آنچه از ضیافت جمعهشب «فوتبال» آموختیم
چه زیبا میکُشی !
هیچ حریفی آسان نیست
بدون تردید نخستین و مهمترین درس بازی جمعهشب این بود که هیچ حریفی آسان نیست و در فوتبال نمیتوان رقبا را دستکم گرفت. به احتمال فراوان پرسپولیس با این ذهنیت به میدان آمده بود که پیروزی برابر استقلال خوزستان کاملا در دسترس است و به راحتی اتفاق خواهد افتاد. از همینرو هم بیخیالی و بیمبالاتی فنی در عملکرد سرخپوشان مشهود بود. گل اول در اثر سر خوردن دانیال اسماعیلیفر و سپس دریبل بسیار سادهای که محمدحسین کنعانیزادگان خورد به ثمر رسید. شاید اگر قرمزها میدانستند چه توفانی در انتظارشان است، آنقدر ساده وا نمیدادند. حتی بعد از گل دوم استقلال خوزستان هم تیم میزبان به خودش نیامد و فکر کرد کار آسان است. فرصت استراحت بین دو نیمه اما به فریاد سرخپوشان رسید تا آنها با نگاهی متفاوت وارد میدان شوند. جدی گرفته شدن کار ورق بازی را برگرداند و تازه شمایلی واقعیتر از پرسپولیس ارائه داد.
حواست به کار خودت باشد
آنچه پرسپولیس را زخمی کرد، استقلال را کشت. مشکل بزرگ دو تیم این بود که به جای تمرکز روی کار خودشان، نگاهشان به بازی آن یکی تیم بود. اول پرسپولیس دچار این خبط شد و تا آستانه فروپاشی پیش رفت. بعد هم ظاهرا استقلال به همین درد مبتلا شد. وقتی آنها بین دو نیمه متوجه شدند رقیب سنتی با ۳ گل عقب افتاده، تصور کردند کار تمام است و با حفظ همین مساوی هم شانس اول قهرمانی باقی خواهند ماند. چیزی که استقلالیها فکرش را نمیکردند، بازگشت پرسپولیس در آخرین دقایق بازی بود؛ زمانی که دیگر کار چندانی از دست شاگردان جواد نکونام بر نمیآمد. پیام بزرگ جمعهشب این بود که تیمها باید همه هوش و حواسشان را برای خودشان بگذارند، وگرنه به سختی مجازات خواهند شد. دو بازی دیگر تا پایان فصل باقی مانده و این آموخته، میتواند اندوختهای گرانبها باشد.
«امید» آخرین چیزی است که میمیرد
شاید این جمله بیش از حد کلیشهای به نظر برسد، اما واقعا حقیقت دارد. هیچوقت نباید امید را دستکم گرفت. آدمیزاد در سختترین شرایط ممکن میتواند به حیاتش ادامه بدهد، مشروط به اینکه هنوز امیدوار باشد؛ امید به معجزهای که شاید از راه برسد، اگر شما هم تمام تلاشتان را به کار بگیرید. آنگاه میتوانید با همه وجود از شیرینی این موفقیت لذت ببرید. این همان حسی است که پرسپولیسیها جمعهشب تجربهاش کردند.