موسی غنی‌نژاد
نفوذ اندیشه‌های سوسیالیستی غربی در ایران به پیش از آغاز نهضت مشروطه یعنی دهه‌های پایانی قرن نوزدهم بازمی‌گردد. میرزاآقاخان کرمانی را پیشرو فکر سوسیالیسم در ایران دانسته‌اند.(۱) اما شاید جنبش‌های سوسیال دموکرات (اجتماعیون - عامیون) را بتوان موثرترین عامل نفوذ اندیشه‌های چپ در کشور ما دانست. سوسیال دموکراسی ابتدا در میان مهاجران ایرانی در قفقاز و روسیه رواج یافت و سپس هم زمان با نهضت مشروطه در خطه‌های شمالی ایران و تهران گسترش پیدا کرد. درست است که چپ‌گرایان ایرانی با شدت و حرارت از مشروطه‌خواهی حمایت کردند، اما در عین‌حال اندیشه و رفتار آنها ویژگی‌هایی داشت که با اصول اساسی مشروطیت یعنی حکومت قانون و آزادی سیاسی و اقتصادی سازگار نبود. نهضت مشروطه در آغاز اساسا یک جنبش اصلاح‌طلبانه بود که اهداف آن حول محور محدود کردن قدرت مطلقه و استبدادی شاه، برقراری حکومت قانون و تفکیک قوا دور می‌زد. مشی انقلابی و شیوه‌های خشونت‌طلبانه و افراطی در دستور کار قرار نداشت. اقشار بسیار گسترده مردم از برخی اعیان درباری گرفته تا افراد عادی، از روحانیان، تجار بزرگ و زمین‌داران گرفته تا طلاب و اصناف در جنبش اصلاحی مشارکت داشتند. خواسته مشترک آنها را آرمان‌های کلی رهایی از استبداد و خودسری حاکمان و برقراری قانون، آزادی، نظم و عدالت تشکیل می‌داد. الگوی آنها حکومت‌های مدرن اروپای غربی بود که تصویر بسیار کلی آن در نوشته‌ها و گفتارهای سیاحتنامه‌نویسان، سفرا و تحصیل‌کردگان فرنگ رفته ترسیم می‌شد. اما سوسیالیست‌های ایرانی که به تاسی از همتایان اروپایی خود از منتقدان جدی این حکومت‌ها بودند، همراهی با نهضت مشروطه را یک حرکت تاکتیکی می‌دانستند که برای گذار به مرحله بعدی مبارزه (انقلاب) ضرورت داشت. سوسیالیست‌های ایرانی برحسب ایدئولوژی خود هم در مضمون و هم در شکل مبارزه سیاسی با اصلاح‌طلبان مشروطه‌خواه تفاوت داشتند. آرمان آنها فیصله دادن جنگ طبقاتی با لغو مالکیت خصوصی بود و در شیوه مبارزه نیز همانند انقلابیون اروپایی و به ویژه روسی، از به کار بردن روش‌های افراطی و حتی ترور سیاسی اکراهی نداشتند. ویژگی مهم دیگر آنها ادعای تطبیق اصول سوسیالیسم با اسلام بود که داستانی هنوز پایان نیافته دارد.

در فضای پر‌التهاب نهضت‌های سیاسی - اجتماعی روسیه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی، ملیت‌های غیر روسی در امپراتوری تزاری به حزب سوسیال دموکرات روسیه که از نیروهای سیاسی مخالفت حکومت استبدادی تزاری و دارای ایدئولوژی انترناسیونالیستی بود، گرایش پیدا کردند. از اینرو زمینه برای تشکیل احزاب سوسیال دموکرات در میان مسلمانان قفقاز و نیز ارمنیان و گرجی‌ها فراهم آمد. حزب نیرومند سوسیال دموکرات قفقاز در چنین شرایطی شکل گرفت. حزب «همت» یکی از شاخه‌های اصلی آن بود که در سال 1904 میلادی در بادکوبه تاسیس شد. بنیانگذار این حزب، که آن را قدیمی‌ترین حزب سوسیال دموکرات مسلمانان قفقاز به شمار می‌آورند، دکتر نریمان نجف‌اوغلو نریمانف، پزشک دانشمند بود. (2) محمدامین رسول‌زاده‌ را از دیگر اعضای برجسته حزب همت دانسته‌اند. در سال 1905 یک گروه ایرانی از اهالی تبریز و تهران، کمیته سوسیال دموکرات ایران یا اجتماعیون عامیون ایران را در بادکوبه تشکیل دادند. این