نشان میدهد شیوههای تجاری مرتبط با محیطزیست به سمت پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی حرکت میکنند.