امید تجارت به انعطاف سیاست copy

مرضیه احقاقی: «ایران از ظرفیت‌های ویژه‌ای برای توسعه برخوردار است.» این جمله آشنا و پرتکراری برای همه ماست اما تکرار این عبارت بی‌توجه به نیاز به تعاملات جهانی، عملا به از دست رفتن فرصت‌های توسعه اقتصادی و صنعتی کشور منتهی شده است. ایران در سال‌های گذشته فرصت توسعه با اتکا به سرمایه‌های خارجی را به کشورهای منطقه واگذار کرده است. اکنون موضوعاتی همچون تعامل با جهانیان با اتکا به فرصت‌های صنعتی شدن ایران، مطرح می‌شود اما باید خاطرنشان کرد که اکنون دیگر دوره طلایی جذب سرمایه خارجی و توسعه از دست رفته است.

هرچند از سیاستگذاران انتظار می‌رود برای خروج کشور از شرایط بن‌بست حاکم بر اقتصاد ایران، دست‌فرمان خود را تغییر دهند. پدرام سلطانی، نایب‌رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران، در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» از دست پایین ایران در ترسیم آینده اقتصادی و صنعتی در عرصه بین‌المللی می‌گوید. وی تاکید دارد افق تجارت به حدی کاهش یافته که در نتیجه تحولات و اتفاقات سیاسی، حتی 6 ماه آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. سلطانی با اشاره به ضرورت بازگرداندن ایران به عرصه اقتصاد جهان، از نبود یک سیاست شفاف در زمینه حل‌وفصل مساله تحریم گفته و تاکید کرده به‌رغم دشواری حصول توافق نسبت به دوره قبل که به توافق موسوم به برجام منجر شد، اگر سیاستگذاران عزم توافق داشته باشند، این مهم دور از دسترس نیست.

با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی ایران و همچنین تنش‌های حاکم بر منطقه و تغییر معادلات در سطح جهانی، شکل‌گیری توافقی جدید میان ایران و ‌غرب را چه میزان ضروری و محتمل می‌دانید؟

برقراری تعامل سازنده با دنیا، پیش‌شرط توسعه است. تحریم، تداوم و تشدید آن در برهه‌های زمانی مختلف، تاثیر منفی بسزایی بر اقتصاد ایران داشته است. درهمین‌حال صنعت و تجارت نیز قربانی شرایط و نبود امکان تعامل سازنده با دنیا شده است. با توجه به چالش‌های ساختاری که اقتصاد ایران را تهدید می‌کند، در آستانه ورود دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده، مجددا موضوعاتی همچون مذاکرات جدید میان ایران و غرب، تغییر شرایط تحریمی و همچنین آینده سیاسی و اقتصادی کشور، در مرکز توجهات قرار گرفته است.

چالش‌های ساختاری حاکم بر اقتصاد ایران، ناترازی‌های گسترده که در حوزه‌های مختلف انرژی، زیرساخت و... شاهد آن هستیم، مواضع سیاسی ایران در منطقه و سطح بین‌المللی و همچنین بنیان‌های اجتماعی را تضعیف کرده است. به اعتقاد من شرایط در مقایسه با هفت سال قبل، یعنی دوره‌ای که دونالد ترامپ ریاست‌جمهوری ایالات متحده را بر عهده گرفت و از برجام خارج شد، به‌مراتب دشوارتر است. البته هنوز هم احتمال توافقی مجدد وجود دارد، اما با توجه به شرایط نمی‌توان کاستی‌های موجود را نادیده گرفت.

تضعیف ایران در حوزه‌های اقتصادی و سرمایه‌های اجتماعی از مسائل اثرگذار بر توافق احتمالی میان ایران و غرب است. درهمین‌حال تنش‌ها و تهدیدها در منطقه نیز شدت گرفته و همین تنش‌های فزاینده نقشی اثرگذار بر آینده روابط ایران و غرب دارد. بنابراین باید این‌طور ادعا کرد که اکنون شرایط مذاکره احتمالی میان ایران و دونالد ترامپ در قامت رئیس‌جمهور ایالات متحده، دشوارتر از گذشته است.

بااین‌وجود از تحلیل شرایط این‌طور برمی‌آید که عزم حاکمیت و سیاستگذاران ایرانی نسبت به دوره‌های گذشته و به‌خصوص هفت سال قبل، برای مذاکره با طرف‌های خارجی و شکل‌گیری تعامل سازنده با دنیا، افزایش یافته است. عزم دولت چهاردهم برای رفع تحریم و کاهش آثار سوء آن بر اقتصاد و همچنین کاهش سطح آسیب به تولید و صنعت و تجارت و... افزایش یافته است.