کمیته به تاسیس شاخه‌های خود در ایران پرداخت. اصطلاحات «جمعیت مجاهدین» یا «انجمن مجاهدین» یا «فرقه فداییان»، معمولا و نه همیشه، بر همان اجتماعیون عامیون اطلاق می‌گردید. در اواسط 1323 ق (1905) شعبه اجتماعیون عامیون در شهر مشهد ایجاد شد و دو سال بعد یعنی پس از تشکیل مجلس اول مشروطه، در اساسنامه آن تجدیدنظر گردید. مرامنامه و نظام‌نامه تازه این فرقه به عنوان «شعبه ایرانی جمعیت مجاهدین» تدوین شد. طبق این نظام‌نامه، «مرکز کل اداره مجاهدین کمافی‌السابق در قفقاز خواهد بود.» در همان سند به ایجاد شعبه‌های دیگر در تهران، اصفهان، رشت و تبریز اشاره شده است.(3)
حیدرخان معروف به حیدرعمواوغلی در شعبه‌های ایرانی اجتماعیون عامیون همزمان با نهضت مشروطه فعالیت می‌کرد و ظاهرا ریاست حوزه تهران را به عهده داشت. این حوزه دارای «کمیته مجری» و «هیات مدهشه» (گروه ترور) بود. دسته فدایی‌های قفقاز و آذربایجانی که به تهران آمده بودند هیات ترور را برپا ساخته بودند. حیدرخان در سرگذشت شخصی خود خاطرنشان می‌سازد که پس از تاسیس مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۴ق وی با چند تن از وکلایی که با اجتماعیون عامیون مسلمان قفقاز رابطه داشتند همکاری‌ می‌کرده است. حاج میرزا ابراهیم آقا و سیدحسن تقی‌زاده از جمله این نمایندگان بودند. حیدرخان در خاطرات خود اذعان دارد که تصمیم بر ترور میرزاعلی‌اصغرخان اتابک در حوزه اجتماعیون عامیون تهران گرفته شده بود.(۴) «در کمیته تهران که حیدرخان سازماندهی کرده بود، روحانیونی چون سیدجمال واعظ و ملک‌المتکلمین سرشناس بودند.»(۵)


میرزا محمدخان ملک المتکلمین


در مرامنامه یکی از نخستین جمعیت‌های اجتماعیون عامیون به نام «شعبه ایرانی جمعیت مجاهدین» که در سال 1325ق (1907) به تصویب کمیته مرکزی جمعیت در مشهد رسیده، چنین آمده است: «دفاع از شرف ملت و محافظت وطن مقدس و محو ظلم فریضه هر فردی است و این نیز به مقتضای زمان از طریق مجلس ملی و مشروطیت و بسط عدالت و اجرای مساوات ممکن خواهد بود.» جمعیت اعتماد خود را به مجلس ملی اعلام می‌دارد. اما در عین‌حال «هیات وزرا» را قابل اعتماد نمی‌داند و به ملت هشدار می‌دهد که مثل سابق ساکت ننشینند. بخشی از مفاد این مرامنامه خواسته‌های آزادیخواهانه و دموکراتیک ناظر بر آزادی‌های سیاسی،‌ آزادی بیان و قلم و حق رای عمومی و مساوی است و اینکه انتخابات ملی باید برحسب جمعیت و نه طبقات استوار شود. اما بخشی دیگر بیان‌کننده خواسته‌های رادیکال‌تر اجتماعی - سیاسی است مانند تقسیم اراضی، مالیات بر ثروت، حق اعتصاب کارگران و محدود کردن ساعات کار. البته اینها به طور «تقریب» مرام جمعیت را می‌سازند و مرامنامه تاکید دارد که در آینده برحسب اقتضای زمان و موقعی‌که ملت ایران بیدار شد مواد چندی بر آن افزوده خواهد شد.» به تعبیر فریدون آدمیت، این سخن حاکی از آن است که «مرام اعلام شده، آرمان جمعیت نیست؛ در وضع حاضر به آن حد تقریب اکتفا رفته است.»(6) به سخن دیگر، آنچه در مرامنامه جمعیت اجتماعیون عامیون آمده برنامه‌ای حداقلی و مقتضی شرایط تاریخی خاص ایران است که در مرحله ماقبل سرمایه‌داری یا فئودالی به‌سر می‌برد. با پیشرفت تاریخی و «بیدار شدن ملت ایران» است که می‌توان آرمان‌های خاص سوسیالیستی را در دستورکار قرار داد.
