آیا با حذف ارز آمریکایی مشکلات حل میشود؟
تغییر صورتمساله با دلارزدایی
عدم واکاوی بحرانها
دلارزدایی از اقتصاد از جمله بحثهایی است که در سالهای گذشته در محافل اقتصادی رواج یافته است. بسیاری معتقدند که این اتفاق یعنی جایگزین کردن ارزهای دیگر به جای دلار، میتواند به شکلگیری یه نظم جدید در اقتصاد جهانی منجر شود. با این حال بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که کاهش استفاده از دلار مربوط به دولتها بوده و این جایگزینی بهدلیل گریز از اقدامات تنبیهی و سیاستگذاریهای آمریکا از طریق دلار است. با این حال استفاده از دلار در مبادلات خصوصی چندان کاهش نیافته است و مساله جدیای تلقی نمیشود. با این حال تنفر سیاستگذاران از آمریکا در دهههای گذشته موجب شده است تا این ایده یعنی دلارزدایی از اقتصاد در میانشان طرفداران زیادی پیدا کند. در واقع این نگاه به دلیل آن است که سیاستگذاران ایرانی، آمریکا را مقصر اصلی مشکلات اقتصاد ایران میدانند. در این شرایط پرسشی که وجود دارد آن است که این نوع نگاه چقدر به واقعیت نزدیک است؟ به عبارت دیگر آیا چالشها و مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم میکند، به دلار مرتبط است؟
مهرداد عمادی در پاسخ به پرسش گفت: «نگاهی که معتقد است مشکلات اقتصادی ایران به خاطر دلار است، استدلالهای محکمی ندارد. سالهاست و شاید ۲دهه است که تنیدگی اقتصاد ایران با سیستم دلار بسیار کم بوده است. در واقع گرچه ما از دلار استفاده میکردیم؛ ولی کارکردهای اقتصادی ما از سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ به بعد عمدتا با اروپا، ژاپن، کره و... بوده است. بنابراین این درست نیست که ما در این شرایط هستیم چون اقتصاد وابستهای به دلار داریم و در واقع ایران با سیستم دلار در هم تنیده است. به نظر میرسد که در موارد بسیاری ما دوست داریم همواره قدرتی را پیدا کنیم و تمام مشکلات، کمکاریها و ناکارشناسیهای خود و درواقع همه اشتباهات خود را بر سر آن بریزیم. این در حالی است که در کشورهای دیگر ما شاهد آن هستیم که مشکلات واکاوی میشود، زیر ذرهبین بررسی میشود و در ادامه پاسخخواهی صورت میگیرد. ولی درباره ایران چنین نیست...
بنابراین همواره یک دیو خارجی باید وجود داشته باشد که همه مشکلات به آن مرتبط دانسته شود.» غلامرضا حداد نیز معتقد است مشکلات ایران ناشی از مسائلی مانند رشد نزدیک به صفر و همچنین کسری بودجه است. او در پاسخ به این پرسش که آیا روندی که کشورهای دیگر برای کنار گذاشتن از دلار در پیش گرفتهاند میتواند برای ما خوشبینانه باشد، گفت: «ارزیابی خوشبینانه این است که صورت مساله را بد فهمیدهایم و واقعبینانهاش این است که تجاهل میکنیم و فرافکنی در پیش گرفتهایم. همانطور که ما در سیاست خارجی خود همواره استکبارستیز بودهایم و مقابله با آمریکا را به هدف غایی خود بدل کردهایم و اهداف و استراتژیهای خود را ذیل آن تعریف کردهایم، به نظر میرسد در حوزه سیاستگذاری اقتصادی هم به همان مسیر میرویم. لازم است تاکید کنم که مساله اقتصاد ایران اصلا دلار نیست. اینکه دلار از مبادلات حذف شود، ارتباطی با کاهش ارزش پول ملی ندارد. چیزی که باعث کاهش ارزش پول ملی ماست دلار نیست.
