مزایای پیوستن استارتآپها به بازار سرمایه
داستان ورود استارتآپها به بازار سرمایه فراز و نشیبهای زیادی در سالهای اخیر طی کرده است؛ از زمانیکه بحث ورود استارتآپهایی مانند تپسی، دیجیکالا، کافه بازار، دیوار و اسنپ به بازار سرمایه مطرح شد، بهانههای مختلف ورود آنها به بازار سرمایه را به تاخیر انداخته است. برخی از مدیران بازار سرمایه با استناد به پرریسک بودن آنها، ورود چنین شرکتهایی به بازار سرمایه را تهدیدی برای سرمایهگذاران تلقی میکردند، اما گاهی شنیده میشد موانعی که بیرون از بازار سرمایه هستند، به نتیجه رسیدن این موضوع را کند کرده است. با روند افزایشی سهم اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها که طی فراگیری کرونا نیز تشدید شده، به نظر میرسد واقعیت اجتنابناپذیری است که سازمانها و نهادهای مرتبط باید خود را آماده کرده و با آن انطباق دهند. اگرچه سهم اقتصاد دیجیتال در GDP ایران از ۶/ ۲درصد در سال ۱۳۹۲ به ۸۷/ ۶درصد در سال ۱۳۹۹ افزایش یافته است، اما هنوز تا میانگین ارزش آن در اقتصاد جهان فاصله دارد.
تامین مالی استارتآپها طی مراحل چرخه عمر آنها از طریق روشهای مختلفی انجام میشود و یکی از راههای آن ورود به بازار سرمایه است. اما فراتر از تامین منابع مالی، ورود به بازار سرمایه مزایای دیگری برای استارتآپها و سایر ذینفعان و به طور کلی اقتصاد کشور دارد که در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم. دلیل اصلی اینکه استارتآپها به سمت بازار سرمایه میروند، دستیابی به منابع مالی برای رشد و توسعه فعالیتها است، زیرا هر چقدر رشد بیشتر شده و ابعاد فعالیت گستردهتر میشود، نیاز به منابع مالی بیشتری احساس میشود تا بتوانند طرحهای توسعهای خود را اجرا کنند و بازار سرمایه یکی از مکانیزمهای مناسب برای تامین این منابع مالی است. از طرفی شرکتهایی که در بورس پذیرفته میشوند معمولا مشمول معافیت مالیاتی هستند که البته الزاماتی برای آن وجود دارد و یکسری شرایط دیگر را باید احراز کنند. همچنین میتوانند از سهام به عنوان وثیقه استفاده کرده و از سیستم بانکی تامین مالی کنند. البته شاید این معافیت برای همه استارتآپها جذاب نباشد چون دانش بنیان هستند و از معافیتهای مالیاتی بهرهمند میشوند.
شرکتها باید از فرآیندها و فیلترها عبور کرده و برخی الزامات و شرایط را احراز کنند تا در بورس پذیرفته شوند و نفس این عمل سیگنال قوی به ذی نفعان و جامعه میدهد که شرکت از اعتبار خوبی برخوردار است و این به ارتقای ارزش برند استارتآپ کمک میکند. این برندینگ میتواند به شناختهشدن هرچه بیشتر آن شرکت و ایجاد ذهنیتی مثبت و در نهایت افزایش فروش و رشد شرکت بینجامد.
یکی از جذابیتهای دیگر بازار سرمایه برای استارتآپها خاصیت محافظتی آن است، در کشوری که امتیاز آزادی اقتصادی پایین بوده و در آخرین رتبهبندی موسسه فریزر از بین ۱۶۵ کشور رتبه ۱۶۰ را کسب کرده است، خواهی نخواهی مالکان و مدیران استارتآپها به دنبال لنگرگاههایی برای محافظت از خود میگردند و پیوستن به بورس یکی از آنها است. در کشورهای پیشرو دنیا، استارتآپهای کوچک با پیشنهاد ترکیبی از حقوق پایینتر و سهام جذب نیرو انجام میدهند تا در آینده وقتی وارد بورس شدند بتوانند با فروش سهام، بسیار بیشتر از حقوقی که دریافت میکردند، پول بهدست بیاورند. اما در ایران تا به حال چون افراد افق روشنی از تبدیل سهام استارتآپی که در آن کار میکردهاند نسبت به پول متصور نیستند معمولا از چنین گزینههایی استقبال نمیکنند و ترجیح میدهند حقوق بالاتری کسب کنند، اما ورود استارتآپها به بورس میتواند این چشمانداز را برای آنها ایجاد کند و به استارتآپهای کوچکتر این امکان را میدهد تا بتوانند با ترکیب حقوق و سهام، نیروی انسانی خود را جذب کنند.