مهم‌ترین ویژگی برنامه اقتصادی اجتماعیون عامیون و به‌طور کلی سوسیالیست‌های ایرانی، تاکید بر موضوع اصلاحات ارضی بود. براساس تحقیقات «بلوا» مورخ اتحاد شوروی، در آذرماه سال ۱۲۸۵ خ نمایندگان فرقه اجتماعیون عامیون از باکو به تبریز آمدند و یک طرح رادیکال برای اصلاحات ارضی به نفع توده‌های وسیع دهقانی به انجمنی ایالتی (انجمن ملی) ارائه کردند، اما انجمن ملی با این طرح مخالفت کرد. علت این مخالفت به عقیده مورخ مارکسیست شوروی، «ترکیب اجتماعی مرفه، شامل نمایندگان بورژوازی تجاری بزرگ، روحانیت عالی‌مقام و اربابان زمین‌دار» انجمن ایالتی بود. اعضای این انجمن که «از مردم بیگانه بودند از آغاز شدن مبارزه ضدفئودالی وحشت داشتند و این برنامه اصلاحی به نظر آنها چپ‌گرایانه می‌آمد».(۷) البته باید توجه داشت که اصلاح نظام مالکیت ارضی الزاما به معنی اجرای برنامه‌های سوسیالیستی مبتنی بر نفی مالکیت خصوصی نیست. اصلاحات مجلس اول در این خصوص به ویژه لغو تیولداری از اقدامات مهم مشروطه‌خواهان بود که به تعبیری حکایت از «پایان دوران قرون وسطایی داشت».(۸) اصلاحاتی از این دست در واقع در جهت تثبیت حقوق مالکیت خصوصی بود، حال آنکه هدف نهایی سوسیالیست‌های انقلابی روی نفی چنین مالکیتی و جایگزین ساختن آن با مالکیت جمعی تاکید داشت.
نویسنده‌ای با امضای ع.ا.د که به عقیده فریدون آدمیت کسی جز علی‌اکبر دهخدا نیست، موضوع الغای نظام «ارباب و رعیت» را طی سلسله مقالاتی در روزنامه صوراسرافیل (1325ق) مطرح ساخت. نویسنده این مقالات که آشکارا مجذوب اندیشه‌های متفکران سوسیال دموکراسی از جمله «ژان‌ژورس» رهبر سوسیالیست‌های فرانسه است می‌گوید: اگر اصلاحات اساسی و ریشه‌دار در نظام مالکیت ارضی صورت نگیرد، شورش و انقلاب در آینده اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. «برای او فروش املاک خالصه مطرح نیست، بلکه املاک دیوانی را بایستی بدون چون و چرا به رایگان به برزگران واگذارد و در مورد املاک شخصی «فروش اجباری‌» آنها را لازم می‌شمارد. این هم از روی ناچاری و به ضرورت سیاسی است، ورنه اعتقاد باطنی‌اش این است که دستگاه ارباب و رعیتی را یکسره براندازند و املاک خصوصی را به طبقه دهقان منتقل سازند»(9) نویسنده صوراسرافیل همانند همه سوسیالیست‌ها مشکل اصلی را در توزیع ثروت می‌داند و فقر را که منشا بدبختی و اغلب فساد‌های اخلاقی است «در بی‌اعتدالی در تقسیم ثرو‌ت‌های دنیا» تصور می‌کند. او به حرکت جبری تاریخ معتقد است و اینکه پیشامد‌های همه ملل مختلف دنیا شبیه به یکدیگر و تقریبا همه از روی یک نسخه اصلی کپی می‌شود. او «انقلابات قراء و قصبات رشت» را شاهدی بر درستی نظریات ژان‌ژورس، رییس «آدم‌پرست‌های دنیا» (سوسیالیست‌ها) معرفی می‌کند و تاکید می‌ورزد که «پایه این حرف‌ها بر هوا نیست و به زودی همه این خیالات آدم آزاد‌کن در ایران از اولین مسلمیات قانونی است.» (10)
نویسنده با توجه به اوضاع و احوال ایران آن روز توصیه می‌کند که برای جلوگیری از انقلاب دهقانی که موجب «اغتشاش موقتی» می‌شود اصلاح نظام «ارباب و رعیتی» تنها راه‌حل است، یعنی «خریدن ملک از ارباب و فروختن آن به رعیت». تدبیری که او در این خصوص می‌اندیشد، ایجاد «بانک زراعی ملی» است که نقل و انتقال املاک باید از طریق آن صورت گیرد. اگر این راه‌حل اصلاحی انجام نشود، انقلاب دهقانان اجتناب‌ناپذیر است. نویسنده سوسیالیست صوراسرافیل، برحسب ایدئولوژی خود، اصلاحات سیاسی و ترویج «قانون» را در گرو بهبود وضعیت رعایا که عمده اهالی مملکت را تشکیل می‌دهند می‌داند. به عبارت دیگر، مشروطه یا حکومت قانون برای وی در درجه