مسیر توافق با ایران را دنبال کنید

نشریه فارن پالیسی ۱۳ ژانویه در یادداشتی به قلم جاناتان پانیکوف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه در شورای آتلانتیک، نوشت: درحالی‌که دولت جدید دونالد ترامپ به‌تدریج در حال شکل‌گیری است، کارشناسان سیاست خارجی تلاش می‌کنند پیش‌بینی کنند با توجه ‌به شکل و نوع انتصاب‌های کابینه و کاخ سفید، سیاست ترامپ در قبال ایران به کدامین جهت متمایل خواهد شد. بااین‌حال بهتر است آنها روی اظهارات و سخنان ترامپ تمرکز کنند: ترامپ از بسیاری جهات شفاف‌ترین مواضع را در میان روسای جمهور اخیر ایالات متحده اتخاذ کرده است. لفاظی‌های او اغلب قصد و نیتش را آشکار می‌کند، حتی در شرایطی که تصمیمات اتخاذشده توسط دشمنان خارجی و متحدان می‌تواند بر برنامه‌های او تاثیر بگذارد.

به ‌عنوان‌ مثال، اظهارات ترامپ طی دوران رقابت‌های ریاست‌جمهوری مبنی بر اینکه او خواهان آن است که ایران را یک کشور موفق اما بدون سلاح هسته‌ای ببیند، از نظر راهبردی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ درحالی‌که مقامات ارشد اطراف ترامپ بر سر اتخاذ یک رویکرد واحد در قبال ایران اختلاف‌نظر دارند، به ‌احتمال زیاد دو عامل اصلی در تصمیم‌گیری نهایی او بیشترین اثر را خواهد داشت: اول میل او به دستیابی به یک توافق با ایران بر سر برنامه هسته‌ای این کشور در مقابل وسوسه مقابله با تهران به‌خاطر گزارش‌های ادعایی در خصوص تلاش ایران برای ترور او. حداقل، باید انتظار داشت که حتی اگر او در نهایت دستیابی به توافق را در اولویت قرار دهد، اما بازیگران سنتی‌تر سیاست خارجی در دولت او اجازه نمی‌دهند بحث ترور را فراموش کند.

معامله یا تقابل؟

مسیری که ترامپ انتخاب می‌کند - معامله یا تقابل - سیاست ایالات متحده را شکل خواهد داد و در سراسر خاورمیانه طنین‌انداز خواهد کرد. هر دو گزینه مستلزم آن است که ترامپ فشار واقعی را به میزان قابل‌توجهی افزایش دهد: تحریم‌های جدید و اجرای بهتر تحریم‌های موجود و تمرین‌های نظامی مشترک بیشتر ایالات متحده با اسرائیل. چنین رویکردی همچنین مستلزم تشدید فشار و تهدید است، از جمله همکاری با متحدان اروپایی برای استفاده از سازوکار ماشه و تاکید بر اینکه ایالات متحده در صورت لزوم، از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به قابلیت ساخت تسلیحات هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

اما دسته‌ای دیگر فشار بیشتر بر ایران را غیرضروری می‌دانند؛ زیرا تهران قبلا تمایل خود را برای شرکت در مذاکرات هسته‌ای اعلام کرده است. با‌این‌حال باید گفت، اگر توافق جدید صرفا روی برنامه هسته‌ای ایران متمرکز باشد، این یک اشتباه خواهد بود. در عوض، آنچه موردنیاز است، توافقی جامع‌تر است که نفوذ منطقه‌ای ایران را شامل شود.

اگر ترامپ صرفا به دستیابی به توافقی متمرکز بر برنامه هسته‌ای ایران تمایل داشته باشد، نه‌تنها ممکن است جمهوری‌خواهان سنتی، دموکرات‌های میانه‌رو، و بسیاری از اعضای دولت او - مانند مارکو روبیو، وزیر احتمالی امور خارجه و مایک والتز، مشاور امنیت ملی - را نیز از خود دور کند، بلکه اسرائیل هم از این سیاست ناخشنود خواهد بود.

آنها معتقدند با توجه ‌به وضعیت جدید حماس و حزب‌الله و تحولات سوریه و وضعیت اقتصادی ایران، امروز ایده یک توافق با تمرکز صرف روی تسلیحات هسته‌ای که سلسله‌ای از امتیازات سیاسی، نظامی و مالی جدید را در قالب کاهش تحریم‌ها در اختیار ایران قرار دهد و تهران از آنها برای بازسازی حماس و حزب‌الله مورد استفاده قرار دهد، بی‌معنی خواهد بود.

از سوی دیگر، ترامپ اگر بر انتقام‌گیری شخصی تمرکز کند، ممکن است تصمیم گیرد مستقیما به ایران حمله کند و تلاش‌های آمریکا برای کاهش تهدیدات یمن را با رویکردی راهبردی‌تر ادغام کند. اگرچه برخی ممکن است از ترامپ برای پیشنهاد مذاکره به ایران در ازای توقف حمایت از یمن حمایت کنند، اما چنین راهبردی پرنقص و اشتباه خواهد بود. در صورت اجرا، ممکن است حملات بیشتر یمنی‌ها به منافع و متحدان ایالات متحده در منطقه برای مدت محدود متوقف شود، اما برای تضعیف این گروه کمک چندانی نخواهد کرد.

