رشد و بهرهوری در عصر تکنولوژی نوین
افزایش تکنولوژی و بهرهوری نیروی کار، متغیرهایی هستند که در اکثر الگوهای رشد به اهمیت آنها پرداخته شده است و هر دوی آنها با رشد تولید ارتباط مستقیم دارند. بعضی از اقتصاددانان معتقدند با توجه به اینکه سایر متغیرهای تابع تولید به سرمایهگذاری و نوآوریهای مکمل نیاز دارند تا بتوانند افزایش سرمایه نامشهود ناشی از رشد فناوری هوش مصنوعی را به بهرهوری تبدیل کنند، نمیتوان از انباشت دانش هوش مصنوعی انتظار داشت که حتما سبب رشد تولید و بهرهوری شود.
یکی از ابزارهای مهم هوش مصنوعی، هوش مصنوعی مولد (generative AI) است که به تولیدکنندگان محتوا، پژوهشگران و کدنویسها بیش از دیگران کمک میکند. از بین ابزارهای هوش مصنوعی مولد، مدلهای بزرگ زبانی(LLM (Large Language Models تاثیرات مثبت خود بر رشد بهرهوری را نشان دادهاند. برخی مطالعات، اخیرا نشان دادهاند که LLMها میتوانند سرعت و کیفیت مشاغل مبتنی بر متن را افزایش دهند.
برخی از محققان معتقدند که ابزارهای هوش مصنوعی بیشتر از افزایش بهرهوری و ظرفیتهای نیروی کار، کارمندان را با اتوماسیون جایگزین کرده و گاهی صرفا شکاف بین کارفرمای ماهر و نیمهماهر را بیشتر کردهاند. دارون عجماوغلو در مطالعه اخیر خود نشان داده است که برخی از افزایشهای ثبتشده در بهرهوری صنایع تولیدی ایالاتمتحده با کاهش اشتغال که سریعتر از افزایش تولید بوده است، مطابقت دارد.عجماوغلو و پاسکال رسترپوف نشان میدهند که اثرات ناشی از جایگزینی نیروی کار با سرمایه (اتوماسیون) همراه با کمبود مشاغل جدید برای کارگران، یکی از دلایل رکود بهرهوری 40سالهای است که در گزارش اخیر مکنزی منتشر شده است. این موضوع با شواهدی تطبیق دارد که نشان میدهد اتوماسیون ممکن است شکاف دستمزد بین مدیران و کارگران را افزایش دهد و در عین حال باعث کسب سودهای نهایی در تولید شود.
بنابراین، هرچند میتوان ادعا کرد که نشانههای امیدوارکنندهای از افزایش بهرهوری توسط هوش مصنوعی وجود دارد، هنوز خیلی زود است که بگوییم رشد بهرهوری ناشی از هوش مصنوعی دقیقا چطور خواهد بود و چگونه اثر خود را نشان خواهد داد؛ اما شاید بتوان ادعا کرد با توجه به سرعت زیاد تغییرات فناوری، حداکثر بعد از یک دوره مشخص، اثر خود بر رشد و بهرهوری را نشان خواهد داد.