در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تبیین شد
استقبال عطریانفر از مناظرههای تلویزیونی
مناظرههای برگزار شده در روزهای گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟
در رابطه با جلسات مناظره بهطور کلی باید بگویم؛ در این فرصت کوتاه امکان ارائه مجموعهای از برنامههای ریاستجمهوری وجود ندارد. حتی اگر این مناظرهها فرصتی ۱۰ ساعته را در اختیار نامزدها قرار دهد، نمیتواند به مردم شناخت کامل دهد. بهترین و شایستهترین روند این است که جریانات فکری به صورت منسجم و سازمانیافته همچون دولت در سایه بتوانند از سال قبل برنامهریزی کنند، با مردم حرف بزنند و اهداف خود را بیان کنند. حاصل این روش میتواند رقابتهای هوشمندانهای به نفع کل کشور باشد. ظاهرا مسوولان این روش را در برنامههای خود نمیخواهند اجرایی کنند و به صورت کلی احزاب نقشی در نظام اجرایی ندارند، اما وقتی حزب برنامه ارائه دهد و توانمندترین افرادش را معرفی کند در نهایت شاهد عملکرد بهتری هستیم. همه اینها برکاتی هستند که از رقابتهای حزبی حاصل میشود، ولی متاسفانه این روند را نداریم.
با این حال، اکنون تنها این مناظرهها هستند که تبدیل به کانال ارتباطی مردم و نامزدها شدهاند.
البته با توجه به حادثه تلخی که برای رئیسجمهور رخ داد، ایران مجبور به برگزاری انتخابات زودرس شد و جریانات فکری فرصت کافی برای انتخاب نامزدشان را نداشتند. در واقع این انتخابات در قیاس با روند روتین ایران تا قبل ۱۴۰۰، تفاوتهایی دارد. اکنون احتمال دارد که این مناظرهها باعث برانگیخته شدن رای بدنه خاکستری کشور شود و نقش آگاهیبخشی برای نقد و تایید رقبای سیاسی داشته باشد. اگر چه در این مناظرهها شعارهای بیمعنی و قول و قرارهای بسیار بدون درنظر گرفتن ظرفیتهای موجود موج میزنند. به نظر من برنامه تبلیغاتی سازمان رسمی صداوسیمای ایران نسبت به دوره قبل کمی بهتر و تشکیلاتیتر و حسابشدهتر است. به خصوص اینکه رقبای انتخاباتی با کمک مشاوران خود به سوالات پاسخ میدهند.
هر چند یک بیماری یک به چهار بین نامزدها وجود دارد؛ به این معنا که یک نفر آقای پورمحمدی است که یک تصویر اصولگرای معتدل بدون حاشیه و پرخاشگری دارند و رویکردی را ایفا میکنند که قرار بود آقای لاریجانی دنبال کند. از سوی دیگر آقای پزشکیان است که در مقابل ایشان آقایان جلیلی و قالیباف و از همه تندتر زاکانی قرار گرفتهاند. اگرچه پزشکیان پاسخ عملیاتی و شکننده برایشان دارد و میتواند مشابه آنها حمله کند، اما اخلاق و روحیه شرافتمندانه ایشان جلوی این حملههای غیر عادلانه قرار میگیرد. در این میان حساب آقای پورمحمدی به نظر من جداست. از سوی دیگر مجری هم جلوی توهینها و رفتارهای افتراگونه این نامزدها را نمیگیرد. اگرچه این نسبتهای ناروا حقی را برای افراد متهم شده همچون آقای روحانی ایجاد میکند. اما به هر حال آقایان دارند گفتوگو میکنند و دعوت جامعه خاکستری ما برای حضور در عرصه تا حدودی موثر است البته شاید مناظرههای آینده سامانیافتهتر عمل کنند و تاثیر بیشتری در افکار عمومی بگذارد.
به نظر شما هر کدام از نامزدها چگونه در این مناظرهها ظاهر شدند؟
من شخصا به جناب پورمحمدی نمره بالایی میدهم برای اینکه حضور معنادار و چارچوبهای ذهنی مشخص و رویکرد مناسبی دارند. در گام بعدی و نزدیک به آقای پورمحمدی، آقای پزشکیان است که با تکیه بر وظایف کلیاش در چارچوب نظام صحبت میکند و وارد جزئیات نمیشود. ایشان سعی در مقابلهبهمثل ندارد و برنامههای خود را جلو میبرد. عملکرد قالیباف هم همان است که همیشه پیش میبرده است. از این سه شخصیت زاکانی، جلیلی و قاضیزاده هستند که هدفمند در انتخابات مشارکت دارند و در نهایت دو نفرشان پوششی هستند. مثلا زاکانی در بحث یارانهها قول میدهد، ۲۰ گرم طلا در سال به ۲۸ میلیون خانوار ایرانی بدهد که در مجموع میشود؛ ۵۳۳تن. درحالی که تولید طلای سالانه ایران ۸ تن است. این طلاها از کجا میخواهد تامین شود؟
مجری برنامهها باید در برابر این وعدهها فعالتر و هوشمندتر رفتار کند. به نظر من در مناظرههای انتخابات پیشین آقای حیدری عملکرد بهتری داشت. آقای قاضیزادههاشمی هم خود را نماینده رئیسجمهور مرحوم معرفی میکند. البته که اکنون بسیاری حرمت نگه میدارند و مرگ غمانگیز ایشان باعث میشود که عملکرد دولت سید محرومان مورد نقد قرار نگیرد، اما واقعا این دوره قابل نقد نیست؟ آقایانی که اکنون در مخالفت با پزشکیان هستند، خود را دنبالکننده راه رئیسی میدانند. باید دید در طول سه سال گذشته که خودشان به نوعی دستاندرکار بودند، چرا تجربههای خود را در اختیار آقای رئیسی قرار ندادند.
