مناسبات سیاسی - اقتصادی ایران و آلمان در بحبوحه جنگجهانی دوم با تکیه بر اسناد ایرانی
چرخش هدفمند
نایب کنسولگری آلمان هم که در اردیبهشت ۱۲۷۶ش/ مه ۱۸۹۷م، در شهر بوشهر تاسیس شده بود، به کنسولگری تبدیل شد. از این به بعد، نمایندگان آلمانی کوشش میکردند با استفاده از ضعف حکومت، مراکز مهم اقتصادی در خلیجفارس را به دست آورند. از سال ۱۲۷۹ش/ ۱۹۰۰م به بعد، آلمانیها توانستند تقریبا همه کشتیرانی خلیجفارس را تا خرمشهر، به انحصار خود درآورند. در سال ۱۲۸۷ش/ ۱۹۰۸م، دولت ایران به بانک آلمان اجازه داد که شعبهای در تهران و یک نمایندگی در بوشهر و تبریز تاسیس کند. آلمانیها کمکم در ایران امتیازاتی به دست آوردند که از جمله آنها، امتیاز استخراج تمام معادن آذربایجان بود. هرچند با دخالت و کارشکنی روسها، آلمان در اخذ این امتیاز شکست خورد، اما مایوس نشد و نمایندگان او به کار خود ادامه دادند و در ۱۲۸۹ش/ ۱۹۱۰م موفق شدند ۱۵درصد تجارت ایران را به خود اختصاص دهند و این نتیجه رضایتبخشی برای آلمانیها بود. در دی ۱۲۹۲ش/ ژوئیه ۱۹۱۴م، مقارن با آغاز جنگجهانی اول، دیگر قدرتهای خارجی، به نقاط اتکای آلمانیها در ایران پی بردند. با آغاز جنگجهانی اول در سال ۱۹۱۴م، همکاری ایرانیها و آلمانیها، دو کشور را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. ایران بلافاصله پس از ورود عثمانی به جنگ، با صدور فرمانی در نوامبر ۱۹۱۴م، بیطرفی خود را اعلام کرد.
در روزهای بحرانی سال ۱۹۱۵م که برای نقض یا محترمشمردن بیطرفی ایران میان متفقین و متحدین کشمکشی درگرفته بود، بخش مهمی از افسران سوئدی به پیشنهاد کنت کانیتز، وابسته نظامی آلمان، جواب مثبت دادند. به طرفداری آلمانیها، ابتدا به اصفهان رفتند، سپس برای نبرد با ارتش روسیه رهسپار همدان شدند. ماموران تبلیغات آلمان در تمام شهرها معاونان و دستیارهای بسیار مفیدی پیدا کردند. از طرف دیگر، شاه جوان که در موضع خود تردید داشت، با رسیدن نیروی روسیه به قزوین، مصمم شد تا به اصفهان برود و تحت حمایت نیروهای ترکیه و آلمان قرار گیرد، اما مداخله لوکونت، وزیر مختار فرانسه، او را از تصمیم خود منصرف کرد. در اوایل سال ۱۹۱۶م با پیادهشدن نیروی انگلیسی در ایران و برقراری ارتباط با روسها، آلمانیها دیگر در ایران کاری از پیش نبردند. پس از پایان جنگ، آلمان کوشش برای افزایش نفوذ در ایران را از سر گرفت و اینبار کوشید با گسترش فعالیتهای اقتصادی، رابطه خود را با ایران مستحکم کند؛ به طوری که در سال ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸م، میان دولتهایی که با ایران تجارت میکردند، مقام هفتم از آنِ آلمان بود و در سال ۱۳۱۷-۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹- ۱۹۳۸م، مقام نخست را به دست آورد. در سال ۱۳۱۹ش/ ۱۹۴۰م، سهمیه صادرات آلمان به ایران به میزان ۴/ ۵۱درصد و وارداتش تا میزان ۶/ ۴۵درصد افزایش یافت؛ حال آنکه در سالهای ۱۳۱۲-۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۳-۱۹۳۲م، سهم آلمان در تجارت خارجی با ایران تنها ۸درصد بود.
رشد صنایع در آلمان تقاضا برای غذا و مواد خام را افزایش داد و این امر همزمان با صنعتیشدن ایران و واردات ماشین و لوازمیدکی بود. این دو عامل، جریان تجارت پایاپای ایران و آلمان را شدت بخشید. در این زمان، آلمان حدود ۸۰درصد ماشینهای واردشده به ایران را تامین کرده بود و میزان قابلتوجهی فلز، کاغذ و مواد شیمیایی به این کشور صادر میکرد. ایران هم مهمترین تامینکننده پنبه و گندم آلمان بود. بهعلاوه، ایران را باید مرکز مهم ترانزیت به آلمان دانست؛ زیرا این کشور با امنیت تمام، مواد خام حیاتی را از طریق ایران به اندونزی، هند و چین و از آنجا به کشورهای صنعتی میفرستاد. آلمانیها در ساخت راهآهن سراسری ایران از خلیجفارس تا دریای خزر نیز شرکت جستند. در این زمان بالغ بر ۲هزار آلمانی در پایتخت سکونت داشتند و علاوه بر مشاغل مهم راهآهن، مقامات مهمتری در امور ساختمانی و پیشه و هنر کشور به دست آورده بودند.
