دولتها در استفاده از اموالشان باید به چه تجربیاتی توجه کنند؟ (قسمت اول)
ملزومات مولدسازی موفق اموال عمومی
در بخش دوم گفتوگوی آیدن سینگ با داگ دتر، درباره درسهای گرفتهشده از تجربه سوئد و سایر کشورها صحبت میشود و اینکه دولتها چگونه میتوانند بهترین بهرهبرداری ممکن را از داراییهای تجاری عمومی و امکانات و ظرفیتهای بهرهبردارینشده خود بهعمل آورند؛ بهطوریکه با منافع حاصل از آن به سرمایهگذاری در زیرساختها و ارائه خدمات باکیفیت عمومی پرداخت. دتر پیشنهاد کرد شرکتهای دولتی در یک شرکت هلدینگ -صندوق ثروت ملی که اموال شرکتها را به نمایندگی از مالیاتدهندگان مدیریت میکرد- قرار گیرند. در نهایت برخی از داراییهای تجاری دولت، هرچند نه همه، به شرکت هلدینگ دولتی استاتوم منتقل شد. دتر موظف شد کل پرتفوی ۷۰میلیارد دلاری شرکتهای دولتی -چه آنهایی که به استاتوم منتقل شدهاند و چه آنهایی که منتقل نشدهاند – بر پایه اصول و معیارهای حسابداری صحیح مدیریت شود. اکنون، دتر استدلال میکند که دولتها در سرتاسر جهان روی «معدن طلا» دستنخوردهای از داراییهای عمومی نشستهاند که میتوان از آن برای تامین مالی هزینههای عمومی بهرهبرداری کرد- اگر به درستی حسابرسی و مدیریت شوند.
این بخش از گفتوگوی میان داگ دتر و آیدین سینگ مربوط به درسهای ارائهشده از تجربه سوئد و سایر کشورها است که چگونه دولتها میتوانند بهترین بهرهبرداری را از داراییهای تجاری عمومی خود به عمل آورند.
دتر با استناد به تحقیقات صندوق بینالمللی پول شروع میکند که برآورد میکند دولتهای سراسر جهان داراییهایی به ارزش تقریبا سهبرابر تولید ناخالص داخلی جهانی دارند. این داراییهای دولتی شامل شرکتهای دولتی و املاک و مستغلات است. دتر استدلال میکند این منابع ثروت عمومی حسابرسی نشدهاند و ارزش واقعی آنها تا حد زیادی در حساب و کتابها آورده نمیشوند.
او پیشنهاد میکند با بهرهبرداری از این داراییها درآمد لازم برای سرمایهگذاریهای عمومی بدون فشاری برای افزایش مالیات یا استقراض دولتی ایجاد میشود. او بر مبنای مطالعات موردی کشورهای سوئد، سنگاپور و جاهای دیگر، یک استراتژی دو بخشی را برای بهرهبرداری سودآور از داراییهای تجاری عمومی توصیه میکند:
۱- حکمرانی حرفهای: دولتها باید صندوقهای ثروت عمومی مستقلی ایجاد کنند تا این داراییها را بهصورت حرفهای و تخصصی و بدون دخالت سیاسی مدیریت کنند.
۲- مدرن کردن حسابداری دولتی: دولتها باید یک سیستم مدیریت مالی مبنای تعهدی اتخاذ کنند تا بتوانند داراییهای خود را بهطور دقیق ردیابی کنند، ارزش آنها را ارزیابی کنند و درآمد حاصل از آنها را ثبت کنند. دولتها همچنین باید هدف مالی اصلی خود را ارزش ویژه در نظر بگیرند و اطلاعات بهدستآمده از طریق سیستم مدیریت مالی بر مبنای تعهدی خود را در تصمیمگیریهای خود بگنجانند و در عین حال سعی در افزایش دادن ارزش ویژه خود داشته باشند.
دتر استدلال میکند که اتخاذ این استراتژی به رفع چالشهای مالی جهانی ناشی از مسائل زیست محیطی، ژئوپلیتیک و جمعیتی کمک میکند و در سطح محلی نیز، به رفع چالشهایی مانند کمبود سرمایهگذاری مزمن در سیستم متروی سازمان حملونقل شهری نیویورک و شبکه متروی سیستم حملونقل شهر لندن کمک میکند.