اول مستلزم سلب مالکیت از اربابان و صاحب زمین کردن رعیت‌ها است. هدف نهایی وی در واقع امر حکومت قانون به آن شکلی که در اروپای مدرن شکل گرفته نیست، زیرا این «قانون در ضمن هزاران فواید عام‌المنفعه، بلاشک تسلط اغنیا، عبودیت فقرا و اجتماع اموال هیات (جامعه) را در مراکز معین محافظت کرده، آقایی یک قسمت و بندگی قسمت دیگر (مردم) را ابدی می‌کند» (۱۱) دقایق قوانین اقتصادی، مالی و بانکی در جوامع مدرن اروپایی طوری است که سرمایه‌های کوچک جذب سرمایه‌های بزرگ می‌شوند و «اموال و انفس فقرا به تمالک» توانگران در می‌آید. ادامه این وضع به پیدایش «سرمایه‌داران و ملاکین خطرناک» در جامعه می‌انجامد به طوری که «یک نفر به خریداری هزاران قریه و صدها شهر و بلکه یک مملکت قادر شده و رقیت افراد اهالی آن را بی‌هیچ عایقی مطالبه می‌کند». این حد از تسلط و تمرکز «سرمایه‌داران حاضر اروپای متمدن» در تاریخ گذشته بی‌سابقه است. (۱۲) بنابراین، اروپای سرمایه‌داران نه تنها الگوی آرمانی برای نویسنده ما نیست، بلکه نمایانگر یک مرحله تاریخی از تحول جوامع بشری است که حتی‌الامکان باید از آن اجتناب کرد. کار اصلاحات اجتماعی یا دقیق‌تر بگوییم اجتماعی کردن ابزار تولید، با شکل گرفتن سرمایه‌داران بزرگ دشوارتر می‌‌شود.
پس بهتر است به جای رفتن به دنبال برقراری حکومت قانون «و تصفیه مسائل سیاسی» که نهایتا سلطه اغنیا را به وجه شدید‌تری برقرار خواهد کرد، درصدد «اصلاح امور اجتماعیه خود» باشیم.
رادیکالیسم در اندیشه، ناگزیر به افراطی‌گری در عمل می‌انجامد. اجتماعیون عامیون و دیگر گروه‌های انقلابی چپ‌گرا هسته مرکزی عناصر افراطی را در آغاز نهضت مشروطه و مجلس اول تشکیل می‌دادند. به عقیده فریدون آدمیت،‌ هویت جبهه افراطیون عبارت بود از: «دسته انقلابی با مرام سوسیال دموکراسی روسی، به علاوه گروه اجتماعیون عامیون، به علاوه چند انجمن، به علاوه عناصر مجاهد و فدایی قفقازی و آذربایجانی،‌ به علاوه منفردینی با همکاری محدود.»(۱۳) حیدرخان در زندگینامه خود به یک «حوزه» هفت نفری تحت رهبری خود اشاره می‌کند که از یکسو با حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه ارتباط داشت و از سوی دیگر با تشکیلات ایرانی تازه‌تاسیس اجتماعیون عامیون از جمله برخی وکلای مجلس. (۱۴) حیدرخان از مارکسیست‌های انقلابی تمام‌عیار و از مروجان عملیات تروریستی با ابزار مدرن در ایران بود. همان‌گونه که پیش از این اشاره شد فرقه‌های اجتماعیون عامیون در تهران و نواحی شمالی کشور مشغول فعالیت بودند و ظاهرا حیدرخان رابط و هماهنگ‌کننده آنها به شمار می‌رفت و در ضمن مسوولیت رهبری شعبه تهران را به عهده داشت. از میان نمایندگان مجلس اول سه نفر از فراکسیون اقلیت، یعنی سیدحسن‌ تقی‌زاده،‌ میرزا ابراهیم آقا تبریزی و میرزا ابوالحسن خان معاضدالسلطنه، به تعیین جزو فرقه اجتماعیون عامیون بودند. دو خطیب معروف نهضت مشروطه (سید جمال‌الدین اصفهانی و ملک‌المتکلمین معروف به حاجی‌ملک) و از روزنامه‌نویسان سه نفر (میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، محمدرضا مساوات و عبدالرحیم خلخالی از روزنامه مساوات) در حوزه اجتماعیون بودند. به تصریح حیدرخان، سرجوخه «تروریست» که «هیات مدهشه» را می‌ساخت زیر فرمان او فعالیت می‌کردند. علاوه‌بر این، «قومته مرکزی» اجتماعیون بادکوبه، به هنگام ضرورت به یاری رفقای ایرانی می‌شتافت و گروه‌هایی از «فداییان پاک اعتقاد» را به ایران گسیل می‌داشت.(۱۵)


علی‌اکبر دهخدا


جبهه افراطیون به رغم آنکه پایگاه چندانی در میان مردم نداشت اما در جریان‌های سیاسی بسیار تاثیرگذار بود.
