برداشتهای مختلف از غائله رونالدو
آبروریزی بود یا نه؟
برداشت اول
تحلیل غالب همانی است که از دقایق اولیه وجود داشت و هنوز وزن آن بین کارشناسان و اصحاب رسانه نسبت به سایر نگاهها میچربد. بسیاری بر این باورند آنچه در داستان استقبال از رونالدو اتفاق افتاد، اصلا در شأن ایران و ایرانی نبود؛ چنان که شخص مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال هم به همین مساله اعتراف کرد. اینکه گروهی از هموطنان ما اینطور دنبال اتوبوس النصر میدویدند یا از کوه و کمر بالا میرفتند، اصلا جالب نبود و قابهای متاثرکنندهای خلق کرد که بعضا بازتاب خوبی هم در رسانههای منطقه و جهان نداشت. تحلیلگران میگویند بخشی از این هیجان کاذب و ناموجه، ناشی از نادر بودن حضور ستارههای بزرگ در فوتبال ایران است. اگر سوپراستارها بیشتر میرفتند و میآمدند و مردم فرصتهای دیگری برای تخلیه احساسات خود مییافتند، شاید داستان رونالدو اینطور پیش نمیرفت. به همین عربستان نگاه کنید که تمام این ستارهها را یک جا در اختیار دارد و اتفاق ناخوشایندی هم رخ نمیدهد.
برداشت دوم
برخی اما عقیده دارند داستان تهران هیچ چیز عجیبی نبوده و امثال رونالدو و مسی هر کجا بروند، کم و بیش همین بساط وجود خواهد داشت. وقتی آخرین آدامس جویده شده الکس فرگوسن در اولدترافورد به مزایده گذاشته میشود و به قیمت بالایی فروش میرود، نباید و نمیتوان از رفتار مردم ایران درباره رونالدو متعجب بود. حتی ستارههای مشهور سینما و موسیقی هم گاهی در خیابانهای اروپا و آمریکا به همین شکل مورد استقبال قرار میگیرند.
اجماع عمومی
فارغ از اینکه کدامیک از این دو تحلیل به حقیقت نزدیکتر است، تقریبا تمام ناظران روی یک نکته اجماع دارند؛ اینکه مدیریت استقبال از کاروان النصر به بدترین شکل ممکن صورت گرفت. در شرایطی که از مدتها قبل همه میدانستند رونالدو به ایران میآید و درباره این ماجرا حرف زده میشد، جا داشت مسوولان گرامی با اقدامات سادهای همچون نردهکشی و اسکورت اتوبوس، مانع از خلق چنین تصاویر زنندهای شوند. مثل همیشه اما طرح و برنامهای در کار نبود.