کارشناسان در یک نشست وبیناری پاسخ دادند
اهمیت ایران برای چین
چین بهمنظور گسترش تعاملات خود در جهان، استراتژی «یک پهنه-یک راه (راهابریشم جدید)» را مطرح کرده است. کارشناسان جایگاه ایران و سایر کشورها را در استراتژی جدید چین بررسی کردهاند. فریدون وردینژاد، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور و بهمن عشقی، دبیرکل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در نشستی اینترنتی به میزبانی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی به بررسی ابعاد طرح «یک پهنه-یک راه (راه ابریشم جدید)» پرداختند.
سازههای امنیتی ایده جاده نوین ابریشم
فریدون وردینژاد در این نشست به بحث سازههای سیاسی امنیتی این موضوع پرداخت. او بیان کرد که بین ایران و چین و نیز سایر کشورهای موجود در این طرح، از گذشتههای دور تعاملات تجاری برقرار بوده است به نحوی که همواره نقش تجار در شکلگیری این جاده پررنگتر از نقش سیاسیون بوده است. همچنین پیشران ارتباطی بین دو طرف آسیا و اروپا، وجود جاده ابریشم زمینی و دریایی بوده است. معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور اضافه کرد که همواره در طول تاریخ چین یا بهعنوان شریک تجاری و یا بهعنوان رقیب تجاری شناخته شده است. شیجینپینگ، رئیسجمهور فعلی چین بهعنوان یک ایدئولوگ عملگرا، دو اقدام داخلی و خارجی برای تثبیت اقتدار خود در نظر گرفته است. اقدام داخلی، مقابله با فساد برای یکدستسازی داخلی و تثبیت قدرت و اقدام خارجی، به چالش کشیدن نظم نوین جهانی و رقابت استراتژیک با آمریکا است. تفسیر این حرکت او، حضور فعالتر اقتصادی و تجاری در آسیا برای خلق یک هویت نوین آسیایی جهت رهبری آسیا و تقویت زیرساختهای دسترسی به غرب آسیا و اروپا است. طرح «یک پهنه-یک راه» در حقیقت این ایده را پشتیبانی میکند.
اهداف پایهای طرح
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور درخصوص اهداف پایهای چین از مطرح کردن ایده مذکور بیان کرد که نخستین هدف چین از بیان این طرح، تضمین دسترسی به بازارهای آسیایی و اروپایی است. هدف دوم، برداشتن تکیه چین از دریا به خشکی است. این امر به این خاطر است که دریاها (تنگه تایوان، مالاگا، تنگه هرمز، اقیانوس هند) بیشتر در سلطه آمریکا است و این کشور در این مناطق با آمریکا احتمالا دچار مشکل میشود. هدف سوم، متنوعسازی مسیرهای تامین انرژی (راه، راهآهن، لوله نفت و گاز) است. هدف چهارم، دورزدن رقیب سنتی خود که همان هند است؛ و در نهایت هدف آخر، ایجاد توازن استراتژیک با روسیه است. در بین اهداف ذکر شده، پیشگیری از گسترش ناتو به شرق مهمترین هدف از ارائه این طرح است.
چالشهای آمریکا با چین
وردینژاد در ادامه صحبتهای خود درخصوص چالشهای بین آمریکا و چین بیان کرد که آمریکا در گام نخست، دستاوردهای سیاسی نیکان را که برای آن هزینه شده است نقد خواهد کرد. سپس موضوع مدیریت ملی و جهانی کرونا یکی از عرصههای رقابت چین و آمریکا خواهد بود. شیوع پاندمی کرونا باعث ایجاد خسارتهای بسیاری به اقتصاد جهان و اقتصاد آمریکا شد در حالیکه در مورد چین این وضعیت به گونهای دیگر بود بهنحوی که این کشور توانست بهخوبی این موضوع را مدیریت کند. عرصه دیگر تلاش آمریکا برای افزودن کرهجنوبی و استرالیا به G۷ است که در اصل به منظور محدودسازی چین و حتی روسیه خواهد بود. او در ادامه بیان کرد که افزون بر این، چالشهای مذکور در ۳ محور دنبال خواهد شد؛ محور نخست، ایجاد نظم نوین جهانی خواهد بود. محور دوم، بحث اقتصاد و امنیت پاسیفیک است. محور سوم، مساله تایوان و بحث انرژی است که از تنگهها باید عبور کند یا از مسیر خشکی و در نهایت رقابت استراتژیک دریایی (انتقال سرمایهها از آتلانتیک به پاسیفیک) خواهد بود. بهعبارت دیگر این دو کشور در قسمتی از اهداف خود با هم رقیب اقتصادی خواهند بود، در قسمتی دیگر با هم مذاکره خواهند کرد و ممکن است در برخی جهات به دنبال اعمال فشار بینالمللی باشند.