البته این تاثیرگذاری ابزاری جز افراطی‌گری و خشونت کلامی و فیزیکی (ترور) نداشت. مشروطیت و مجلس اول با تدبیر سیاسی، بدون خشونت و به طور مسالمت‌آمیز شکل گرفت. در آن ایام نوشتند، «تاکنون در ایران بلوا به این معقولی و نجابت نکرده بودند.» اما نهضت جفت ناقصی هم داشت که «مردم را به برادرکشی و خشونت دعوت می‌کرد. نخستین اعلامیه «فرقه اجتماعیون عامیون ایرانی» پس از فروپاشی رژیم قدیم در ایران اولین فراخوان به ضدیت با حکومت‌های وقت بود که به اشکال گوناگون تا سقوط حکومت اتحاد شوروی تداوم یافت. دعوت «انتباه‌نامه» در آن ایام مهر و همبستگی، جشن و چراغانی سراسری آن بود که: ای فقرای ایران، ای فقرای کاسب ایران جمع شوید؟ اتحاد نموده اجتماع بکنید... خودتان را از دست این حاکمان لامذهب، بی‌دین... خلاص کنید... در تبریز هر روز پنج نفر از گرسنگی هلاک می‌شوند... مگر نمی‌بینید هر هفته از عراق بارهای شراب بار نموده به رشت می‌برند... ای ملت ایران امام‌حسین شهید برای نجات دادن شما امت بی‌عار... جان مبارک خود را نثار کرد... بر ریشه این بدتر از مرتدان کربلا تیشه بزنید... شما حاکمان نوکر رعیت هستید... نارنجک و بمب ما را می‌گویید دروغ است. نه به زودی می‌بینید چطور بدن کثیف شما را می‌سوزانیم.»(۱۶) نکات تکان‌دهنده‌ای در این اعلامیه اجتماعیون عامیون وجود دارد که شاید مهم‌ترین آنها دعوت به جنگ طبقاتی، خشونت و ترور با تکیه بر حساسیت‌ها و اعتقادات دینی عامه مردم است. ابزاری کردن دین برای مقاصد سیاسی و حتی تروریستی به شکل مدرن آن از بدعت‌های سیاسی خطرناکی بود که اجتماعیون (سوسیالیست‌ها) قاعدتا غیرمعتقد یا حداقل بی‌تفاوت به دین، بنیاد گذاشتند. تهدید به ترور را عناصر وابسته به «هیات‌ مدهشه» حیدرخان در کمتر از یک سال پس از تشکیل مجلس مشروطه عملی ساختند و امین‌السلطان را که در صدد آشتی دادن اختلافات میان شاه و مجلس بود به قتل رساندند.
ترور فیزیکی نیز یکی از نتایج نهایی اندیشه‌های افراطی بود که از طریق مطبوعات، سخنرانی‌ها در انجمن‌های متعدد و حتی در خود مجلس تبلیغ می‌شد. افراطیون با نشر شبنامه‌های آمیخته به تهدید و پرخاشگری، رییس مجلس و رییس دولت را تهدید به قتل می‌کردند.