شرایط داخلی کشور، افت مداوم شاخصه‌های اقتصادی و همچنین تنش‌های حاکم بر ایران در سال‌های اخیر به‌قدری شدت گرفته که انتظار می‌رود  سیاستگذاران نیز نگاه مثبت‌تری به توافق داشته باشند. در واقع با توجه به ضروریات اقتصادی و سیاسی ایران، امید به دور جدید مذاکرات و کسب نتیجه از آنها، شدت می‌گیرد.

در گذشته از ظرفیت‌های ایران همچون دسترسی به آب‌های آزاد، امکان ایجاد کریدورهای بین‌المللی برای مرتبط کردن شرق و غرب، ظرفیت‌های انرژی و معدنی و... به‌عنوان جذابیت‌های توافق غرب با ایران یاد می‌شد؛ آیا این موارد هنوز هم برای طرف‌های خارجی جذابیت‌ دارند؟

ایران از ظرفیت‌های ویژه‌ای برای جلب سرمایه‌های خارجی برخوردار بود و انتظار می‌رفت همین جذابیت‌ها به تعاملی سازنده میان کشور ما و طرف‌های خارجی منتهی شود. توافق با غرب مدت‌زمان طولانی تداوم نیافت و شاهد بر هم خوردن توافقات بودیم. در سال‌های گذشته و در سایه دور جدید تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران عملا فرصت‌های سرمایه‌گذاری طرف‌های خارجی در ایران نادیده انگاشته شد. ایران از منظر موقعیت ژئوپلیتیک در مقایسه با کشورهای همسایه، دست بالا را داشت اما در سایه شرایط موجود، طرف‌های خارجی به سمت دیگر کشورهای همسایه سوق پیدا کردند. کمااینکه در‌حال‌حاضر شاهد اجرای توسعه مگاپروژه‌های بسیاری در کشورهای همسایه در حوزه‌های زیرساخت، انرژی و... هستیم. درهمین‌حال کریدورهای بین‌المللی نیز با اتکا به موقعیت جغرافیایی کشورهای همسایه توسعه یافته است.

در چنین فضایی نباید منتظر حضور مجدد سرمایه‌گذاران خارجی در کشور و جذب سرمایه برای اجرای پروژه‌هایی با هدف مشترک باشیم، چراکه چنین اقدامی عملا از رقابت‌پذیری پروژه‌های مهم در دست اجرا در منطقه می‌کاهد. به بیان دیگر بخش بزرگی از جذابیت‌های کشور برای سرمایه‌گذاری و تبدیل ایران به قطب توسعه صنعتی، اقتصادی و لجستیکی، از دست رفته است. به بیان دیگر ما فرصت‌های طلایی جذب سرمایه خارجی را از دست داده‌ایم.

یعنی به نظر جنابعالی حتی ظرفیت‌های صنعتی ایران یا بازار بزرگ مصرفی و یا نیاز به توسعه تکنولوژی، نمی‌تواند مبنای همکاری با طرف‌های خارجی به‌ویژه کشورهای غربی باشد؟

مذاکره با ایران دیگر با اتکا به مزیت‌های سرمایه‌گذاری کشور در سال 1392، ممکن نیست. همان‌طور که قبلا هم اشاره شد ایران بسیاری از فرصت‌ها و جذابیت‌های خود برای سرمایه‌گذاری را از دست داده است و سایر کشورها جایگزین ایران شده‌اند. درنتیجه از جذابیت توافق با ایران برای کشورهای غربی کاسته شده است.

در چنین فضایی انتظار می‌رود  چالش‌های موجود در نظر گرفته شودو امید غیرواقعی برای توسعه ترسیم نگردد، چراکه ترسیم ظرفیت‌های غیرواقعی برای برقراری توافق میان ایران و غرب، به اخذ تصمیمات غیرعقلایی و تداوم مسیر اشتباه منجر خواهد شد.

سرمایه‌گذاری برای توسعه ایران، آخرین پلن در ذهن طرف‌های خارجی است؛ چراکه جذب سرمایه خارجی نیازمند الزامات بسیاری است که ازجمله مهم‌ترین آنها باید به ثبات سیاسی و اقتصادی اشاره کرد؛ یعنی  ‌همان نداشته‌های اصلی اقتصاد ایران.

