منطق حضور ایران در سوریه

حضور ایران در سوریه تابع چه اصولی بود‌؟

احمدیان در بخش نخست این گفت‌وگو در خصوص حضور ایران در سوریه گفت: حضور جمهوری اسلامی ایران در هر جایی، حتی آنجا که این حضور منشأ آرمانی داشته است، تابع یک اصولی بوده است. استثنائا ممکن است یک جایی خطایی هم شده باشد، اما مبنا همواره این اصولی بوده که ذکر می‌کنم. وی در تشریح این اصول گفت: اصل اول دفاع قاطعانه از کشور، مردم و منافع ملی، در برابر بیگانه است. در این اصل، هیچ‌گاه تردیدی نبوده است. این دشمن چه آمریکا بوده است، چه اسرائیل، چه کشور کوچکی بوده است، چه یک همسایه، این اصل همواره مبنای عمل بوده. اصل مهم دیگر اینکه آغازگر تهاجم به هیچ‌کس نبوده است. رهبر معظم انقلاب واقعا به این اصل مقید بوده‌اند. خیلی اوقات، دیگران موردی را تا پای تصمیم آورده‌اند، اما وقتی به سطح رهبری رسیده است، ایشان مانع شده‌اند و کم‌کم به سایر مسوولان هم این را آموخته‌اند. اصل سوم عدم دخالت در امور سایر کشورها است. انقلاب اسلامی با همه شعارهای آرمان‌گرایانه‌ و بعضا دارای جنبه جهان‌وطنی‌ای که دارد، اما در هیچ کشوری به واسطه آن آرمان‌ها یا حتی به خاطر منافع ملی دخالت نکرده است ــ که این مصداق همان واقع‌بینی است ــ مگر با سه شرط: اول اینکه باید دولت رسمی آنجا رسما درخواست کرده باشد. هم در سوریه، هم در عراق، ما برای حضور، درخواست رسمی دولت وقت این دو کشور را داشتیم. به عنوان نمونه، اگر یادتان باشد، در ماجرای ترور و شهادت شهید سلیمانی، نخست‌وزیر عراق گفت که ایشان را من به عراق دعوت کرده بودم. در زمان حضور ما در مقابله با فتنه داعش، آقای مالکی(نخست‌وزیر وقت این کشور) از ما برای مقابله با داعش درخواست کرد. بنابراین، درخواست رسمی حتما از لوازم بوده است. دوم، عدم تقابل با مردم است. هر کسی ما را دعوت کند که امروز برویم آنجا مثلا به نفع او با مردمِ آنجا درگیر بشویم، حتما چنین کاری نخواهیم کرد و این از اصولی است که به آن دقت می‌شود. سوم، وجود منافع یا آرمان قطعی است. در آنجا، ما یا باید یک منافع ملی قطعی داشته باشیم یا یک آرمان قاطع؛ مثلا «دفاع از مظلوم» که از آرمان‌ها و اصول ما است.

اگر یک ملتی مورد ظلم قرار بگیرد و در کنارش دو شرط دیگری که عرض کردم وجود داشته باشد، دلیلی ندارد ما ورود نکنیم، چون تکلیف دینی و انسانی بر گردن ما می‌آید. البته یک وقت دفاع از مظلوم ممکن نیست که در این صورت کاری نمی‌توانیم بکنیم و تنها با زبانمان برائت می‌جوییم؛ اما یک وقت شرایط فراهم است و مردم مورد ظلم قرار گرفته‌اند و دولتش هم کمک می‌خواهد در اینجا دلیلی وجود ندارد که ما کمک نکنیم، آن‌هم با رعایت اصل کمک، نه جایگزینی؛ یعنی باید خود آن ملت مبارزه کند و در میدان باشد تا ما هم به آنها کمک کنیم. دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه این گفت‌وگو به حضور داعش در سوریه پرداخت و گفت: ما باید رفتار جمهوری اسلامی ایران در دوره داعش را با دوره قبل از آن، کلا از هم تفکیک کنیم. بله، ما با داعش قاطعانه وارد جنگ شدیم، همان‌طور که در سوریه و عراق با داعش جنگیدیم. امروز هم داعش اگر با همان مختصات و ویژگی‌های قبلی‌اش در اطراف ما حضور پیدا کند که بتواند تعدی‌ای به ما در آینده داشته باشد، طبعا در همان جا او را سرکوب می‌کنیم؛ البته با رعایت همان شروط بالایی که عرض کردم.