بنگاه آلمانی «فروشتال» برای ساخت کارخانه ذوبآهن امینآباد با شرط پرداخت بهای طویلالمدت که از طریق تحویل فرآوردههای کارخانه مذکور استهلاک میشد، با ایران قرارداد بست. بنگاه آلمانی «گروپ»، کارخانه ذوب مس در نزدیکی تهران را تکمیل کرد و آلمانیها در ساختوساز کارگاههای کشتیسازی در بندر پهلوی نیز همت گماشتند. از سال ۱۳۱۳ش/ ۱۹۳۴م تا سال ۱۳۱۷ش/ ۱۹۳۸م، دو کارخانه سیمانسازی از آلمان به ایران تحویل داده شد و در سال ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م، لوازم سومین کارخانه را نیز وارد کردند. همچنین ۸۰دستگاه بافندگی و ۱۲۰دستگاه پارچهبافی آلمان در یزد و اصفهان به کار انداخته شد. آلمانیها با استفاده از دشواری وضع مالی ایران که به سبب بحران اقتصادی و دشواری فروش محصولات کشاورزی در بازار بیگانه پدید آمده بود و همچنین از تضییق ارزی، معاملات پایاپای را مانند سایر کشورهای خاور نزدیک به ایران نیز پیشنهاد دادند.
به این ترتیب، عاملان ایرانی در مقابل فروش کالاهای خود در بازار آلمان، ارز به دست نمیآوردند و ناچار باید مصنوعات این کشور را میخریدند. بنگاههای آلمانی اغلب کالاهایی را عرضه میکردند که خریدار نداشت و نفع اختصاصی آنها را تامین میکرد. تعیین ارزش اینگونه کالاها با خود بنگاهها بود و به طور کلی، ارزش مذکور از ارزش بازار جهانی بیشتر بود. تراز بازرگانی خارجی آلمان به ایران، هرسال افزایش مییافت و از ۲/ ۲۷میلیون ریال سال ۱۹۳۳م به ۹/ ۸۳میلیون مارک آلمانی در سال ۱۹۳۷م رسید.
در مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران، مقایسه میزان بازرگانی دو کشور انگلیس و آلمان با ایران نشان میدهد که تا چه اندازه آلمان در تجارت ایران از سایر رقبای اروپایی خود پیشی گرفته و برعکس، بازرگانی انگلیس به طور فاحشی کاهش یافته بود. انگلیس در سال ۱۳۰۸ش/ ۱۹۳۰م پنجبرابر آلمان با ایران ارتباط تجاری داشت، اما ناگهان در سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۴ش/ ۱۹۳۷-۱۹۳۶م این میزان به نحو چشمگیری کاهش یافت و آلمان نهتنها از انگلیس پیشی گرفت، بلکه در سال بعد، آلمان تجارت دوسویه خود با ایران را سهبرابر انگلیس افزایش داد. به موجب آمار بازرگانی ایران، از ۲فروردین ۱۳۱۷ش/ ۲۲مارس ۱۹۳۸م تا ۳۰اسفند ۱۳۱۷ش/ ۲۱مارس ۱۹۳۹م، در بازرگانی با ایران، مقام اول از آنِ آلمان بود و پس از آن روسیه، انگلیس و هند قرار داشتند. از ۱۰۲۶میلیون ریال مبلغ کل دادوستد آلمان در این سال، ۴۲۰میلیون ریال حاصل دادوستد کالا بین آلمان و ایران بود.
به این ترتیب، ۴۱درصد بازرگانی خارجی ایران با آلمان بود و برابری صادرات و واردات به ۲۰۶میلیون به ۲۱۴میلیون ریال رسید. صادرات آلمان به ایران بیشتر شامل کالاهای موردنیاز در صنعت بود. البته ناگفته نماند که آلمان با فروش صنایع خود به ایران، کمک مهمی به اجرای نقشه صنعتی کردن ایران میکرد. صنایع ماشینی مخصوص کارخانه آهن در نزدیکی کرج، بهواسطه آلمانیها وارد بندر بوشهر شد و در نزدیکی پایتخت، در توسعه کارخانه سیمانسازی، چند بنگاه آلمانی شرکت داشتند. در صنعت پارچهبافی نیز، آلمانیها پیش از جنگجهانی دوم، دو کارخانه مهم را در یزد و اصفهان به رونق و بهرهبرداری رساندند و در ساخت سیلوی بزرگ غله تهران نیز نقش داشتند.