او صبحت‌هایش را با مروری بر سمینارهای قبلی آغاز کرد: «در این مدت جولیا و من با همکاری یکدیگر توانسته‌ایم اصلی‌ترین رقبای شرکت را شناسایی کنیم. در جلساتی که جولیا با برخی از مدیران داشت، از بین لیستی که داشتیم، پنج گزینه را انتخاب کردیم. من از جولیا خواستم به وب‌سایت و صفحات اجتماعی هر یک از این شرکت‌ها سر بزند و بررسی کند اصلی‌ترین شبکه‌های اجتماعی که رقبا در آنها فعالیت می‌کنند کدامند. جولیا به این نتیجه رسید که بعد از وب‌سایت که همه شرکت‌ها به آن بهای ویژه‌ای داده بودند، فیس‌بوک و اینستاگرام دو شبکه اجتماعی محبوب بودند. البته بعضی هم از یوتیوب استفاده می‌کردند.»

خانم گراتن سپس توضیح داد که انتخاب شبکه‌های اجتماعی باید بر مبنای توانایی‌ها و قابلیت‌های هر شرکت برای تولید محتوای با کیفیت و به اصطلاح منحصر به فرد صورت بگیرد. به عنوان مثال، یک استارت‌آپ کوچک را در نظر بگیرید که محصولش یک نوع چای بسیار نایاب است. خیلی از کارآفرینان با توجه به موقعیت جغرافیایی یا سابقه خانوادگی خود، محصولی را ایجاد می‌کنند که می‌تواند مخاطبان خاص خود را در شهرهای مختلف پیدا کند. در عین حال چون این قبیل استارت‌آپ‌ها را جوانانی به راه می‌اندازند که ممکن است بودجه قابل توجهی نداشته باشند، باید در هزینه‌های خود به شدت وسواس به خرج دهند تا بتوانند درآمدشان را به جایی برسانند که سرمایه بیشتری برای تبلیغات کنار بگذارند.

در بسیاری از موارد، این کارآفرینان توانایی‌های خود را برای تولید محتوای مناسب کنار یکدیگر می‌گذارند و سعی می‌کنند مجموعه‌ای بسازند که پاسخگوی بیشترین نیاز‌های آنها باشد.

ممکن است یکی از این اعضا عکاس خوبی باشد و دیگری بتواند جملاتی خلاقانه بنویسد، اما خیلی بعید است که آنها تمامی‌ توانایی‌ها را برای خلق محتوای جذاب برای تعداد زیادی از شبکه‌های اجتماعی داشته باشند. از سوی دیگر، این مساله برای شرکت‌های جا افتاده ساده‌تر است، چرا که آنها عموما بودجه خاصی را برای تبلیغات کنار گذاشته‌اند. با وجود این باز هم توصیه نمی‌شود اگر شرکتی برای برون‌سپاری محتوا بودجه دارد، باید در تعداد زیادی از شبکه‌های اجتماعی حضور داشته باشد.

بسیاری از ما آیکون تعداد زیادی از شبکه‌های اجتماعی را در گوشه وب‌سایت یک شرکت دیده‌ایم. اما در اغلب موارد یا تنها تعداد محدودی از این آیکون‌ها به صفحات اجتماعی آنها متصل هستند یا محتوای تنها برخی از آنها به روز و جذاب است.

پس بهتر است ضرب‌المثل معروف «یک ده آباد به از ده شهر خراب» را در مورد تعداد شبکه‌های اجتماعی در نظر داشته باشیم و سعی کنیم تنها روی گزینه یا چند گزینه‌ای تمرکز کنیم که می‌توانیم محتوای واقعا جالبی برای مخاطبان ارائه کنیم.

خانم گراتن مرور می‌کند که به جز تعداد شبکه‌های اجتماعی، اینکه مشتریان بالقوه در کدام شبکه‌ها حضور بیشتری دارند نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. یا حتی توانایی انتقال و چابکی برای حضور در شبکه‌‌ای جدید چنانچه مخاطبان زیادی به شبکه‌‌ای جدید روی بیاورند.

«یکی از مثال‌های جالب، مثال شبکه اجتماعی تیک تاک است. این شبکه اجتماعی که امکان به اشتراک‌گذاری فیلم را به کاربرانش می‌دهد، رفته‌رفته به رقیبی سرسخت برای اینستاگرام تبدیل می‌شود. تیک تاک در نوامبر ۲۰۱۸، ۶۸۰ میلیون کاربر داشت. اما اندکی بیشتر از یک سال بعد ۲۰۰ میلیون کاربر دیگر نیز به آن اضافه شدند. با توجه به اینکه اکثر کاربران تیک‌تاک را نوجوانان و جوانان  بین ۱۶ تا ۲۴ سال تشکیل می‌دهند، برای شرکت‌هایی که محصولاتی برای افراد در این بازه سنی تولید می‌کنند، این شبکه به‌رغم نوظهور بودن، اهمیت بسیار بالایی پیدا می‌کند.»

خانم گراتن در اینجا کمی ‌مکث می‌کند چون سردرگمی ‌را در چهره معاون مدیرعامل می‌بیند. حدس می‌زند که وی با خودش این‌طور تصور می‌کند: «پس هر موقع یک شبکه اجتماعی جدید پا به عرصه گذاشت، ما باید همه بساطمان را جمع کنیم و به آن سو برویم؟»

این انتقال از یک شبکه اجتماعی به شبکه‌‌ای دیگر می‌تواند به شدت دردسرساز باشد. در عین حال مشکلات دیگری نیز با خود به همراه دارد. مثلا اینکه شما نمی‌توانید برای تمامی ‌شبکه‌های اجتماعی محتوای مشابهی منتشر کنید.

خانم گراتن برای اینکه ساده‌ترین راه‌حل را از ذهن معاون مدیرعامل پاک کند، پیش‌دستی می‌کند و ادامه می‌دهد: «یکی از اشتباهاتی که شرکت‌ها مرتکب می‌شوند، این است که تصور می‌کنند می‌توانند یک محتوا را تولید کنند و تنها فرمت یا سایز آن را تغییر دهند و در شبکه اجتماعی دیگری منتشر کنند. نمی‌دانم آنها مشتریان و مخاطبان‌شان را چقدر باهوش فرض می‌کنند، اما واقعا اگر شما مطلبی را در اینستاگرام یک شرکت که دنبال می‌کنید ببینید که دقیقا مشابه آن را در فیس‌بوک آنها دیده‌اید، چرا باید علاقه‌مند باشید که هر دو صفحه آنها را دنبال کنید؟ هر چند اگر بازاریابان شبکه‌های اجتماعی بتوانند مطالب را به نحوی ارائه کنند که دقیقا مثل هم نباشند، می‌توانند جذابیت خود را برای مخاطبان نگه دارند.»

خانم گراتن در نهایت به برشماری توانایی‌های شرکت ایزی اسنک برای تولید محتوای با کیفیت اشاره می‌کند و اینکه او و جولیا در مرحله بعدی و آماده‌سازی صفحات اجتماعی در حال آنالیز عملکرد و شرکت‌های رقیب هستند.