در فضای رعب و وحشتی که ایجاد شده بود هر یک از وکلای مجلس که مخالف افراطیون سخنی می‌گفت تهدید به ضرب و قتل می‌شد و نمایندگان با ترس و اضطراب به مجلس رفت‌و‌آمد می‌کردند. اکثریت مجلس برای حفظ مشروطیت در صدد مقابله با جبهه افراطی بودند اما توان لازم را برای این کار نداشتند. مجلس اول مشروطه که در پی ماموریت اصلی خود یعنی محدود کردن قدرت استبدادی سلطنت و برقراری حکومت قانون بود اینک معضل دیگری در برابر خود می‌دید که اساس مشروطیت را از جبهه دیگری تهدید می‌کرد. افراطیون آتش‌بیار معرکه مشروطه‌ستیزان مستبدی بودند که دور سلطان خام‌اندیش و بی‌اعتماد به نهضت اصلاحی را گرفته و هر آن او را به برانداختن اساس مشروطه ترغیب می‌کردند. «جبهه افراطیون نه خدمتی به آزادی و دموکراتیسم کرد، نه بصیرت و خرد سیاسی داشت که در سیر حوادث روش منطقی پیش گیرد، به همین سبب در مجلس ملی و جامعه آزادیخواه از منزلت و اعتبار سیاسی برخوردار نبود. سهم افراطیون به کتاب مشروطیت خشونت عریان بود، عاملی که در حد خود در انهدام مجلس مسوولیت داشت.»(۱۷)
عمر مجلس اول مشروط به دو سال نرسیده و محمدعلی شاه با به توپ بستن بهارستان در اواخر بهار 1287 خ به آن پایان داد. استبداد صغیر با تعقیب، آزار و کشتار مشروطه‌خواهان توام شد. افراطیون که سهم عمده‌ای در تحریک مستبدین و ایجاد فضای خشونت‌آمیز داشتند هزینه سنگینی برای اقدامات خود پرداختند. میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین اعدام شدند. سیدجمال‌الدین واعظ در بروجرد کشته شد و عده‌ای دیگر به سفارتخانه‌های خارجی پناه برده یا متواری شدند. تعطیلی مشروطیت بیش از یک سال دوام نیاورد و در تابستان 1288 خ مشروطه خواهان تهران را فتح کردند و طبق اقدامی مشابه مستبدان، برخی از شاخص‌ترین مخالفان خود از جمله شیخ فضل‌ا... نوری را اعدام کردند. شاه که به سفارت روسیه پناه برده بود از سلطنت خلع شد و پسر صغیر وی احمدمیرزا جای او را گرفت. مجلس دوم مشروطه در پاییز همان سال تشکیل گردید.
با تشکیل مجلس دوم تعدادی از وابستگان به اجتماعیون عامیون حزب جدیدی را تحت عنوان فرقه دموکرات ایران با همان ایدئولوژی سوسیال دموکراسی بنا کردند. برخی اعضای سرشناس کمیته مرکزی این حزب عبارت بودند از: حیدرخان، محمد امین رسول‌زاده، سیدحسن تقی‌زاده، سلیمان‌ میرزا اسکندری، سید محمدرضا مساوات، میرزا محمودخان «محمود محمود بعدی». ریاست کمیته مرکزی با میرزا محمود بود و سیدحسن تقی‌زاده رییس فرقه در مجلس بود که پس از جریان قتل سید عبدا... بهبهانی و عزیمت تقی‌زاده به خارج از کشور، این مسوولیت به عهده سلیمان میرزا اسکندری گذاشته شد.(۱۸) گرچه برخی اعضای معتدل مجلس مانند حسینقلی خان نواب در فراکسیون فرقه دموکرات بودند اما با وجود افرادی مانند حیدرخان و رسول‌زاده در ارگان رهبری واضح است که فرقه دارای ایدئولوژی سوسیالیستی بود اما بنا به ملاحظات اجتماعی و سیاسی کمتر آن را آشکار می‌ساخت. موضع اجتماعی - سیاسی فرقه دموکرات که بر ستیز طبقاتی تاکید داشت موجبات نگرانی و هراس مالکان، روحانیون و سیاستمداران معتدل را فراهم آورده بود. از این‌رو اینها فرقه اعتدالیون اجتماعیون را برای مقابله با افراطیون فرقه دموکرات تاسیس کردند که اکثریت نمایندگان مجلس دوم را تشکیل می‌داد. فرقه دموکرات نه تنها به لحاظ ایدئولوژیک با اجتماعیون عامیون سابق تفاوت چندانی نداشت بلکه به جهت مبارزات سیاسی نیز بسیار شبیه آن بود. این فرقه یکی از عوامل تزلزل سیاسی و سقوط پی در پی حکومت‌ها در دوره مجلس دوم بود و برای رسیدن به اهداف سیاسی و حتی گروهی و شخصی از ترور مخالفان ابایی نداشت. ترور میرزا حسن خان امین‌الملک از عاملان موثر فرقه اعتدالی به دست مجاهدان حیدرخانی صورت گرفت. به دنبال این قتل اعتدالیون از طریق سید بهبهانی حکم تکفیر و اخراج رییس فرقه دموکرات در مجلس (تقی‌زاده) را از مرجع تشیع نجف یعنی آخوند خراسانی گرفتند. ادامه این ماجرا نهایتا به ترور سیدعبدا... بهبهانی توسط عوامل ترور حیدرخان انجامید. عوامل جبهه اعتدالی به انتقام جویی برخاسته و تعدادی از منسوبین بین تقی‌زاده و حیدرخان را به قتل رساندند(۱۹). واضح است که این‌گونه اقدامات نمی‌توانست به تحکیم پارلمانتارسیم و مشروطیت کمک کند و صرفا در خدمت بی اعتبار کردن اندیشه‌ها و نهادهای تجدد‌طلبانه بود.