واکنش چین به آمریکا
این کارشناس سیاسی درخصوص واکنشهای چین در برابر چالشهای احتمالی با آمریکا افزود که از این جهت که دیگر قدرتهای سنتی عرب نظیر (مصر، لیبی، سوریه و عراق) از بعد امنیتی در مدار منافع چین قرار ندارند، پکن ناچار است که به سمت متحدان سنتی آمریکا نظیر عربستان، امارات، بحرین و بهطور قطع رژیم صهیونیستی گرایش نشان دهد. این ارتباطها در زمینه ایجاد بازار در زمینه انرژی و تکنولوژیهای نوین برای چین خواهد بود.
سیاست چین در برابر سایر کشورها
او درخصوص سیاست چین در قبال سایر کشورها، راهبرد چین را به ۴ قسمت تقسیم کرد. راهبرد نخست در قبال روسیه است که همواره گرم در سیاست و سرد در اقتصاد تعریف شده است. اما تحریمهای آمریکا علیه روسیه که از سال ۲۰۱۴ اعمال شده و نیز جنگ تجاری ترامپ با چین، این سیاست را گرمتر و اقتصاد را وادار به تحرک بیشتر کرده است. نکته دیگر اینکه روابط دو کشور در قلب مشارکت استراتژیک با تکیه بر مشارکت اقتصادی و همکاری نظامی نزدیکتر شده است، اما بهنظر میرسد تا رسیدن به اتحاد دو کشور که مستلزم اشتراک اطلاعاتی و پیمانهای دفاعی است، راهدرازی مانده است. راهبرد دوم در برابر هند است که همواره بهعنوان رقیب سنتی به آن نگاه کرده و سعی در حفظ منافع خود در این راستا خواهد داشت. راهبرد سوم چین در برابر اوراسیا و آسیایمیانه خواهد بود که بهعنوان فرصت به آن نگاه میکند و تمایل دارد تا از این رهگذر بتواند استفاده بیشتری از منافع منطقه مذکور برای خود داشته باشد و در نهایت راهبرد چهارم، راهبرد این کشور در برابر ایران خواهد بود که به ایران بهعنوان شریک پردردسر در غرب آسیا نگاه میکند. شریکی که همکاری با آن تبعاتی برای تجارت چین در جهان خواهد داشت.
دوراهی روسیه در قبال چین
این مقام مسوول در قسمت دیگری از صحبتهای خود به مشخصههای روابط چین و روسیه اشاره کرد. مشخصه نخست این رابطه، بیاعتمادی به غرب است که این مشخصه منجر به پنهانکاری مشترک حتی در همکاریهای اقتصادی نیز شده است. مشخصه دوم، بی اعتمادی نسبت به یکدیگر است که منجر به همکاری محتاطانه به دلیل نگرانی از کنترل و تسلط دیگری از طریق کنترل زیرساختها و جریان اطلاعات شده است. علاوه بر این موارد روسیه در برابر مشارکت در پروژههای طرح (یک پهنه- یک راه) چین در یک دوراهی قرار دارد؛ بدان معنی که از سویی با نمایش نزدیکی به چین در برابر آمریکا و اروپا به دنبال ایجاد موازنه است و از سوی دیگر، در صورت مشارکت تمامقد در عمل اجازه داده است تا چین برنده رقابت تاریخی روابط دو کشور باشد. با این وجود این تردید در بخشهایی از پروژههای چین نظیر (جاده ابریشم) کمتر به چشم میخورد.
