تحول در سیاست‌ها و رویکردهای حفاظت، فضایی جدید برای فعالیت‌های این جریان فراهم کرده است. توسعه قلمرو و فعالیت حفاظت از بناهای منفرد به تمامیت بافت از یکسو و توجه همزمان به میراث فرهنگی و طبیعی از سوی دیگر، تحول رویکرد در استفاده مجدد از بناها و آثار تاریخی، گرایش به تجدید حیات کارکردی، استفاده اقتصادی موثرتر از بناهای تاریخی و توجه به صنعت گردشگری به منزله فرصتی برای توسعه و رشد اقتصادی ساکنان یا مجاوران مناطق تاریخی از مهم‌ترین این تحولات به شمار می‌رود.

با مروری بر اسناد موجود بین‌المللی در این زمینه، می‌توان روند تکامل اندیشه‌ها، رویکردها و سیاست‌های حفاظت را در نیمه دوم سده بیستم در ۱۰ محور زیر خلاصه کرد:

۱- عبور از مرز حفاظت کالبدی بناها و مجموعه‌ها و حرکت به سوی «تجدید حیات عملکردی» در کل هسته تاریخی.

۲- تاکید بر اهمیت «وضعیت اجتماعی شهرها» و توجه به نیازهای معاصر شهروندان و ساکنان بافت تاریخی علاوه‌بر بهبود کارکرد اجتماعی و توجه به کالبد.

۳- تعمیم قلمرو حفاظت از بناهای منفرد به مجموعه‌ها، زمینه‌ها، چشم‌اندازها و فضاهای بین بناها و فصاهای شهری و نیز توجه بیشتر به «ارزش‌های محیط تاریخی» و گسترش این نگرش به تمامیت بافت.

۴- توجه به ابعاد اقتصادی «صنعت گردشگری» به‌منظور بازیابی سریع سرمایه و منابع حفاظت از آثار ارزشمند در جهت نیل به توسعه و مدیریت پایدار ساختارهای تاریخی و تعامل پویا بین گردشگری و میراث فرهنگی.

۵. توجه همزمان به حفاظت از «میراث طبیعی و فرهنگی» و همچنین مقابله با آلودگی‌های محیطی.

۶. تاکید بر «بسترسازی» و فراهم کردن زمینه‌های لازم برای تحقق برنامه‌های حفاظت از طریق برنامه‌های آموزشی، توجه به زمینه‌های اقتصادی، توسعه ساختار و تشکیلات، ارتقای آگاهی اجتماعی و فراهم کردن ابزارهای حقوقی برای حفاظت از مناطق تاریخ.

۷. تلاش برای آشتی دادن فضاهای کالبدی قدیمی با زندگی مدرن یا به عبارتی «معاصرسازی» بافت‌های شهری تاریخی و باززنده‌سازی بناها و بافت‌ها با عملکرد مناسب.

۸. تاکید بر حفظ و بقای «ارزش فرهنگی مکان» و اینکه
«خط مشی مدیریت یک مکان باید بر پایه شناخت و درک اهمیت فرهنگی آن استوار باشد». همچنین توجه به «اصالت مکان» بر پایه ارزش‌ها و اعتبار آن.

9. توجه به حفاظت، بهسازی و باززنده‌سازی سکونتگاه‌های کوچک با «مشارکت مردم».

10. تبیین رویکرد جدید «حفاظت یکپارچه».


رویکرد اقتصادمحور در حفاظت از محیط‌های تاریخی

از اواخر قرن بیستم، با گسترش گرایش به استفاده مجدد از بناها و آثار تاریخی - که از دهه‌های پیش آغاز شده بود- و تمایل متولیان امر به اولویت‌بخشی به ارزش‌های اقتصادی، رویکردهای نظری و عملی در مواجهه با حفاظت، مورد تجدید نظر قرار گرفت. با توسعه قوانین، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های راهنمای برنامه‌ریزی که متاثر از گرایش‌های اقتصادی رایج بود، مسیر جنبش حفاظت به سوی استفاده سودآور اقتصادی از آثار و بناهای تاریخی متمایل شده است.

