مشاور عزیز،

من یک وکیل ۳۵ ساله هستم که برای یک سازمان دولتی کار می‌‌‌کنم. شغلم، دادرسی مدنی است و به این نتیجه رسیده‌‌‌ام که دادرسی واقعا احساس بدی به من می‌دهد. همواره سعی کرده‌‌‌ام تا جایی که می‌توانم در کارم، انسانیت و همدلی داشته باشم اما معمولا نتیجه معکوس می‌‌‌گیرم. وکلای طرف مقابلم (که معمولا مرد و از نظر سنی، بزرگ‌تر از من هستند) معمولا از رفتار محترمانه و مودبانه‌‌‌ای که با خودشان و مشتریانشان دارم، سوءاستفاده می‌کنند.

بنابراین، اگر بخواهم موفق باشم و به خوبی سازمانم را نمایندگی کنم (که خدمات دولتی بسیار مهمی ارائه می‌دهد)، باید بی‌‌‌رحم، فریبکار و سنگدل باشم. و من چنین آدمی نیستم.

این احساس که تلاش می‌‌‌کنم «گرگ» باشم، واقعا دارد من را می‌‌‌کشد. سر و کار داشتن دائم با آدم‌‌‌های دروغگو، متقلب و حیله‌‌‌گر، خسته و افسرده‌‌‌ام کرده.

اما چه چیزی باعث شده اینجا بمانم؟

اولا حقوقم نسبت به مشاغل دولتی دیگر، خیلی بالاست و سازمانم چهار هفته مرخصی برای تعطیلات و کلی مرخصی استعلاجی می‌دهد. در یک هفته شلوغ، ۴۰ ساعت کار می‌‌‌کنم. این امکان را دارم که دو روز در هفته از خانه کار کنم. بیمه شرکت، عالی است و من و همسرم تنها ۵۰ دلار در ماه حق بیمه می‌‌‌دهیم. پنج سال است که اینجا کار می‌‌‌کنم. مدیرانم مهربان، شوخ‌‌‌طبع، مورد اعتماد و انعطاف‌‌‌پذیرند. آنها تا حدی در جریانند که حس خوبی نسبت به دادرسی ندارم و گفته‌‌‌اند که ممکن است در آینده، من را به جایگاه شغلی دیگری بفرستند. اما شغل‌هایی که من واجد شرایطشان هستم و شامل دادرسی نیستند، بعید است که به این زودی‌‌‌ها خالی شوند و فکر می‌‌‌کنم تا چند سال دیگر، خبری از آنها نشود.

من و همسرم تصمیم داریم بچه‌‌‌دار شویم. حتی «تصور» اینکه بخواهم این شغل را ترک کنم، احساس دیوانگی به من می‌دهد اما ماهیت این کار، من را افسرده و دلسرد کرده. با من روراست باشید، آیا باید دندان روی جگر بگذارم و شرایط را تحمل کنم؟ حداقل تا زمانی که قسط‌هایم را بپردازم؟

به نظرتان بعید نیست که بتوانم یک روز، شغلی با این مزایای عالی پیدا کنم؟ آیا ارزشش را دارد که به خاطر این مزایا، تا این حد ضربه بخورم یا بهتر است بی‌خیال آنها شوم و شغلی پیدا کنم که به واسطه‌‌‌اش، روحیه و انرژی بهتری را تجربه کنم؟

پاسخ: دوست عزیز، جوابی که می‌‌‌خواهم به تو بدهم، احتمالا جوابی نیست که خوشت بیاید اما به هر حال می‌‌‌گویم. باید کاری را انجام دهی که به نفعت است. یکی از منتورهایم به نام تیلی، به سوالات مخاطبان در اینستاگرامش جواب می‌دهد و معمولا به آنها می‌‌‌گوید: «جواب، در خود سوال است.» تو از من سوال می‌‌‌کنی که آیا باید شرکتت را ترک کنی «چون» تمایل داری همین حالا آنجا را ترک کنی. آستانه تحمل آدم‌‌‌ها متفاوت است. و تو اگر قصد ترک شغلت را داری، حق داری، حتی اگر مزایای خوبی داشته باشد.

پنج سال زمان زیادی برای «دندان روی جگر گذاشتن» است پس به هیچ وجه این استراتژی را پیشنهاد نمی‌‌‌کنم. اگر بابت شغلت، احساس افسردگی و دلسردی می‌‌‌کنی، وقت آن است که به گزینه‌‌‌های دیگر فکر کنی. اگر بیش از ۴۰ ساعت در هفته، مشغول به کاری باشی که نسبت به آن احساس بدی داری، سلامت روانت آسیب خواهد دید و احتمال دارد این ناراحتی به سایر جنبه‌‌‌های زندگی‌‌‌ات هم سرایت کند.