اهمیت ژئوپلیتیکی ایران برای چین
وردینژاد در بخشی از صحبتهای خود به بیان این موضوع پرداخت که جایگاه ایران برای چین از چه بعدی دارای اهمیت خواهد بود. او افزود: آمریکا از بعد استراتژیکی به دنبال تمرکز و ذخیره توان راهبردی خود در غرب آسیا و همچنین کاهش هزینه و تنشها است. در این شرایط، چین علاقهمند به سرگرمسازی آمریکا در غرب آسیا و افزایش هزینهها است. بنابراین نقش ایران از بعد امنیتی برای هر دو طرف با اهمیت است. از این رو، ایران نه از بعد اقتصادی و توسعهای، بلکه از بعد امنیتی و دفاعی جزئی از جنگ نامتقارن چین و آمریکا است و چرخ طیار و توازنبخش تایوان نیز محسوب میشود. بدین معنی که چین همچنان ایران را جزئی از دیواره دفاعی غربی خود علیه توسعه ناتو به شرق و هجوم و هژمون آمریکا تصور میکند. افزون بر این، پکن علاقهمند به پرداخت هزینه یا مشارکت در دعوای ایران و آمریکا نیست و ترجیح میدهد تا حد ممکن در حاشیه حرکت کند. پس از حضور ایران در سازمان همکاریهای شانگهای استقبال نمیکند، مناسبات راهبردی اقتصادی با ایران و همچنین سرمایهگذاریهای اساسی با ایران را تشویق نمیکند. بدان جهت میتوان گفت در طرح یک پهنه-یک راه ایران از اولویت سطح یک برای چین برخوردار نیست و تعریف ژئواکونومیکی ندارد. بلکه چین ایران را از نگاه ژئوپلیتیک و در مدار و سازه امنیت تعریف میکند. بنابراین دستگاه سیاست خارجی چین تاثیر چندانی در ایجاد مناسبات ندارد و امور ایران در حزب کمونیست و دیپلماسی پنهان امنیتی و دفاعی مدیریت میشود. به همین جهت عنصر محرمانگی و خاموشی همواره جزئی از پیوستهای مناسبات دو کشور محسوب میشود.
جذابیتهای ایران برای چین
این کارشناس درخصوص جذابیتهای اقتصادی ایران برای چین افزود که وجود ذخایر نفت و گاز، منابع کانی و غیرفلزی، نیروی انسانی کارآمد و بازار پرکشش داخلی از جمله این موارد هستند. همچنین ایران میتواند در برخی شاخهها با چین همکاری دو جانبه داشته باشد؛ حوزههای نفت و گاز و پتروشیمی، تولید مشترک در ایران، همکاریهای ریلی و حمل و نقل، ترانزیت و صادرات مجدد کالا، خودروسازی و قطعهسازی، سد و نیروگاههای انرژی پاک، صنایع غذایی و دارویی، امور بانکی و مالی، همکاریهای دریایی و کشتیرانی، محیطزیست و فناوری اطلاعات از جمله حوزههایی است که میتواند در روابط دوجانبه مورد توجه قرار گیرد. وردینژاد در این خصوص بیان کرد که ضروری است ضمن پیگیری اولویتدار عضویت دائم در اتحادیه اوراسیا، برای ایجاد زیرساختهای امنیتی، حقوقی، تجاری و حمل و نقل، همتراز با ابعاد ابرپروژههای اتحادیه اوراسیا و نیز بسترهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی این طرح، اقدام عاجل شود.
موانع عملیاتی همکاریهای راهبردی
وردینژاد در بخش دیگری از صحبتهای خود به موانع عملیاتی همکاریهای راهبردی ایران و چین پرداخت. قوانین و مقررات جهانی مثل FATF و حضور ایران در لیست سیاه آن، محدودیتهای سیاسی، ریسکهای اقتصادی همکاری با ایران، وجود تحریمهای بینالمللی و نیز وجود گپهای اطلاعاتی ناشی از مشکل گردش اطلاعات روان و صحیح و فقر شناختی دو کشور هم از مهمترین موانع همکاریهای دوجانبه است. وجود گپهای اطلاعاتی سبب میشود که دو کشور از ظرفیت واقعی هم آگاهی مناسبی نداشته باشند و نتوانند ارتباطی مناسب با هم برقرار کنند.