محمد امین رسول‌زاده یکی از بنیان‌گذاران فرقه دموکرات و مهم‌ترین نظریه‌پرداز آن به شمار می‌رفت. او که مقدمه مرامنامه فرقه دمومکرات را نوشته مدتی هم سردبیری روزنامه «ایران‌نو» را به عهده داشت. او در رساله‌ای تحت عنوان «تنقید فرقه اعتدالیون یا اجتماعیون اعتدالیون» در واقع اندیشه‌های اجتماعی سیاسی خود را بیان کرده است. او به سوسیالیسم به معنای مارکسیستی کلمه اعتقاد دارد یعنی بر این رای است که تحول تاریخی جوامع را با پیدایش مالکیت و جنگ طبقاتی می‌توان توضیح داد. «منطق آهنین» تحولات تاریخی اجتناب‌ناپذیر است و نهایتا به جنگ میان کاپیتالیسم و سوسیالیسم می‌انجامد. از نظر وی جنگ آشتی‌ناپذیری میان طبقه «کارده» (کارفرما یا سرمایه‌دار) و کارکن در جریان است و هیچ ائتلافی میان آنها قابل تصور نیست. او با استناد به علم «ایکونومی پلیتیک» (اقتصاد سیاسی) نظریه مارکس توضیح می‌دهد که چگونه با تمرکز سرمایه در بنگاه‌های بزرگ و از بین رفتن تولیدکنندگان کوچک بیکاری گسترده به وجود می‌آید. «عقیده سوسیالیست‌ها است که در سایه همین مرکزیت سرمایه، و ازدیاد فقر عمومی- کار به جایی خواهد رسید که به یک تعطیل عمومی و یا به ترتیب دیگر کارگران را ممکن خواهد شد که آلات استحصالیه را از دست سرمایه‌داران خارج و مال عموم بنماید و به این نحو مالکیت شخصی که در نظر سوسیالیست‌ها علت تمام این نامساعدت‌های کونیه می‌باشد- از میان برداشته می‌شود و انسانیت که یک قسمتش از فراوانی و دیگر حصه‌اش از فقر و تنگدستی در هلاک‌اند- آزاد شده اجتماعیت یعنی سوسیالیسم بر پا می‌شود و سعادت عمومی شامل احوال عموم اولاد بشر می‌گردد». به عقیده رسول‌زاده، سوسیالیست‌ها علاوه بر مساوات سیاسی، به دنبال مساوات اقتصادی و اجتماعی نیز هستند و اساس مبنای سوسیالیسم چیزی جز مساوات اقتصادی نیست.
