چرا یک گردشگر به اصفهان سفر کند؟
این در حالی است که آمار سفر در کل کشور نسبت به سال گذشته کاهشی بوده است. به نقل از روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، استان فارس با ثبت یکمیلیون و ۳۲۹ هزار و ۱۲۲ نفر بازدید از آثار تاریخی، بیشترین تعداد بازدیدکننده را در میان سایر استانها دارد. چنانچه تنها بنای تاریخی حافظیه با ثبت ۳۷۸ هزار و ۱۵۱ نفر بازدیدکننده بیشترین میزان بازدیدکننده را در نوروز ۱۴۰۳ در میان بناهای تاریخی و فرهنگی کشور داشته است.
در رتبههای پس از استان فارس، استان اصفهان با تعداد ۵۵۶ هزار و ۶۶۱ نفر بازدیدکننده در رتبه دوم بیشترین تعداد آمار بازدیدکننده از اماکن تاریخی و فرهنگی را داشته است. یکی از جالبترین اتفاقهای نوروز ۱۴۰۳ قرار گرفتن تهران در رتبه سوم این آمار است که تعداد بازدید از اماکن و موزههای ستادی آن ۳۶۹ هزار و ۹۵۰ نفر بود.
اصفهان اگر با دو عنوان معرفی شود، یکی صنعت و دیگری گردشگری است. گردشگری که در داخل شهر مبتنی بر آثار تاریخی و گذشته است و اطراف اصفهان نیز تا حدی گردشگری طبیعی جریان دارد. اما دراینبین صنعت نتوانسته شهروندان را بهتنهایی اقناع و راضی کند و گردشگری نیز با وضعیت فعلی، بیشتر موجب چالش برای شهروندان شده است. اصفهانی که یکزمان مقصد مهم گردشگری داخلی و خارجی بود، حالا تنها به نمایش آثار باقیمانده از صفوی و قاجار و رودخانهای مقطعی مشغول است.
علت این تضعیف گردشگری در اصفهان را اگر صرفاً در افزایش هزینه سفر و گران شدن هتلها و ... بدانیم، بخش مهمی از جورچین( پازل)این صحنه را نادیده گرفتهایم. مسأله اساسی اینجاست که اصفهان دیگر چیزی بیش از این برای گردشگری ندارد و نمایش آثار تاریخی نیز حدوداً برای عموم مردم کشور عادی شده است. از سوی دیگر نهادهای مسوول در این حوزه نتوانستند آثار فعلی را به شکل دیگری عملیاتی کرده و چهرهای جدید از گردشگری تاریخی را به نمایش بگذارند؛ برخی از مسئولین دراینبین مدعیاند که با بازگشایی برخی اماکن تاریخی که تاکنون دسترسی به آن وجود نداشت، گامی در این جهت برداشتهاند اما باز کردن شاهنشین پل خواجو هم، تکرار تجربه قدیمی در زمینه استفاده بازدیدی از اماکن تاریخی است.
اصفهان با داشتن پتانسیلهای طبیعی در خیابانهای سبز خود و حاشیه رودخانه و مادیها، میتوانست به یک مرکز مهم تفریحی در حوزه غذا و خدمات تبدیل شود اما زایندهرود فعلا بیشتر موجب افزایش ترافیک شهر شده است. در حاشیه رودخانه بهجز چند بلال فروش و کرایه دهنده قلیان، هیچ مرکز غذایی و تفریحی دیگری مشاهده نمیشود. از سوی دیگر مادیهای شهر نیز بهطور کامل رهاشده و تنها چند چراغ در آن، شاهد حضور مسئولین شهری است. در حالی که حاشیه و یا مرکز مادیها میتوانستند مرکز مهمی برای کافهها، فروشگاههای صنایعدستی، رستورانها و مراکز تفریحی باشند و مانند استانبول، صحنهای بینظیر از شهر به نمایش بگذارند.
قایقرانی در مادیها بخش دیگری از پتانسیلهای تفریحی و گردشگری شهر است که نهادهای مسئول برای آن کارنکردهاند، بلکه عدهای جوان بهصورت خودجوش اقدام به شروع این کارکردند که با استقبال مواجه شده و نشان داد که تا چه حد میتوان اصفهان را با چهره و زاویهای جدید نگاه کرد. شهرداری و میراث فرهنگی میتوانستند در زمان بازگشایی رودخانه، اقدام به کرایه قایقهای پارویی در مادیها کنند و با افزایش درآمد آن، هم مادیها سروسامان بهتری مییافتند و هم موجب ایجاد انگیزه بیشتر برای شهروندان و مسئولین به جهت پافشاری برای افزایش روزهای جاری رودخانه میشد. همین مصداق را میتوان درباره ناژوان نیز در نظر گرفت که این منطقه سبز، بدون هیچگونه خدمات مشخصی در حاشیه باغ پرندگان تا آتشگاه رهاشده و شهروندان در زمانهای پرتردد، تنها دچار چالش در آن نقطه میشوند.
باوجوداین فقدانها، یک شهروند چرا باید به اصفهان سفر کند؟ برای هوای خوب؟ رودخانه همیشه جاری؟ تفریحهایی که در دیگر شهرها کمتر وجود دارد؟ مراکز خرید گسترده؟ رستورانهای خاص باقیمتهای متفاوت؟ نقاط طبیعی و تفریحی مانند دریاچه چیتگر و پل طبیعت؟ هیچکدام از این موارد در اصفهان به شکل گسترده و چشمنواز وجود ندارد که یک شهروند را از شهر دیگری مجاب کند که با هزینههای قابلتوجه به اصفهان سفر کند؛ درنتیجه رونق گردشگری اصفهان صرفاً به زمانهای خاص مانند نوروز و تعطیلات بلندمدت و در حد هزینه کردهای معمولی خلاصه میشود.
از سوی دیگر بیسلیقگی در توزیع و جاگیری کسبهای مختلف در مناطق پرتردد گردشگری مانند چهارباغ، تصویر شلوغ و نامتوازنی از اصفهان را به بیرون مخابره میکند. چهارباغ عباسی میتواند مرکز مهمی برای کافهها و یا یک ترکیب کافه و صنایعدستی باشد، نه ترکیب فروش اسباببازی و کش مو با کابل شارژر باشد.
اگر پتانسیلهای گردشگری اصفهان درک شود و درآمد حاصل از آن عموم شهروندان را از خود منتفع کند، آنگاه یک گردشگر عامل ایجاد ترافیک تلقی نمیشود، بلکه فرصتی برای استفاده متقابل خدماتی و اقتصادی در نظر گرفته میشوند که میتوانند انگیزه لازم برای توسعه و حفظ و نگهداری شهر را ایجاد کنند. اگر یک شهروند بداند که از حاشیه رودخانه یا بناهای تاریخی و طبیعت شهر نفع اقتصادی به او میرسد و یا در آن اشتغال یابد، هیچکدام مانند دیگر نقاط شهر با آن برخورد نمیکند، درنتیجه فرهنگ نگهداری شهر نیز افزایش مییابد.