جایگاه ایران
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور درخصوص جایگاه ایران در این طرح بیان کرد که ۱۳۶ کشور در این کمربند ارتباطی قرار دارند. از بین کشورهای موجود در این طرح ایران در بین ۲۰ کشور برگزیده قرار دارد و این موضوع جایگاه ایران را در جاده ابریشم نشان میدهد. این کارشناس سیاسی در دستهبندی دیگری بیان کرد که ایران در رتبه ۱۲ کشورهای مناسب برای سرمایهگذاری در مسیر جاده ابریشم قرار دارد. در این رتبهبندی سنگاپور و روسیه در رتبههای نخست قرار دارند. او درخصوص دلیل قرار گرفتن ایران در ردیف اولویت دوازدهم این ردهبندی، بیان کرد که علاوه بر فاکتور سیاسی، نبود اطلاعات کافی از ظرفیتها و زیرساختها در ایران، میزان ریسک برگشت پول، سیستم بانکداری و مالیات و قوانین کشوری در این موضوع اثرگذار است.
تاثیرگذاری پیوستن به این طرح بر بخشهای مختلف تجارت
در قسمتی دیگر از این نشست، دبیر کل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران به ارزیابی درصد تاثیر راهاندازی طرح «یک پهنه -یک راه» بر بخشهای مختلف تجارت پرداخت. نکته قابل توجه در صحبتهای او ارزیابی کشور ایران بود. در بخش اول به شاخص کاهش در زمان تجارت پس از تحقق کامل کمربند و راه در دو قسمت پایینترین و بالاترین میزان پرداخت. در بعد افزایش کارآمدی مرزهای داخلی حداقل تاثیر ۴ درصد و حداکثر تاثیر ۲۱ درصد است. همچنین در بعد بهبود تجارت میان کریدورهای اقتصادی حداقل تاثیر ۴درصد و حداکثر تاثیر به میزان ۱۴ درصد است. در بخش بعدی به شاخصهای سیاست تجاری پس از تحقق کامل کمربند و راه در دو قسمت پایینترین و بالاترین میزان پرداخت. در این بخش در بعد تعلیق توافقنامههای تجاری حداقل تاثیر ۶ درصد و حداکثر تاثیر به میزان ۱۶ درصد خواهد بود. همچنین در بعد بهبود دسترسی به بازار حداقل تاثیر به میزان ۱۹ درصد و حداکثر به میزان ۳۰ درصد خواهد بود. موارد مذکور نشان از اهمیت اقتصادی این طرح برای ایران دارد که میتواند بهعنوان فرصتی مناسب در بین تهدیدهای متعدد در نظر گرفته شود.
توصیههای سیاستی
عشقی در قسمت دیگری از سخنان خود به بیان پیشنهادها و توصیههای سیاستی خود برای ایران پرداخت. نوسازی بنادر جنوبی به ویژه جاسک و چابهار، پیگیری پیشنهاد ویژه سوآپ انرژی به جمهوری ترکمنستان در ازای دست کشیدن عشق آباد از دالان کاسپین (که به ضرر منافع ایران در این طرح خواهد بود)، سرمایهگذاری در شهرهای مرزی کشور، تسهیل ترانزیت از طریق بازبینی قوانین و مقررات و ارائه معافیتهای مالیاتی برای همکاری بخش خصوصی در بخش حمل و نقل و ترانزیت از جمله این پیشنهادها هستند. به گفته او چین سهمی از سرمایهگذاری صنعتی در ایران ندارد و در جهت احیای مزیت برای چین به لحاظ اقتصادی باید زمینههای جدیدی در این طرح برای خود تعریف کند. مثلا میتواند مزیت گردشگری را در این چارچوب برای خود داشته باشد.