آیدن سینگ: طبق استدلالی که شما کردهاید دولتها - اعم از دولتهای محلی و ملی - در سرتاسر جهان روی «معدنهای طلای» بهرهبردارینشده داراییهای تجاری عمومی نشستهاند که اگر به درستی مدیریت و حسابرسی شوند، میتوانند سرمایهگذاریها و هزینههای عمومی را تامین کنند. دولتها چه انواعی از داراییهای تجاری عمومی در اختیار دارند؟
داگ دتر: داراییهای تجاری عمومی – بهعنوان هر دارایی که در صورت مدیریت حرفهای و تخصصی میتواند درآمد ایجاد کند - تعریف میشود شامل داراییهای عملیاتی قابل بهرهبرداری (مانند تاسیسات عمومی برق، آب، گاز و تلفن)، داراییهای حملونقل (مانند فرودگاهها، بنادر، جادههای عوارضی، و شبکههای مترو)، سهام مالکیت در شرکتهای بورسی و املاک و مستغلات دولتی.
در بیشتر موارد، تا حد زیادی بزرگترین دارایی تجاری عمومی، مجموعه بزرگی از املاک و مستغلات است که ارزش آنها اغلب دوبرابر داراییهای عملیاتی است. داراییهای تجاری عمومی بزرگترین بخش ثروت در جهان هستند و متاسفانه در میان داراییهای کمتر شناختهشدهها هستند. برای مقایسه خوب است بدانیم ارزش شرکتهای بورسی سهامی عام جهان تقریبا برابر با تولید ناخالص داخلی جهانی است.
ارزش این معدن طلای جهانی چقدر است؟ برآوردهای موجود از مقیاس داراییهای تجاری عمومی جهانی چیست؟
ارزش کل داراییهای دولتی در سراسر جهان از مجموع کل بازارهای سرمایه جهانی بیشتر است. بر اساس برآوردهای صندوق بینالمللی پول، به احتمال زیاد، ارزش داراییهای دولتی در سطح جهان معادل سهبرابر تولید ناخالص داخلی جهانی است. در مقایسه، ارزش شرکتهای سهامی عام در جهان تقریبا برابر با تولید ناخالص داخلی جهانی است.
شما به ماجرایی درباره شهر پیتسبورگ اشاره میکنید؛ بهعنوان یک مثال از اینکه دولتها داراییهای املاک و مستغلات خود را بهدرستی محاسبه نمیکنند. میتوانید درباره آنچه در آنجا اتفاق افتاد به من بگویید؟
شهر پیتسبورگ ایالات متحده آمریکا یک مطالعه موردی جالب ارائه میدهد. قبل از نقشهبرداری داراییهای آن، شهردار پیتسبورگ فکر میکرد که این شهر حدود ۴۰۰ملک عمومی دارد که ارزش آنها در حسابهای شهرداری حدود ۵۷میلیون دلار آمده بود. پیتسبورگ از ما خواست تا یک عملیات نقشهبرداری ساده از داراییهای این شهر انجام دهیم که تکمیل آن کمتر از یک هفته طول کشید و حدود ۲۰هزاردلار هزینه بیشتر نداشت. این مطالعه نشان داد که تعداد واقعی املاک متعلق به شهر نزدیک به ۱۱هزار باب است و این بررسی ارزش سبد دارایی املاک و مستغلات پیتسبورگ را ۳.۹میلیارد دلار ارزیابی کرد که ۷۰برابر ارزش دفتری آن است. این هلدینگها در صورت مدیریت حرفهای و بهرهبرداری به بهترین نحو، میتوانند درآمدی بسیار فراتر از آنچه شهر در حال حاضر از محل عوارض و مالیات دریافت میکند، ایجاد کنند. داراییهایی که برای ارائه خدمات عمومی مورد نیاز نیستند، میتوانند فروخته شوند و عواید حاصله از آنها را میتوان برای تامین مالی سرمایهگذاریهای جدید - بدون افزایش مالیات یا استقراض، مورد استفاده قرار داد.
علاوه بر املاک و مستغلات به حساب نیامده، شما همچنین پیشنهاد میکنید که داراییهای املاک دولتی که به حساب میآیند هم اغلب دچار سوءمدیریت هستند. آیا میتوانید نمونهای از مدیریت نادرست املاک عمومی با ارزش بالا را با خوانندگان به اشتراک بگذارید؟
مدرسه سیسرو پنا در ریودوژانیروی برزیل یک نمونه کلاسیک است که توسط ویتو تانزی اقتصاددان و کارشناس صندوق بینالمللی پول مطرح شده است.
