ماجرای سهتار ناصرالدینشاه
امروز سالروز درگذشت احمد عبادی است
یکی از شاگردان میرزا عبدالله فرزندخوانده کسی بود که سهتار را از ناصرالدینشاه دریافت کرده بود. وی آموختن سهتار را نزد میرزا عبدالله شروع کرد ولی بعد از مدتی دنباله تعلیم را رها کرد. سالها بعد هنگامی که وی صاحب نوه و نتیجه شده بود و گرد پیری بر سر ورویش نشسته بود، پیچ رادیو را باز کرد و صدای سهتار عبادی را شنید. وی که بهیاد استادش میرزا عبدالله میافتد به دامادش میگوید: من هنگامی که سهتار این نوازنده را از رادیو میشنوم بهیاد استاد بزرگوارم میرزا عبدالله میافتم. داماد او که با عبادی آشنا بود خندهای میکند و میگوید: «اتفاقا نوازندهای که صدایساز او را میشنوید پسر میرزا عبدالله است.» این شاگرد سابق سهتار میگوید: «سهتاری دارم که میل دارم این سهتار را بهیاد درسهایی که از میرزا عبدالله آموختهام به پسرش هدیه کنم.» وقتی این سهتار بهدست عبادی رسید، پس از مرمت سیم و پردههای آن به نواختن آن مشغول شد. عبادی در این مورد میگفت: «پیش از آنکه زخمه بر سیم آن سهتار بزنم، مدتی به فکر فرو میروم و از بازیهای تقدیر و روزگار تعجب میکنم که چگونه این ساز نفیس بعد از این مدت طولانی بهدست من رسیده است.» استاد عبادی به خوشخلقی معروف بود، خصوصیتی که از سیر و سلوک معنوی او حکایت داشت. استاد علی تجویدی نوازنده و آهنگساز معروف در مصاحبهای که سالها پیش با ماهنامه روزگار وصل داشت دراینباره گفته است: «وقتی استاد عبادی نماز میخواند و قنوت میگرفت، حالت روحانی خاصی داشت. این حالت استاد چنان در من اثر کرد که من پرسیدم و ایشان جواب دادند که از خداوند میخواهم به اهل هنر، کمال و تکامل ببخشد. واقعا خوشا به سعادت عبادی!» احمد عبادی مدتها در وزارت پیشه و هنر به تدریس و تحقیق در موسیقی ایرانی و سهتار پرداخت و برای معرفی موسیقی ملی ایران کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور از جمله فرانسه، ایتالیا، آلمان و اتریش داشت که مورد استقبال هنردوستان واقع شده است. خود درباره یکی از این سفرها تعریف میکند: «یک بار از طرف هنرهای زیبا با حسین ملک به پاریس برای شرکت در کنگره موسیقی بینالمللی، دعوت شدیم. در این کنگره هنرمندانی از اکثر کشورهای دنیا شرکت کرده بودند. تماشاگران بهقدری زیاد بودند که من واقعا دچار وحشت شده بودم و فکر میکردم چگونه صدای سهتار من به گوش این جمعیت چندهزار نفری خواهد رسید. حتی شب قبل از اجرا به ملک گفتم: بهتر است آبروی خود را نبریم و از زدن سهتار منصرف شویم. چون به هیچوجه فکر نمیکردم، این ساز کوچک من بتواند موردتوجه قرار گیرد و در همان حال بهیاد حرف پدرم افتادم که میگفت: «سهتار برای یک نفر کم و برای دو نفر زیاد است.» به هر حال برنامه من شروع شد و من سهتار زدم. در تمام مدت اجرا، نفس از کسی برنمیآمد. وقتی کنسرت بهپایان رسید چند بار به درخواست مردم، برنامه من تکرار شد و بعد تماشاگران به صحنه ریختند که از من امضا بگیرند. این موضوع اشک به چشمان من آورد و به این فکر افتادم که چرا مسوولان امور توجه ندارند که اینساز دارد کمکم از بین میرود و هیچ اقدام جدی برای حفظ آن صورت نمیگیرد.» احمد عبادی در ۸۶ سالگی در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر (کرج) به خاک سپرده شد.