البته ظاهرا وی به جهش از فئوالیسم به سوسیالیسم اعتقاد ندارد و می‌گوید» «برای اینکه زمینه مستعدی برای تبلیغات مقاصد سوسیالیستی مهیا شود حاکمیت اصول سرمایه‌داری از ملزومات به شمار می‌رود». در جامعه‌ای که «سرمایه‌داری نداریم، پرولیتاری هم نیست و در فکر حاکمیت یک صنف غیر موجود افتادن هم غیرممکن است». در این حالت «سوسیالیسم یک خیالی است بی حقیقت».(۲۰)


سید حسن تقی‌زاده - حسینقلی نواب


جالب است که رسول‌زاده به پایبندی فرقه دموکرات به «حقوق اکثریت» و «پارلمانتاریسم» تاکید می‌کند و اینکه دین و مذهب را باید به کلی از «سیاسیات» خارج دانست. اما در عمل می‌بینیم که فعالان فرقه دموکرات هم مانند پیشینیان سوسیال دموکرات خود، تردیدی در به کار گرفتن شیوه‌های غیر دموکراتیک و حتی ترور فیزیکی ندارند. آنها همانند اجتماعیون عامیون، برای پیش بردن تبلیغات ایدئولوژی خود از گفتار به ظاهر دینی سود می‌جویند. اجتماعیون عامیون در اعلامیه‌ای به تاریخ 24 مرداد 1285خ یعنی ده روز پس از صدور فرمان تشکیل مجلس، خود را «مجاهدین اسلام در راه خدا» معرفی می‌کنند و فرقه خود را فرقه مجاهدین می‌نامند».(21) نویسنده رادیکال روزنامه صور اسرافیل (ع.ا.د.) که به شدت تحت تاثیر اندیشه‌های سوسیال دموکراسی است ادعا می‌کند که «اصول فقیر پرست» اسلام بیش از سایر ادیان با «اصول سوسیالیسم» مطابقت دارد.(22) همین مضمون را نزد طرفداران فرقه دموکرات نیز می‌بینیم که در پی توجیه شرعی مسلک خود هستند.(23)
آن گروه از مبارزان سیاسی عصر مشروطه که مجذوب اندیشه‌های سوسیالیستی شدند هیچ‌گاه نتوانستند در عملکرد سیاسی به تحکیم مبانی نظام مشروطه و حکومت قانون کمک کنند. نهضت مشروطه یک جریان سیاسی اصلاح‌طلبانه بود که در راس آن بزرگان روحانیت، سیاستمداران دنیا دیده، ملاک‌ها و تجار روشن اندیش قرار داشتند و طبیعتا چنین ترکیبی نمی‌توانست انقلابی باشد. آنها مخالف استبداد و خواهان حکومت مبتنی بر نظم و قانون بودند و برای این منظور مسیر اصلاحات تدریجی را توصیه می‌کردند. پیشرفت چنین نهضتی بدون تردید مستلزم رفع بدگمانی از سلطان مستبد و قانع کردن درباریان فرصت‌طلبی بود که منافع خود را در تضاد با اصلاحات می‌دیدند. ایدئولوژی سوسیالیستی که خواهان الغای مالکیت خصوصی و مروج ستیز طبقاتی بود تنها می‌‌توانست در مرحله مبارزه با استبداد به صورت تاکتیکی با نهضت همراهی کند وگرنه در اهداف استراتژیک با آن تضاد آشکار داشت. چپ‌گرایان ایرانی در حساس‌ترین مرحله نهضت یعنی تثبیت و تحکیم نهادهای مشروطه نه تنها با نهضت همراهی نکردند بلکه با گفتار و کردار افراطی خود که حتی می‌توانست به صورت ترور فیزیکی مخالفان باشد عملا به بحران‌های سیاسی دامن زدند و موجبات تزلزل در ارکان مشروطیت را فراهم آوردند.
یادداشت‌ها
۱ - آدمیت، فریدون (۱۳۵۵)، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، انتشارات پیام، ص ۲۷۰.
2 - آدمیت، فریدون (1354)، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، انتشارات پیام، ص 13.
۳ - منبع شماره ۲، صص ۱۹-۱۷
4 - همان، ص 19
۵ - شاکری، خسرو (۱۳۸۴)، پیشینه‌های اقتصادی- اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی، نشر اختران، ص ۲۰۳.
6 - آدمیت، منبع شماره 2، ص 46.
۷ - شاکری، همان اثر، صص ۹-۱۸۸
8 - لمتون، آن (1345)، مالک و زارع درایران، ترجمه منوچهر امیری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 332.
۹ - آدمیت، منبع شماره ۱، ص ۲۷۴.
10 - همان، ص 275.
۱۱ - همان، ص ۲۷۸.
12 - همان، ص 279.
۱۳ - آدمیت، فریدون (بی تاریخ)، مجلس اول و بحران آزادی، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران جلد دوم، انتشارات روشنگران، ص ۱۰۷.
14 - سرگذشت شخصی حیدرخان، مجله یادگار، سال سوم، شماره 5، ص 70، به نقل از ‌آدمیت، منبع شماره 13، ص 108.
۱۵ - آدمیت، منبع شماره ۱۳، ص ۱۰۹.
16 - میرزا صالح، غلامحسین (1384)، مذاکرات مجلس اول، توسعه سیاسی ایران در ورطه سیاست بین‌الملل، انتشارات مازیار، ص 41.
۱۷ - آدمیت، منبع شماره ۱۳، ص ۱۴۸.
18 - همان، ص 136.
۱۹ - همان، صص ۷-۱۴۵.
20 - آدمیت، منبع شماره 1، صص 2-290.
۲۱ - شاکری، همان اثر، صص ۵-۲۱۴.
22 - آدمیت، منبع شماره 1، ص 281.
۲۳ - همان، ص ۳۰۶.