مهمترین چالش امیر قلعهنویی در تیم ملی
از پس این رختکن برمیآیی؟
به طارمی و آزمون چه یاد میدهی؟
بلافاصله بعد از آنکه اسم قلعهنویی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی مطرح شد، خیلیها پرسیدند این مربی قرار است چه چیز جدیدی به لژیونرهای فوتبال ایران یاد بدهد؟ نه امیر مربی کوچک و کمتجربهای است و نه لژیونرهای فعلی تیم ملی موقعیت فوقالعادهای دارند؛ اما به هر حال داریم در مورد کسی حرف میزنیم که ۱۰ سال است با وجود کار در باشگاههای ثروتمند موفق به کسب نتایج لازم نشده و هیچ دستاورد عینی و ملموسی نداشته است. او در شغل جدیدش با بازیکنانی مواجه خواهد شد که بعضا سالهاست در اروپا توپ میزنند. به هر حال یکی مثل مهدی طارمی الان بازیکن مهمی در پورتو به شمار میآید، سردار آزمون یک دهه پیش از فوتبال ایران خارج شده و امروز در بوندسلیگا توپ میزند، علیرضا جهانبخش بین لیگ برتر انگلستان و لیگ هلند در رفت و آمد بوده، سامان قدوس در لیگ جزیره فعالیت میکند... اینها حتی اگر در بهترین فرم ممکن هم نباشند و خیلی کار خاصی انجام ندهند، باز در معرض تمرینات حرفهای و مدرن قرار دارند و سازوکار فوتبال امروز را خوب میشناسند. سخت است یک مربی که هنوز پایش را هم از فوتبال ایران بیرون نگذاشته و همینجا هم عملکردش سیر نزولی داشته، در قامت یک معلم مطلوب برای آنها ظاهر شود یا به راحتی بتواند از آنان بازی بگیرد.
فقط هم «فنی» نیست
کاش تمام داستان این رختکن ملتهب، فقط جنبه «فنی» داشت. نکته اینجاست که وقایع ماههای اخیر تیم ملی به خوبی نشان میدهد سرمربی جدید تیم باید تواناییهای بسیار زیادی برای جمع کردن حواشی داشته باشد. داریم از بازیکنانی صحبت میکنیم که به خودشان اجازه میدهند در مورد سرمربی تیم و رئیس فدراسیون فوتبال نظر بدهند؛ یعنی مثلا دراگان اسکوچیچ را نخواهند، سفارش بازگشت کارلوس کیروش را بدهند و به این منظور حتی در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال هم پشت مهدی تاج در بیایند. همه اینها به «بازیکن» چه مربوط؟ همین آقای مهدی محمدنبی که الان سرپرست تیم ملی شده و قرار است کنار امیر قلعهنویی قرار بگیرد، در توجیه عزل اسکوچیچ و بازگرداندن کیروش گفته بود بازیکنان حتی حاضر نبودند در نیمه دوم بازی دوستانه الجزایر به زمین بروند و اصرار داشتند کادرفنی باید تغییر کند. البته دوستان در نهایت بزرگواری به خرج دادند و به زمین رفتند تا عزل دراگان در پایان ۹۰ دقیقه صورت بگیرد، اما آیا واقعا این رختکن و این تیم حاضر است گوش به فرمان یک مربی ایرانی باشد و از او اطاعت کند؟ کاری به اختلاف سطح قلعهنویی و کیروش نداریم، اما بازیکنی که عادت کرد «زور» بگوید و از حیطه تخصصیاش خارج شود، به سختی این عادت را ترک خواهد کرد. بنابراین روشن است که قلعهنویی کار آسانی ندارد.
کسی تبریک گفت؟
رسم است که بعد از انتخاب سرمربی جدید برای تیم ملی، بازیکنان به او خوشامد و تبریک بگویند. این اتفاق مثلا در زمان بازگشت کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران رخ داد، اما دستکم تا لحظه تنظیم این مطلب خبر دقیقی نداریم که بازیکنان شاخص تیم به امیر بابت حضورش روی این نیمکت تبریک گفته باشند. به هر حال این، نکته مهمی است و تصور و ذهنیت ابتدایی بازیکنان را در مورد سرمربی جدیدشان نشان میدهد. از یاد نبریم سردار آزمون که یکی از مهمترین بازیکنان تیم ملی به شمار میآید، سالها پیش به ادعاهای مکرر امیر قلعهنویی در مورد اینکه او کاشف این بازیکن بوده واکنش نشان داد و موضوع را تکذیب کرد. سردار گفته بود اکبر محمدی او را کشف کرده و درخشش و مطرح شدنش در فوتبال ارتباط چندانی به قلعهنویی ندارد. امیر حالا سرمربی چنین بازیکنان و چنین تیمی میشود. به نظر میرسد او باید خودش را برای خیلی چیزها آماده کند.