ورود استارتآپها میتواند تنوعی به بازار سرمایه ببخشد و گزینههای بیشتری برای سبد دارایی سرمایهگذاران فراهم کند. استارتآپها که عموما ریشه در اقتصاد دیجیتال داشته و برای دهههای آتی برنامهریزی میکنند و به دنبال ایجاد تحول هستند، میتوانند گزینهای برای تنوع سبد دارایی سرمایهگذاران باشند و آنها را از آینده بهرهمند سازند. استارتآپها کسبوکارهایی هستند که بهسرعت رشد میکنند، اما در مراحل ابتدایی کار خود با عدم قطعیت بسیاری مواجه هستند به طوری که تقریبا بیش از ۹۰درصد از استارتآپها در مراحل ابتدایی شکست خورده و از چرخه فعالیت خارج میشوند و تنها تعداد اندکی به مرحله رشد و بلوغ میرسند. به دلیل همین ویژگیها یعنی نرخ رشد و نرخ شکست بالا، تامین مالی و سرمایهگذاری آنها به درجاتی متفاوت از شرکتهای متداول است، به گونهای که بیشتر سرمایهگذاریهای جسورانه یا خطرپذیر به سمت این نوع کسبوکارها میروند. به هر حال سرمایهگذاران نیاز به ایجاد فرصت نقدشوندگی برای سرمایهگذاری دارند که چندین سال از آن گذشته و بازار سرمایه یکی از مکانیزمهایی است که این نقدشوندگی را برای آنها فراهم میکند. حجم سرمایهگذاری خطرپذیر در سال ۱۳۹۹ در بهترین حالت یکهزار میلیارد تومان برآورد میشود که عدد بسیار کمی بوده و عرضه عمومی سهام استارتآپها در بورس، نشانهای از گذراندن دوران پرریسک و رسیدن به بقا است. به تعبیری، این اتفاق سیگنال مثبتی برای سرمایهگذاران و ذینفعان استارتآپها به حساب میآید.
بنابراین با ورود استارتآپها به بورس و استقبال از آنها میتوان انتظار داشت سرمایهگذاری جسورانه در مراحل مختلف رشد استارتآپها بیشتر شود. وقتی سرمایهگذاری بتواند از طریق بورس شاهد بازگشت سرمایه باشد، بازدهی استارتآپها برای جامعه بزرگتری از سرمایهگذاران قابلدرک میشود تا آنها در صورت دسترسی به سرمایه اضافی به سمت استارتآپها سوق پیدا کنند. منفعت شفافیت حاصل از ورود استارتآپها به بازار سرمایه منفعتی چندجانبه است و تمام بخشهای اقتصاد از سیاستگذاری تا سرمایهگذاری و در نهایت مردم را منتفع میکند. این موضوع هم به سرمایهگذارها برای سرمایهگذاری کمک میکند و هم برای شرکتهای موجود یا استارتآپهایی که در آینده قصد ورود به اکوسیستم استارتآپی را داشته باشند، چگونگی روند رشد استارتآپها را نشان میدهد همچنین با ایجاد یکسری داستان موفقیت و الگو به استارتآپهای دیگر اجازه میدهد خود را با شرکتها و استارتآپهای برتر و پیشرو بازار مقایسه کنند. کارآفرینان برای راهاندازی یک استارتآپ زحمت زیادی کشیده و سالهای طولانی صرف آن کرده اند، برای مثال بیش از ۱۵ سال از تاسیس دیجی کالا میگذرد. بخش زیادی از ثروت این کارآفرینان نامشهود و به اصطلاح روی کاغذ است و این ثروت را نمیتوانند به دارایی تبدیل کنند. با ورود به بورس، بخشی از ثروت کارآفرینان به آنها برمیگردد و تا حدی جبران زحمات میشود.