عنوان فصل دوازدهم کتاب من این است: «از کجا بفهمیم وقت رفتن است؟» بارها گفته‌‌‌ام که هرگز پیشنهاد نمی‌‌‌کنم قبل از یافتن شغل بعدی، از شغل فعلی‌تان استعفا دهید، مگر اینکه بتوانید تا یافتن شغل بعدی، بیکاری را تحمل کنید و از پس هزینه‌‌‌هایتان بربیایید. فرآیند کاریابی می‌تواند استرس‌‌‌زا باشد و اگر همزمان، موجودی حسابتان کمتر و کمتر شود، استرس و اضطرابتان بیشتر هم خواهد شد. با توجه به اینکه قصد بچه‌‌‌دار شدن داری، توصیه می‌‌‌کنم که یک رویکرد دوجانبه اتخاذ کنی.

اولا، کاملا بررسی کن که آیا امکان انتقال به یک حوزه کاری دیگر در همین سازمان وجود دارد یا نه. تجربه مستقیم و مهارت‌‌‌های قابل انتقالت را که در مشاغل دیگر نیز کاربرد دارند لحاظ کن. فرآیند جابه‌جایی، معمولا برای کاندیداهای داخلی آسان‌‌‌تر است چون آشناها و ارتباطاتی در سازمان دارند که می‌توانند ضمانتشان کنند. از آنجا که تو یک کارمند ممتازی و فقط از جایگاهت ناراضی هستی، ممکن است سازمان نخواهد تو را از دست بدهد و تمام تلاششان را بکنند تا راضی‌‌‌ات کنند. مشخص کن که دوست داری به چه جایگاهی بروی. با مدیر و سایر افراد ذی‌نفع در آن حوزه، صحبت کن. درباره محدودیت‌های زمانی‌‌‌ات، صادق باش و تاکید کن که سازمان را قلبا دوست داری و دوست داری بمانی، منتها در یک جایگاه دیگر.

همزمان، باید گزینه‌‌‌هایت را در خارج از سازمان نیز جست‌وجو کنی تا ببینی چه فرصت‌‌‌هایی آن بیرون برایت وجود دارد. آیا درباره سازمان‌هایی که مزایای مشابهی دارند تحقیق کرده‌‌‌ای؟ ما معمولا وقتی یک موقعیت شغلی عالی داریم، به همان بسنده می‌‌‌کنیم و به این فکر نمی‌‌‌کنیم که شاید یک شرکت دیگر با مزایای مشابه یا حتی بهتر وجود داشته باشد.

این طرز فکر را کنار بگذار و به این فکر کن که اگر این شرکت، یکسری مزایای عالی به تو می‌دهد، ممکن است همین مزایا را در یک شرکت دیگر هم پیدا کنی. تجربه تو، لازم نیست یک تجربه نادر باشد. می‌تواند یک روال معمول و استاندارد باشد. کارت را با بررسی شرکت‌های رقیب شروع کن. ببین آیا می‌توانی با تحقیق درباره آنها، از بسته‌‌‌های مزایایشان سر در بیاوری یا نه. همچنین، سراغ افراد حرفه‌‌‌ای در حوزه کاری‌‌‌ات برو. در رویدادها شرکت کن و ارتباطاتت را گسترش بده.

برنامه‌‌‌ریزی برای بچه‌‌‌دار شدن، یک اقدام جدی است. پس موقع بررسی گزینه‌‌‌هایت، حواست باشد که مزایای بلندمدتی را که در شرکت فعلی، به کارکنان با سابقه بالای پنج سال تعلق می‌گیرد لحاظ کنی. در میان زنان رایج است که وقتی قصد بچه‌‌‌دار شدن دارند، به جای اینکه دنبال یک شغل جدید بگردند، در شرکت فعلی خود می‌‌‌مانند تا سابقه تصدی و مدت مرخصی‌‌‌شان را افزایش دهند. چون می‌‌‌دانند وقتی بچه‌‌‌دار شوند، مجبورند در کمتر از یک سال، مرخصی‌‌‌های طولانی بگیرند پس ماندن در شغل فعلی را به گشتن به دنبال کار جدید، ترجیح می‌دهند. مثلا اگر در سازمان فعلی بمانی، امکان استفاده از مرخصی زایمان را داری. به علاوه، وقتی بچه به دنیا آمد، می‌توانی از تمام مرخصی‌‌‌هایی که استفاده نکردی و جمع شده، استفاده کنی و به بچه رسیدگی کنی. اما وقتی به یک شرکت جدید می‌‌‌روی، ممکن است مجبور شوی پس از پایان مرخصی زایمان به محل کار برگردی چون مرخصی‌‌‌ای نداری.

در نهایت تصمیم با توست که کمی بیشتر تحمل کنی یا به دنبال کار جدید بگردی. اما کار کردن در یک محیط کاری بهتر، امکان‌‌‌پذیر است، چه بخواهی در همین شرکت بمانی و جایگاهت را تغییر دهی و چه بخواهی به یک شرکت جدید بروی. گفتی که مدیرانت، مهربان و انعطاف‌‌‌پذیرند. پس همزمان با بررسی گزینه‌‌‌هایت، از آنها نیز کمک بگیر.