توجه به این نکته ضروری به ‌نظر می‌رسد که ایران هسته‌ای و شبه‌نظامیان منطقه، تهدیدی جدی برای طرف‌های غربی به شمار می‌روند. به‌علاوه اینکه، طرف‌های اروپایی مدعی هستند، ایران در جنگ روسیه و اوکراین، مداخلاتی داشته و درخلاف جهت منافع اروپا عمل کرده است. در چنین فضایی فرصت سرمایه‌گذاری در ایران از هر جنسی به محاق رفته است.

در ادامه باید تاکید کرد که کوتاه‌تر شدن فاصله غرب تا شرق و همچنین تامین پایدار انرژی برای کشورهای اروپایی، از مهم‌ترین دلایل حضور و سرمایه‌گذاری در منطقه خاورمیانه است. ناامیدی طرف‌های خارجی در برقراری تعامل با ایران، عملا زمینه‌ساز تعریف مگاپروژه‌هایی با این مبنا در کشورهای همسایه ما شده است. درهمین‌حال غرب با تکیه بر همین سرمایه‌گذاری‌های عظیم، تهدیدهای اقتصادی چین را مدیریت می‌کند. به این ترتیب ایران از معادلات منطقه حذف شده است.

با توجه به شرایط توصیف‌شده، دورنمای روابط و شرایط اقتصادی ایران را در آینده چطور ارزیابی می‌کنید؟

روابط ایران در سطح داخلی و بین‌المللی از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار است؛ بر همین ‌اساس نیز نمی‌توان با قاطعیت درخصوص روابط ایران و شرایط آن اظهارنظر کرد. بنابراین حتی دورنمای 6ماهه روابط ایران، روشن و آشکار نیست. در موقعیت کنونی تنها می‌توان به انعطاف آشکار در سیاست‌ها و دست‌فرمان مدیران و سیاستگذاران امید داشت. از درون حاکمیت سیگنال‌های مختلف و متفاوتی مخابره می‌شود و همین تفاوت‌ها، تحلیل شرایط آینده را دشوار می‌کند.

در برنامه هشتم توسعه رشد 8درصدی اقتصادی هدف‌گذاری شده است. با توجه به شرایط حاکم بر کشور، تحقق این هدف‌گذاری را چه میزان ممکن می‌دانید؟

رشد 8درصدی اقتصادی از دوره تدوین و تصویب برنامه پنج‌ساله سوم توسعه، وارد ادبیات اقتصادی کشور شد. هنوز هم روشن نیست که این رقم هدف‌گذاری‌شده چه مرجعیتی دارد و چطور تعیین شده است. اما باید اقرار کرد که در بهترین شرایط اقتصادی کشور، در طول اجرای برنامه‌های پنج‌ساله توسعه‌ای، رشد 3 تا 3.5درصدی محقق شده است.

درحال‌حاضر نیز با توجه به کاستی‌های جدی حاکم بر اقتصاد، ازجمله ناترازی‌های گسترده انرژی در حوزه برق و گاز و همچنین نبود برنامه‌ای جامع، مدون و صحیح برای توسعه صنعتی و همچنین در نبود رابطه سازنده با دنیا، نمی‌توان به تحقق رشدهای هدف‌گذاری‌شده امید داشت.

با توجه به عدم توفیق در توسعه صنعتی، آیا می‌توان از ظرفیت‌های بازار صادرات غیرنفتی برای ارتقای شرایط صنعتی و تولید بهره گرفت؟

رشد اقتصادی ایران صادرات‌محور نبوده است و امید چندانی هم به تغییر این دست‌فرمان در سال‌های پیش ‌رو وجود ندارد. صادرات نیازمند تامین زیرساخت در حوزه تولید است که با توجه به شرایط کشور، دستیابی به آن به‌سادگی ممکن نیست. درهمین‌حال باید خاطرنشان کرد که صادرات نیازمند تولید با هدف صادراتی است. اما در طول دهه‌های گذشته برنامه‌ریزی  مشخصی برای تولید صادراتی در کشور انجام نشده است.

با نگاهی کلی به شرایط کنونی حاکم بر صنعت و تجارت کشور، این سوال مطرح می‌شود که تولید کدام محصول استراتژیک در کشور ما در اولویت سیاستگذاران بوده است؟ نگاه کلی به عملکرد صنایع حکایت از آن دارد که ما حتی در صنایعی همچون پتروشیمی، فولاد، فلزات اساسی و... نیز با وجود مزیت‌های جغرافیایی، پیشتاز نبوده‌ایم. تنها رشد محدودی در برخی صنایع کوچک حاصل شده که عملا فاقد ظرفیت‌های لازم برای پیشرانی تجارت و تولید هستند.