دلار را بردارید و هر ارز دیگری که دوست داشتید به جای آن بگذارید. دلار را بردارید، درهم، یوآن و روبل یا هر چیز دیگری بگذارید. وقتی در اقتصاد ایران شاهد میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر برای یک دهه هستیم؛ درحالیکه کسری بودجه بزرگی داریم که برای جبران هزینههای جاری بهصورت افسارگسیخته روزانه چند هزار میلیارد به نقدینگی اضافه میکنیم طبیعتا ارزش پول کشور کاهش مییابد؛ حالا شما آن را با هر ارز دیگری ارزشگذاری کنید چه تفاوتی میکند؟ اگر تصور میکنیم که با حذف دلار از مبادلات خود میتوانیم تحریمها را دور بزنیم به نظر من این برداشت درستی نیست. همین الان هم بخش عمده مبادلات ما با چین است؛ هرچه نفت و میعانات گازی به چین میفروشیم به زیر قیمت بازار و بهصورت تهاتری انجام میشود. حتی خود چین که ما تصور میکنیم متحد استراتژیک ماست از موقعیت تضعیفشده ما سود میبرد.»
فرصتهایی که از دست رفت
یکی از مسائل مطرحشده در این میزگرد فرصتهای اقتصادی ازدسترفته ایران بهدلیل سیاستگذاریهای داخلی بود. عمادی در اینباره گفت: «در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ ما پژوهشی را در یک دانشگاه آلمانی انجام دادیم و مشخص شد که ۸۲ تا ۸۵ درصد هزینه عقبافتادگی در ایران به خاطر تصمیمات درونی بوده است. میخواهم ۲ مثال در این زمینه مطرح کنم. ابتدا زمانی که اولین درخواست درباره شفاف شدن سیستم بانکی ایران مطرح شد که به واسطه آن تحریمهای بعدی برای ایجاد نشود (تحریمهای بعدی که امروز میدانیم میلیاردها دلار هزینههای جنبی و مستقیم برای اقتصاد ایران داشته است). مساله این است که پاسخگویی وجود ندارد و اجازه داده نمیشود مسائل به درستی واکاوی شوند. میدانیم تا زمانی که جنگ اوکراین صورت گرفت، بزرگترین تحریمها علیه اقتصاد ایران وضع شد و این به این دلیل بود که ما نخواستیم حسابهایی که مطرح میشد شفاف شود.
موضوع دیگر هم این بوده است که در مواردی واقعا فرصت پیشرفت برای اقتصاد ایران فراهم بوده است. مانند زمانی که قرار بود قرارداد توتال امضا شود تا پارس جنوبی توسعه یابد، همینطور با زیمنس قراردادی داشتیم برای اینکه سیستم راهآهن ایران بهروز شود، همچنین قراردادی داشتیم با ایرباس برای بازسازی ناوگان هوایی. هر سه مورد پروژههای زیربنایی هستند. اما ما چکار کردیم؟ چه زمینهای را فراهم کردیم که از هر سه قرارداد نتوانیم استفاده کنیم؟ ما توتال را بیرون انداختیم و میدانیم که توتال این قرارداد را با قطر انعقاد کرد و اکنون شاهد آن هستیم که قطر ۳۷درصد نسبت به آن زمانی که در آن قرارداد نبود از حوزه مشترک خود با ایران در پارس جنوبی بیشتر گاز برداشت میکند. همینطور قرارداد زیمنس را به یک شرکت چینی دادیم.
اکنون میدانیم که حدود ۵۰درصد از پروژههایی که آنها انجام میدهند دچار اشکال فنی شده است. همچنین قرارداد ایرباس هم بود. به موجب این قرارداد قرار بود علاوه بر فروش هواپیما، در ساوه کارخانهای هم تاسیس شود برای اینکه سرویسهای کوتاهمدت ناوگان ایرباس به کشورهای همجوار ارائه دهد. با این حال ما این قراردادها را به هم زدیم و در بازار سیاه شروع کردیم به خریدن هواپیمای دست دوم ایرباس و توپولوف و... اینها دیگر ربطی به دلار ندارد، بلکه به گزینههای درونی سیستم برمیگردد. چون هیچکس مشکلات را به عهده نمیگیرد و ما هیچ زمانی به ارزیابی سود و زیان نرسیدیم. بنابراین تاکید میکنم وضعیت موجود اقتصاد ایران ربطی به تنیدگی اقتصاد ایران با دلار ندارد. این تنیدگی به دلار اگر صفر باشد یا ۱۰۰ باشد وضعیت همینطور خواهد بود.»