آنها از بانیان وضع موجود هستند. تنها بررسی شرایط زندگی مردم کافی است تا مشخص کند، مردم در تهیه خوراک، هزینههای بهداشت و درمان و آموزش با مشکل روبهرو هستند و آمارها نشان میدهد؛ سبد زندگی مردم ۳۰۰ درصد نزول پیدا کرده است. درحالی که در برابر این کاهش قدرت خرید، درآمد حقوقبگیران افزایش چندانی نداشته است. آقای جلیلی که در سه سال گذشته شخصیت در سایه دولت بودند، مدعی هستند که برنامه دارند و راه دولت رئیسی را ادامه میدهند. ایشان شخصی آرام و متین است و نمایندگی مردم متدین را دارد، اما با زبانی صحبت میکند که برنامههایش برای مردم قابل فهم نیست.
بهنظر شما متر و معیار نامزدها برای نقد و بررسی دولتهای گذشته درست است؟
در مقام داوری هر دولت، حداقل باید سر دو رکن مهم توافق کنیم؛ اول آنکه فرد داور و قضاوتکننده نباید وابستگی ذهنی و قلبی به دولت مورد نظر داشته باشد. این درحالی است که نامزدهایی که درباره دولت روحانی اظهارنظر میکنند، پر از بغض و کینه هستند. رکن دوم؛ داوری باید متر و معیار مشخصی داشته باشد و از شاخصهها و آمارهای معتبری وام بگیرد. باید میزان بشکه نفتی که در دولت روحانی و در دولت رئیسی فروخته میشد در نظر گرفته شود و بعد شرایط اقتصادی را مورد بررسی قرار دهیم. اگر شاخصها معتبر نباشد، خروجی داوری حتما محل ایراد است. در طول تاریخ ۴۰ ساله ایران، ۸ دولت ۴ ساله داشتیم. اگر بخواهیم شاخصههای بینالمللی را در نظر بگیریم، دو دولت دوران دفاع مقدس با توجه به شرایط جنگی و درآمد نفتی ایران به بهترین نحو مدیریت شد.
۸ سال بعد دولت سازندگی بود که کشوری جنگزده با ۷۰۰ میلیارد دلار خسارت، مهاجرتهای بسیار و از کار افتادن کارخانهها به آقای هاشمی رسید. دستاوردهای ایشان و ارتقای سطح زندگی مردم در این دوره به صورت فاحش قابل ارزیابی است. در ارزیابی دوره خاتمی فقط به گفته عسگراولادی بسنده میکنم که اعتراف کرد؛ بهترین دوره از نظر اقتصادی دوره خاتمی بود. سعید لیلاز هم در تحقیقی آورده؛ در طول یک قرن گذشته؛ سه دوره رشد اقتصادی موفق داشتیم. دوره رضاشاه و ۱۶ سال آخر محمدرضاشاه و سالهای ۶۸ تا ۸۴ در ایران. آقای احمدینژاد که باعث شد ارکان دولت متلاشی شود و فقط با درآمد سنگین ارزی مدیریت کنند. زمانی که آقای روحانی سرکار آمد؛ در دور اول دولتی موفق داشتند و حاصل دیپلماسی و تدبیر ایشان به دستاوردهای بزرگی ختم شد که در نهایت در دولت دوم به دلیل قضاوتها و رقابتهای ایجاد شده با مشکل برخورد کرد. در حالی که تیمش همان تیم قبلی بود. این خود جای سوال دارد که چطور عملکرد این تیم تغییر کرد.
برخی از تحلیلگران میگویند؛ نامزدهایی هستند که خارج از اختیارات دولت وعده میدهند.
اتفاقا نامزدهایی که از سیاستهای تبلیغی خارج از اختیارات دولت استفاده میکنند، مشخص هستند. آقای پزشکیان بارها گفتهاند که بر اساس اختیارات دولت میتواند عمل کند. شاید برای همین هم است که گفتند؛ اگر نتوانند به حداقل دستاوردهایی که وعده دادند برسند، صحنه را واگذار میکنند که این شرافتمندانهترین وعدهای بود که این نامزد محترم بیان کرد.