در این دوره، ساختمان‌های تاریخی در حکم منابع کلیدی برنامه‌‌های توسعه و نوسازی بوده و در این برنامه‌ها نقش مهمی داشته‌اند. در منشور واشنگتن (۱۹۸۷) حفاظت جزئی از سیاست‌های منسجم توسعه اقتصادی و اجتماعی در برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای قلمداد و بر آن تاکید شده است. از آن پس واژه «میراث» را در تبیین مفهوم و جریان دید در مدیریت محیط‌های تاریخی به‌کار برده‌اند. در مفهوم جدید، میراث همچون حلقه واسطی بین جریان حفاظت از گذشته برای ارزش‌های ذاتی آن و حفاظت به مفهوم منبعی برای جامعه مدرن و فعالیت‌های تجاری در نظر گرفته می‌شود. گروهی از این گرایش جدید انتقاد و آن را به جریانی با رویکرد بهره‌برداری بازاری تشبیه کرده‌اند. تاکید بر نقش اقتصادی حفاظت آشکارا در قوانین و دستورالعمل‌های دولت‌های اروپایی غربی مشهود است. این جریان جدید بر مفاهیم و موضوعاتی چون توسعه مجدد مناطق، استفاده مجدد از ساختارهای تاریخی موجود، توسعه کاربری‌های مختلط، کیفیت مطلوب فضای عمومی و ارتباطات اجتماعی تاکید می‌کند. واژه حفاظت که عموما بر نگهداری و ارتقای ساختارهای تاریخی تاکید می‌کرد، در این دوره به مفهوم مدیریت تغییر در محیط‌های تاریخی به‌کار می‌رود. گرایش‌های اقتصادی در رویکرد اوایل قرن بیست و یکم جنبش حفاظت، نقش جدیدی برای ساختارهای تاریخی تبیین کرد.

از این پس، محیط تاریخی به منبعی مهم در فرآیند بازآفرینی شهری تبدیل شد. انتشار سند مشترکی توسط میراث انگلستان و وزارت محیط و حمل‌ونقل در سال ۲۰۰۰ به نام «قدرت مکان: آینده محیط‌های تاریخی» و همچنین سند تکمیلی با عنوان «محیط تاریخی: نیرویی برای آینده ما» در سال ۲۰۰۱، از جمله اقدامات و تلاش‌ها برای تبیین و ترویج نقش محیط‌های تاریخی در فرآیند تجدید حیات شهری به شمار می‌روند. در این اسناد بر محورهایی چون تشویق بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در تجدید حیات محیط‌های تاریخی، استفاده اقتصادی از بناهای تاریخی، توجه به برنامه‌های حفاظت به‌منظور ایجاد اشتغال در دراز مدت و به صورت پایدار در مقایسه با ساخت‌وساز بناهای جدید و نیز توجه به گردشگری به منزله یک نیروی سازمان‌دهنده موثر در امر بازآفرینی شهری تاکید شده است. در این دوره، گسترش صنعت گردشگری به‌عنوان عامل اشتغال‌زا و توسعه صنایع وابسته به محیط‌های تاریخی مورد توجه برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران حفاظت شهری قرار گرفته است. زمینه‌سازی برای جذب گردشگران فرهنگی به مناطق تاریخی علاوه‌بر ترویج فرهنگ، به رشد اقتصادی این مناطق و در نتیجه کاهش فقر انجامیده است. در این زمان استفاده مجدد از ساختارهای تاریخی و خلق فضاهای جدید به منزله مهم‌ترین محرک توسعه در برنامه‌های بازآفرینی شهری در نظر گرفته می‌شود.

محمدسعید ایزدی

مدیرکل دفتر مطالعات کاربردی و امور ترویجی شرکت مادرتخصصی عمران و بهسازی