گروه تاریخ اقتصاد- قرارداد خوانین بختیاری و کمپانی نفت بختیاری و کمپانی ابتدایی در تاریخ ۱۱ ماه مه ۱۹۱۱ برابر با ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۰ میان سردار محتشم ایل بیگی و سردار بهادر نایب صمصام‌السلطنه ایلخانی از طرف خود و به نیابت از خوانین بختیاری با کمپانی نفت بختیاری و کمپانی ابتدایی بسته شده و مشتمل بر ۱۴ ماده است که در آن به مواردی چون طرفین قرارداد، تعیین حدود اراضی مورد قرارداد و عرض و طول آن، نحوه و مکان پرداخت وجه اراضی معامله شده، حق مالکانه کمپانی در اراضی و مسوولیت خوانین در جبران هرگونه ضرر ناشی از تجاوز به حدود تعیین شده، اشاره شده است. ویلیام ناکس دارسی در سال ۱۹۰۱ م. امتیاز استخراج نفت را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به دست آورد. مدتی بعد او درصدد برآمد تا از این امتیاز بهره‌برداری کند و برای رسیدن به هدف، مناطقی از غرب ایران در قصرشیرین را کاوش کرد. آنگاه دارسی منطقه مسجد سلیمان را برای حفاری انتخاب کرد و به فعالیت پرداخت. سرانجام در ۵ خرداد ۱۲۸۷ (۲۶ مه ۱۹۰۸) در این منطقه و در ناحیه‌ای به نام «میدان نفتوم» بود که نفت از زمین فوران کرد و امید صاحب امتیاز و حامیان او - مقامات بریتانیایی - به تحقق پیوست. اما دارسی از همان ابتدا با مانع روبه رو شد؛ زیرا خوانین بختیاری از فعالیت کارکنان او جهت اکتشاف و حفاری در محدوده قلمرو ایل بختیاری جلوگیری کرده، به عنوان مالک اراضی، مطالبه حق و سهم کردند. طبق امتیازنامه دارسی، شرکت باید زمین‌های مورد نیاز را مستقیما از مالکین آنها اجاره یا خریداری کند. در نتیجه قراردادهایی با روسا وخوانین بختیاری منعقد شد و شرکت با به دست آوردن اراضی لازم، توانست به کار خود ادامه دهد. علاوه بر این، دارسی به روسای ایل پیشنهاد کرد که در مقابل همکاری ایشان و استفاده از مردان مسلح و تفنگچیان ایل بختیاری برای تامین امنیت منطقه، آنان را در منافع نفتی سهیم کند. به این سان بود که در فروردین ۱۲۸۸ «شرکت نفت بختیاری» با سرمایه ۴۰۰ هزار لیره که ۳۴ درصد سهام آن رایگان در اختیار روسای آن ایل قرار گرفته بود، تاسیس شد. اولین بار در سال ۱۹۰۱م/ ۱۲۸۰ش امتیاز بهره‏برداری از نفت ایران به یکی از اتباع انگلیسی به نام دارسی واگذار شد. این امتیاز که به « قرارداد دارسی» معروف است در اوایل کار از سوی طرفین قرارداد چندان جدی تلقی نشد و حتی پس از چند سال که از اقدامات بی‏نتیجه اکتشافی آن می‏گذشت امتیازداران درصدد برآمدند از ادامه کار صرف‌نظر کنند. اما بر اثر تلاش و جسارت برخی از مدیران و مهندسان دارسی، سرانجام در سال ۱۹۰۸م/ ۱۲۸۷ش در منطقه مسجدسلیمان یکی از چاه‌ها به نفت رسید و این آغاز تحولی جدید در عرصه سیاسی، اقتصادی ایران و حتی جهان شد. پس از آن صاحبان امتیاز با قاطعیت بیشتری عملیات اکتشافی خود را ادامه دادند و با کشفیات جدید نفت سرمایه‏گذاری‌های گسترده‏تری در این باره ضرورت یافت. نفت ایران هنگامی اهمیت بیشتری پیدا کرد که دولت انگلستان در پی محاسبات کارشناسان اقتصادی- سیاسی این کشور درصدد برآمد به طور مستقیم‏تری در این پروژه عظیم مشارکت نماید و آن تصمیم به خرید سهام دارسی توسط دولت انگلستان بود این هدف تا جنگ جهانی اول حاصل شد و پس از آن دولت انگلستان خود مالک بلامنازع منابع نفتی عظیم ایران در بخش‌های جنوب و جنوب شرقی ایران شد. از نقش قاطعی که نفت ایران در سراسر دوران جنگ اول جهانی در تامین انرژی و سوخت لازم جهت ناوگان دریایی انگلستان داشت آگاهی داریم، به ویژه پس از جنگ اول جهانی بود که انگلستان درصدد برآمد نفوذ خود را در حوزه‏های نفتی ایران بیش از پیش مستحکم‏تر سازد و از ورود هر کشور یا شرکت نفتی خارجی به این مناطق ممانعت به عمل آورد. با توجه به ثروت عظیمی که از کشف و صدور نفت ایران عاید انگلیس می‏شد، خیلی زود بر محافل داخلی کشور آشکار شد که قرارداد پیشین دارسی نمی‏تواند حقوق اقتصادی دولت ایران را تامین نماید؛ بنابراین زمزمه‏هایی به وجود آمد تا در مفاد این قرارداد تجدیدنظرهایی صورت بگیرد. مساله دیگر به کشورها و شرکت های نفتی مربوط می‏شد که با توجه به نتایج اکتشاف دولت انگلیس در حوزه‏های نفتی ایران، درصدد برآمده بودند سهمی از این غنایم به دست آورند. شرکت های نفتی آمریکایی از جمله این موارد بودند که، به ویژه از اواخر دوره سلطنت قاجارها در ایران فعالیت‏هایشان را در این زمینه آغاز کرده بودند. اما تلاش دولت روسیه شوروی در این باره اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. این کشور که در سراسر مرزهای شمالی با ایران هم‏‏مرز بود در یک روند رقابت‏آمیز با دولت انگلیس خواهان نفوذ در حوزه‏های نفتی ایران بود. هرچند هدف اصلی دولت شوروی به دست آوردن امتیاز بهره‏برداری از نفت شمال ایران بود، اما از طرف دیگر نفوذ و تسلط بلامنازع رقیبش دولت انگلیس را در حوزه‏های مهم نفتی ایران در جنوب کشور نیز برنمی‏تابید و پیوسته درصدد بود از دامنه اقتدار این کشور بر آن مناطق بکاهد. بنابر این تا دهه اول سلطنت رضاشاه، افکار عمومی داخلی و خارجی به دلایل عدیده یادشده و غیره درصدد کاستن از شدت تسلط و تملک انگلیس بر منابع نفتی ایران برآمده بودند. در واقع در پی چنین واکنش‏هایی بود که رضاشاه درصدد برآمد برای انحراف اذهان عمومی هم که شده، قرارداد اولیه دارسی را بی اعتبار دانسته و ملغی اعلام دارد. پس از مذاکراتی چند در سال ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳م میان دولت ایران و دولت انگلیس قرارداد دارسی با تغییراتی جزئی و نه چندان با اهمیت بار دیگر تجدید و تمدید شد و با توجه به اینکه این قرارداد پیش از آنکه آرای معترضین بر قرارداد پیشین دارسی را برآورده سازد به حفظ و استحکام هرچه بیشتر منافع دولت انگلیس معطوف بود، بنابراین از دید مخالفان، این قرارداد بیش از یک مانور سیاسی - اقتصادی تلقی نشد.