 بااین‌وجود، حمله مستقیم به ایران ممکن است جمهوری‌خواهان انزواطلب، از جمله معاون رئیس‌جمهور منتخب و برخی از دموکرات‌های کنگره که می‌خواهند واشنگتن کمتر درگیر نظامی در منطقه باشد، ناراضی و ناخشنود کند.  به نظر می‌رسد خود ترامپ حداقل از نظر لفاظی پذیرای این استدلال است و در سخنرانی خود برای پذیرش نامزدی جمهوری‌خواهان خاطرنشان کرد: «با پیروزی ما در نوامبر، سال‌های جنگ، ضعف و هرج‌ومرج به پایان خواهد رسید.»

نقش کشورهای عرب متحد آمریکا

 اما یک توافق محدود هسته‌ای و محدودکردن برنامه هسته‌ای ایران با اهرم نظامی به شکل کنایه‌آمیزی کشورهای عرب متحد آمریکا در خلیج‌فارس را نگران و هراسان می‌کند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی - حامیان سرسخت کمپین «فشار حداکثری» ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری او - امروزه در جایگاه متفاوتی قرار دارند.

محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، بر تنوع‌بخشیدن به اقتصاد کشورش به ‌دور از نفت متمرکز شده است که به سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی قابل‌توجه و پایدار نیاز دارد و هرگونه تهدید باعث می‌شود این جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به‌سرعت خشک ‌شود.

علاوه بر این، هم توافق هسته‌ای و هم حملات نظامی تحت حمایت ایالات متحده به ایران - بدون تضمین‌های دفاعی مضاعف از سوی واشنگتن - این خطر را در ریاض و ابوظبی تقویت می‌کند که واشنگتن شریک غیرقابل‌اعتمادی است. در سپتامبر ۲۰۱۹ حمله به تاسیسات نفتی عربستان، و در ژانویه ۲۰۲۲  حمله به زیرساخت‌های نفتی و یک سایت ساخت‌وساز فرودگاه جدید ابوظبی واکنش ضعیف واشنگتن را در پی داشت که از دید مقامات عربی بیانگر این است که ایالات متحده به‌اندازه کافی به دفاع از آنها متعهد نیست.

در سال‌های پس از آن، هم عربستان سعودی و هم امارات به این نتیجه رسیدند که بهترین جایگزین برای محافظت از سرزمین‌های خود و اجتناب از حملات ایران یا متحدان آن، تنش‌زدایی با تهران است. عربستان سعودی درگیر روابط نزدیک شد و امارات نیز روابط دیپلماتیک و اقتصادی را برای کاهش تنش‌ها ارتقا داده است که تقریبا یک تغییر کامل از مواضع ریاض و ابوظبی در حمایت از کمپین فشار حداکثری ترامپ در دوره اول است.

 برای متقاعدکردن هر دو متحد برای بازگشت به موضع فشار حداکثری علیه ایران، ترامپ تقریبا باید آنها را متقاعد کند که ایالات متحده امنیت موردنظر آنها را تامین خواهد کرد. برای عربستان سعودی، این می‌تواند نیازمند یک پیمان دفاعی باشد که احتمالا الگوبرداری از معاهدات دفاعی ایالات متحده با ژاپن و کره جنوبی است. برای امارات متحده عربی، یک معاهده مشابه ممکن است جالب باشد، اما نه آن‌قدر مهم، با توجه ‌به اینکه اماراتی‌ها خود را به‌عنوان تواناترین قدرت نظامی در خلیج‌فارس نشان داده‌اند و قول پشتیبانی و سخت‌افزار پیشرفته‌تر را به طور بالقوه کافی می‌دانند.

 فقدان تعهدات دفاعی مضاعف، می‌تواند هم عربستان سعودی و هم امارات را به دنبال ایجاد موازنه سوق دهد: به نظر می‌رسد از یک کمپین فشار حداکثری جدید حمایت می‌کنند، اما آن‌قدر درگیر آن نمی‌شوند که روند تنش‌زدایی را که هر دو کشور در سال‌های اخیر با ایران دنبال کرده‌اند، تضعیف کند.

 اما همچنین می‌تواند این کشورها را وادار کند با گسترش روابط دفاعی با چین، به مصونیت خود ادامه دهند. عربستان سعودی اخیرا با خرید پهپادهای ساخت چین موافقت کرد و در سال ۲۰۲۲ قراردادهای تسلیحاتی به ارزش ۴میلیارد دلار با پکن را امضا کرد. ژوئیه گذشته، چین و امارات دومین رزمایش هوایی مشترک خود را برگزار کردند. در چهار سال گذشته به دلیل گزارش‌هایی مبنی بر ساخت پایگاه نظامی چین در نزدیکی ابوظبی، زنگ‌های هشدار چندین بار در واشنگتن به صدا درآمده‌اند.

درحالی‌که تیم ترامپ درباره رویکرد خود در قبال ایران مشغول بحث است، بعید است که توصیه آنها به یک سیاست منسجم کمک کند. در عوض، اولویت‌دادن رئیس‌جمهور منتخب به معامله یا انتقام، در نهایت منجر به تصمیم‌گیری او خواهد شد. بهترین شانس ترامپ برای موفقیت بلندمدت در برابر ایران، افزایش فشار به عنوان اهرم و در نهایت تضمین برای یک توافق گسترده است که نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران بلکه نفوذ منطقه‌ای این کشور را شامل شود. رویکرد ترامپ هرچه باشد، تاثیر آن به ایران محدود نخواهد شد: همچنین روابط واشنگتن با متحدان اصلی خود در خاورمیانه را تقویت یا تضعیف خواهد کرد.