زیر و بم انتخاب سرمربی جدید تیم المپیک
امیدوار باشیم؟
افشین قطبی، محمد ربیعی، مهدی تارتار، رسول خطیبی و مجتبی حسینی اسامی بودند که در این مدت در رسانهها اعلام و بعضا خود این نفرات هم چنین موضوعی را تایید کردند. حتی پس از انتخاب روز گذشته عنایتی، سعید دقیقی سرمربی تیم شمس آذر قزوین اعلام کرد برای پذیرش سکان تیم ملی امید با او هم صحبت کرده بودند! آنچه مطرح شده این است که امیر قلعهنویی نقش اصلی را در این انتصاب ایفا کرده و سایت فدراسیون فوتبال هم از عبارت «با پیشنهاد امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی و موافقت فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک» برای انتشار خبر سرمربیگری عنایتی استفاده کرده است. آنطور که به کرات شنیده میشود، حبیب کاشانی که از سوی کمیته ملی المپیک به عنوان مدیر تیم ملی امید انتخاب شده، اصرار بر حضور افشین قطبی داشته، اما سرمربی تیم ملی با این انتخاب مخالف و ترجیحش بر این بود که گزینه متبوعش سر کار بیاید. همین تشتت آرا، دامنه وسیع اختلافات در بدنه تیمی را نشان میدهد که قرار است پس از حدود نیم قرن حضور در المپیک را تجربه کند و البته در سالیان اخیر هم دیده شده که ناکامیهای آن میان کمیته و فدراسیون پاسکاری میشده و هیچکس آن را گردن نمیگیرد.
با توجه به شرایط فوق، همین که چنین انتخابی انجام شده، باید به نوبه خود خوشحال بود، چراکه ددلاینهای مهدی تاج برای این موضوع دیگر از روز و هفته به ماه رسیده و بعید نبود سال را هم تجربه کند. به هرحال برای فدراسیونی که به سختی از پس پرداخت حقوق کارمندان خود برمیآید، تجهیز اردو، پیدا کردن رقیب تدارکاتی و خلاصه کلام کنار گذاشتن یک ردیف بودجه چند میلیاردی برای یک تیم ملی اصلا مورد علاقه نیست. همانطور که اشاره شد، هنوز مشخص نیست متولی این تیم چه ارگانی است و به همین دلیل هم بود حسینی که حتی کارنامه این فصلش در پیکان چندان هم قابل قبول نبود به عنوان گزینه اصلی از پذیرفتن این سمت خودداری کرد، چرا که نه حقوق چشمگیری برای کادرفنی درنظر گرفته شده و نه آینده روشنی انتظار تیمی را میکشد که حدود یک سال است حتی یک جلسه تمرینی هم برگزار نکرده. حالا که عنایتی هدایت این تیم را پذیرفته، باید تنها به آینده امیدوار بود که شاید اتفاقات خوبی رقم بخورد. برای کسی که در این دوران سه، چهار ساله مربیگری نتایج بدی نگرفته و شاید کار با نسل آینده فوتبال ایران، انگیزه عنایتی را هم افزایش دهد.