این یک مدرسه دولتی است که بین هتلهای لوکس و پنج ستاره در بلوار آوندیا آتلانتیکا واقع شده است. این بلوار ساحل کوپاکابانا را از هتلهای بلند پنج ستاره بزرگ که رو به ساحل هستند، جدا میکند. زمینی که هتلها در آن ساخته شدهاند بسیار گران است؛ زیرا در مجاورت ساحل قرار دارد و شاید گرانترین زمین در کشور برزیل باشد.
این یک نمونه عالی از سوءاستفاده از داراییهای عمومی است. قرار گرفتن این مدرسه در مقابل ساحل تقریبا بهطور قطع حواس دانشآموزان را از فعالیتهای مدرسه خود منحرف میکند. علاوه بر این، زمین با ارزش بازاری بسیار بالا، برای فعالیتی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد که در عین حال که از نظر اجتماعی فعالیت مهم و باارزشی است، اما میتواند در چند بلوک دورتر از ساحل و در زمین بسیار ارزانتر واقع شود در عین حال که به نفع یادگیری دانشآموزان نیز هست. این جابهجایی در زمینها که برای کاربری آموزش و مدرسه استفاده میشود و آزاد کردن آن تا به ملکی با بالاترین ارزش بازار تبدیل شود، تصمیم اقتصادی بسیار عالی است. چنین تغییری بدون شک رفاه اجتماعی را بهبود میبخشد؛ زیرا درآمدهای غیرمالیاتی برای دولت ایجاد میکند و همچنین امکان ساخت مدرسهای معادل یا بهتر را با بخشی از درآمدهای حاصل از توسعه زمینی که مدرسه در آن ساخته شده است، برای دولت فراهم میکند. در همان زمان، دانشآموزان به مکانی میروند که حواسپرتی آنها بسیار کاهش مییابد.
در هر سه کتابی که شما با کمک بقیه نوشتهاید - ثروت عمومی ملل، ثروت عمومی شهرها، و ارزش ویژه عمومی - از دولتهای ملی و محلی خواستهاید تا از داراییهای بهرهبرداری نشدهشان استفاده مولد کنند و شما استدلال کردهاید که با انجام این کار کشورها و شهرها قادر میشوند تا منابع مالی برای سرمایهگذاریهای بسیار مورد نیاز در زیرساختهای عمومی را تامین کنند و با چالشهای مالی ناشی از مسائل جمعیتی، زیستمحیطی و ژئوپلیتیک مقابله کنند. توصیه شما مستلزم قرار دادن داراییهای تجاری عمومی در صندوقهای ثروت عمومی است که میتوان آنها را برای کسب درآمد مدیریت کرد.بیایید برخی اصطلاحات را روشن کنیم. شما بین صندوقهای ثروت حاکمیتی (SWFs) و صندوقهای ثروت عمومی (PWFs) تمایز قائل میشوید. میخواستم تفاوت آنها را برای خوانندگان ما توضیح بدهید؟
صندوق ثروت حاکمیتی در درجه اول با مدیریت نقدینگی ذخایر، معمولا با سرمایهگذاری آن در اوراق بهادار معاملهشده در بازارهای بالغ مهم جهانی سروکار دارد. نمونهای از این صندوقهای ثروت حاکمیتی شرکت سرمایهگذاری GIC سنگاپور است.
صندوق ثروت عمومی یک مدیر دارایی است که با مدیریت فعال مجموعهای از داراییهای عملیاتی و/یا املاک و مستغلات مرتبط است. نمونهاش هلدینگ تماسک از سنگاپور است. صندوق ثروت عمومی را میتوان بیشتر به صندوقهای ثروت ملی (در سطح ملی) و صندوقهای ثروت شهری (در سطح محلی) طبقهبندی کرد.
آیا چند نمونه اضافی از کشورهایی که در حال حاضر صندوق ثروت ملی یا صندوق ثروت شهری را اداره میکنند به خوانندگان ما ارائه میدهید؟
داگ دتر: صندوقهای ثروت حاکمیتی اغلب توسط کشورهای دارای منابع طبیعی فراوان مانند نروژ، قزاقستان، کویت، امارات متحده عربی و چین برای مدیریت مازاد تولید شده از صادرات این منابع استفاده میشود. صندوق ثروت عمومی توسط کشورهایی مانند فنلاند، اتریش، یونان، امارات متحده عربی، مالزی، اتیوپی، نیجریه، مصر و پاکستان برای مدیریت داراییهای عملیاتی و املاک و مستغلات خود تاسیس شدهاند.
ادامه دارد