مامور به وظیفه، نه مامور به نتیجه
در شرایط فعلی که اقتصاد ایران با دشواریهای متعددی روبهرو است، بالاخص برای رسانههای مکتوب و مجازی که برای ارائه تصویری شفاف از فضای عمومی کشور تلاش میکنند، تردیدهای زیادی درخصوص موثر بودن فعالیتهای آنان وجود دارد. از آنجا که شخصا سالهاست در عرصه مطبوعات کشور مشغول به کار هستم، بسیاری از نزدیکان و دوستانم مرا مورد خطاب قرار میدهند که اگر گوش شنوایی بود، حتما تاکنون فردی به نظرات شما توجه میکرد. پس چه اصراری دارید که مرتبا آن را در رسانههای عمومی اعلام میکنید.
برای آنکه بتوانم پاسخی ساده و روشن به این سوال کلیدی بدهم، از یک مثال فوتبالی کمک میگیرم. فرض کنید من به عنوان هافبک تهاجمی در ترکیب تیم قرار دارم و در یک موقعیت استثنایی توپی را در اختیار دارم که میتوانم به مهاجم همدستهای خود که در نزدیکی دروازه قرار دارد، پاس دهم. موضوع از دو حالت خارج نیست یا توپ را به وی پاس نمیدهم و به دریبل زدن در مقابل بازیکن حریف میپردازم که در این حالت لعن و نفرین تماشاگران شامل حالم میشود که چرا این فرصت طلایی را از دست دادهام. اگر به مهاجم همدستهای خود پاس دهم، باز موضوع از دو حال خارج نیست یا وی میتواند توپ را به تور دروازه حریف بچسباند که هم او و هم من، در شادی پس از گل شریک هستیم یا او توپ را به جای تور دروازه به پروژکتور استادیوم میزند که در این حالت لعن و نفرین تماشاگران شامل حال وی میشود که چرا نتوانسته است از چنین فرصت بینظیری استفاده کند.
همین مثال فوتبالی درباره ارتباط اصحاب رسانه و سیاستگذاران نیز برقرار است. اصحاب رسانه موظفند در لحظات حساس کشور نظرات خود را با سیاستگذاران کشور در میان بگذارند و به اصطلاح فوتبالیها پاس گل را برای تصمیمسازان کشور بفرستند. حال مقامات ممکن است این توپ را به تور دروازه بچسبانند یا به صندلی تماشاچیان. به هر صورت مسوولیت عملکرد تیم با مهاجم نوک حمله است که نتوانسته از این موقعیت استثنایی استفاده کند.
چندی پیش فکر میکردم اگر ۲۰۰سال دیگر نتیجهها و نبیرههایم مرا از قبر بیرون آورند و مورد خطابم قرار دهند که تو که به ادعای خودت دانشآموخته اقتصاد هستی، چگونه اقتصادی را به ما تحویل دادهای، منابع کشور را تهی کردی و در عوض بدهیهای مختلف از جمله به بانکها، به بانک مرکزی، به صندوقهای تامین اجتماعی و به پیمانکاران مختلف را برای ما به ارث گذاشتی، چگونه میتوانم پاسخ محکمهپسندی برای آنان تدارک ببینم. پاسخ همان است که در مثال فوتبالی ذکر آن رفت. ما پاس گل را به مهاجمان دادیم؛ ولی آنان بدون آنکه ارزش آن را بدانند، توپ را به آسمان کوبیدند. این همان عبارتی است که وکلای مدافع هنگام اعلام وکالت به موکلان خود با صدای رسا اعلام میکنند «ما مامور به وظیفهایم، نه مامور به نتیجه.»
*مدیر واحد مطالعات دنیای اقتصاد