پرهام پهلوان:
ارتباط بین تاریخ و اقتصاد همیشه مورد سوال و پیچیده بوده است. اقتصاد به دنبال یافتن و توضیح روابط تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات است، در حالی که تاریخ به توسعه، اتفاقات گذشته و ماهیت جوامع انسانی میپردازد. اقتصاددانان بسیاری به دنبال استفاده از دادههای تاریخ در مدلها و تصمیمگیریها هستند و سعی میکنند از دل تاریخ روابط متغیرهای گوناگون را بهدست آورند. تاریخگرایی اقتصادی مطالعه تاریخ با استفاده از ابزارهای متدولوژیکال اقتصادی با توجه ویژه به پدیدههای اقتصادی در تاریخ است.
دکتر علی مزیکی/عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۳ به دلیل تحقیقات ارزشمند خانم کلودیا گلدین در زمینه حضور زنان در بازار کار به این استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه هاروارد آمریکا تعلق گرفت. از بنده خواسته شد تا از دید مطالعات تاریخی اقتصاد در این مورد اظهارنظر کنم. مطالعات تاریخی علم اقتصاد، زمینهای ارزشمند برای نظریهها و عملکردهای اقتصادی معاصر فراهم کرده و در این چارچوب فهم چگونگی تکامل ایدههای اقتصادی در طول زمان را امکانپذیر میکند. به طور کلی تجزیه و تحلیل تاریخ علم اقتصاد به شناسایی اشتباهات و شکستهای گذشته کمک میکند و بینشهایی درباره جلوگیری از همان خطاها در زمان حاضر و آینده فراهم میسازد. به علاوه، این مطالعات پایههای فلسفی برای افکار اقتصادی فراهم کرده و به اقتصاددانان کمک میکند تا اصول و فرضیات اساسی را درک کنند.
تاریخ مهم است. اهمیت تاریخ صرفا به این دلیل نیست که میتوانیم از گذشته بیاموزیم، بلکه به دلیل آن است که حال و آینده بهواسطه تداوم نهادهای یک جامعه با گذشته پیوند دارند. گذشته انتخابهای امروز و فردا را شکل میدهد و گذشته را فقط در قالب حکایت تحول نهادی میتوان فهمید. الحاق نهادها به نظریه اقتصادی و تاریخ اقتصادی گامی است اساسی برای اصلاح نظریه و تاریخ اقتصادی.
از مشهورات فلسفی که به دانشجوی نوکار و مبتدی میآموزند این است که فلسفه علمی است تاریخی و تنها علم تاریخی است و فلسفه یعنی همان تاریخ فلسفه. مقاصد تعلیمی به کنار-یعنی اینکه تمایز بگذارند میان علوم تا دانشجو فلسفه را از غیرفلسفه تشخیص بدهد- فلسفه تنها علم تاریخی نیست. هر علم انسانی، علمی است تاریخی. تشخیص اینکه کدام علم انسانی است و کدام علم، علوم به قول مشهور دقیقه است، همچنان پس از تلاش بسیار که آن را از چنگ فلسفه خارج کنند، در قلمرو حکومت فلسفه قرار دارد.
نظریهپردازی در هر شاخه علمی که با انسان ارتباط دارد، بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی موضوع و مبانی فلسفی آن امکانپذیر نیست. در حال حاضر علاوه بر رشتههای علوم انسانی، کاربرد مباحث فلسفی مرتبط با پزشکی و علوم کامپیوتر نیز در مجامع دانشگاهی بینالمللی مورد توجه است. از سوی دیگر ارائه شواهد تجربی برای تایید یک نظریه ضروری به نظر میرسد. بنابراین استفاده از آمار و ریاضی در علوم انسانی به یک اصل بدیهی تبدیل شده است.
مریم علمالهدی/پژوهشگر اقتصاد و فارغالتحصیل علوم داده
شما میتوانید ریاضیدان باشید و یکی از مهمترین جوایز علمی، مثلا جایزه نوبل را در رشته اقتصاد دریافت کنید؛ مثل جان نش ریاضیدان که در سال ۱۹۹۴ نوبل اقتصاد گرفت. این میتواند به معنای اهمیت ریاضیات و به طور کلی، روشهای کمّی در اقتصاد باشد. در عین حال میتوانید اقتصاددان باشید و مساله اقتصاد مدرن را تاریخندانی اقتصاددانها بدانید؛ مثل جان کنت گالبرایت، اقتصاددانی که گاهی در مقابل جریان متعارف اقتصاد قرار میگرفت.