فشار به اسد به خاطر حضور ایران

دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه تصریح کرد: با پایان یافتن قضیه داعش، منطقه به ارتش سوریه سپرده شد و دیگر حضور کامل ما موضوعیت نداشت. البته، دولت بشار‌اسد هم به خاطر حضور ایرانی‌ها تحت فشار شدیدی قرار داشت؛ هم از جانب عرب‌ها، هم اسرائیل، هم آمریکا. شانتاژ می‌کردند که ایران، سوریه را فتح کرده است و مانند این حرف‌ها! خب نتیجه این شد که تقریبا عمده قوای ما از آنجا برگشت و فقط آن بخشی باقی ماند که برای مقاومت نیاز بود یا برای کمک‌هایی که به ارتش سوریه یا دولت سوریه می‌شد. احمدیان در پاسخ به این سوال که تحلیل‌هایی هست که گروه‌های مختلفی که در شمال‌غرب سوریه بودند، قبل از هجوم اخیر، تحرکاتی داشتند. آیا ایران اطلاعاتی از این تحرکات به سوریه نداده بود، گفت: این تحرکات به دولت سوریه مکرر گفته شد، خود آنها هم توان اطلاعاتی بدی نداشتند، آنها هم می‌دانستند. اما اینجا دو نکته وجود داشت. اول اینکه دولتمردان و ارتش سوریه باور نداشتند اینها بتوانند یک حرکت عمده‌ای را انجام بدهند. دوم اینکه به ارتش‌شان و دستگاه امنیتی‌شان متکی بودند؛ فکر می‌کردند اینها اگر تحرکی هم بکنند، اوضاع یک کمی بالا‌وپایین می‌شود، اما نهایتا آن را سد می‌کنند؛ بنابراین خطر اینها هیچ‌گاه از سوی دولت سوریه به‌طور جدی ادراک نشد. البته فکر هم نمی‌کردند چنین ظرفیت فروپاشی‌ای در ارتش سوریه وجود داشته باشد؛ در نهایت، عملیات اینها آغاز شد و باز هم مرتبا به ارتش سوریه گفته شد که در اینجاها می‌توانی باید و راهشان را سد کنی ــ چون ما معتقد بودیم حتی اگر بخواهد با اینها گفت‌وگو هم بکند، بالاخره باید یک موضعی را تثبیت کند ــ اما اراده جنگ و میل به مقاومت در ارتش سوریه وجود نداشت؛ بنابراین مناطق سوریه یکی‌یکی سقوط کرد و نهایتا رسید به دمشق. گفت‌وگوهایی را هم در این مدت با بشار‌اسد و با ارتشی‌هایشان داشتیم، مشاوره‌هایی به آنها دادیم و باز هم تلاش کردیم که روند سیاسی فعال شود. احمدیان با اشاره به سفرهای عراقچی و «بیانیه هشت کشور» گفت: اما سرعت فروپاشی به این تلاش هم فرصت نداد.

دبیر شورای‌عالی امنیت ملی با تاکید بر اینکه ایران هیچ‌گاه قرار نبود که به جای ارتش سوریه بجنگد، آن‌هم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست گفت: اگر توان آماده‌ای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی به سرعت اتفاق نمی‌افتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه می‌ایستادند، حتما ما هم می‌ایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روزهای آخر اصلا چنین درخواستی از ما نکرد. نکته مهم دیگر این است که ما بعد از اتمام حکومت داعش، با تمایل دولت سوریه قوای خود را تخلیه کرده بودیم و در منطقه حضور عملیاتی نداشتیم که تصمیم بگیریم همراهی بکنیم یا نه. امکان تقویت سریع نیز وجود نداشت، مگر آنکه ارتش سوریه مقاومت می‌کرد. بنابراین، در مورد اینکه می‌گویند ایران عرصه را رها کرد، ما اصلا آنجا نبودیم که بخواهیم رها کنیم.

انتقاد از فشارها  درباره وعده صادق ۳

احمدیان در ادامه این گفت‌وگو در پاسخ به این تحلیل که حضور و هزینه ایران در سوریه در گذشته، بدون فایده بود، گفت: از هزینه‌ای که کردیم هیچ پشیمان نیستیم. این حرف را به شکل تبلیغاتی عرض نمی‌کنم؛ پشیمان نیستیم، زیرا حضور و هزینه ما برای امنیت خودمان بود و دستاوردهای مورد انتظار هم به دست آمد. دبیرشورای عالی امنیت ملی درمورد جایگاه ایران در منطقه در شرایط کنونی نیز گفت: برخی هم با نیت مخرب و بعضی هم با اهداف خاص سوالاتی مطرح می‌کنند که مثلا وعده صادق۳ چه شد، الان می‌زنی یا فردا می‌زنی! خب مساله روشن است؛ این موضوع، منطق نظامی دارد؛ هر وقت که لازم و مناسب باشد می‌زنیم، هر وقت که دشمن بیشتر دردش بیاید می‌زنیم، هر وقت که به منافع ملی ما کمک کند می‌زنیم. با احساسات که نمی‌شود و نباید عملیات کرد. در فاصله بین وعده صادق یک و دو، ضعف‌های ضربه اولمان تجزیه و تحلیل شد؛ یک تجزیه و تحلیلی هم از ظرفیت‌های دشمن شد که در نتیجه، دفعه دوم بهتر شد. اینها تابع عقل و تدبیر و منطق و همان واقع‌بینی‌ای است که به آن اشاره شد. وی افزود: از بازی‌های جنگ روانی دشمن این است که فشار بگذارند: «آقا اگر نمی‌زنید، حتما ترسیده‌اید»! بعد، عده‌ای از خود ما شروع کنند بزرگان ما در داخل کشور را - کسانی را که دیروز در میدان شهادت بودند، امروز هم هر روز در معرض شهادت هستند و پشت‌سر‌هم دارند شهید می‌شوند- متهم کنند به اینکه ترسو هستند! این مطالبه‌گری نیست؛ این افتادن ناخواسته در بازی عملیات روانی دشمن است. احمدیان تاکید کرد: ما اگر می‌ترسیدیم، مثل همه دیگران، در برابر اسرائیل و آمریکا نمی‌ایستادیم و آرمان‌ها و منافع ملت خودمان را به آنها می‌فروختیم. در هر برهه‌ای، شرایط فرق می‌کند، وضعیت‌ها فرق می‌کند؛ باید اینها را دید و تصمیم گرفت.