بناهای تاریخی مانع توسعه شهری هستند؟ عکس: نرگس لطیف‌پور

گروه گردشگری، شیما رئیسی: «هنر مدیران شهری امروز در این است که نمادهای سنت و مدرنیته در بافت شهری را به گونه‌ای هنرمندانه درکنار هم حفظ کرده و به یکدیگر پیوند دهند.» دکترمحمدتقی رهنمایی، استاد دانشگاه تهران و مدرس جغرافیای شهری و توریسم‌ با بیان این مطلب به «دنیای اقتصاد» گفت: «در کشورهای توسعه‌یافته و مدرن در مقایسه با کشورهای در حال توسعه، توجه و وسواس بیشتری نسبت به حفظ بناهای تاریخی و قدیمی وجود دارد.» او با اشاره به لزوم احیای بناهای تاریخی تصریح کرد: «شهرها حافظه تاریخی بشریت و نمادهایی هستند که از سازندگان و ساکنانش به یادگار مانده و به عنوان یک نماد،‌ بخشی از تاریخ و فرهنگ آن مردمان را روایت می‌کنند؛‌ از این‌رو امروزه برخلاف گذشته که این بناها تخریب شده یا به حال خود رها می‌شدند،‌ احیا و بازسازی آنها از اولویت‌های نخستین مدیران شهری است.»

رهنمایی دو هدف را به عنوان انگیزه اصلی شهرها برای حفظ بافت تاریخی‌شان برشمرد و توضیح داد: «بازسازی و زنده‌سازی این بناها نشان‌دهنده این است که نیاکان ما به‌عنوان خالقان این ابنیه دارای اندیشه، ذوق،‌ هنر و سلیقه بوده‌اند؛‌ موضوعی که می‌‌تواند به تثبیت موقعیت و جایگاه هر ملتی در میان ملل دیگر کمک کرده و نگاه‌ و تصور جهانیان به آن مردم را با احترام و پذیرش بیشتری توام کند و گردشگران زیادی را به شوق دیدن نمادهای اندیشه و تمدن راهی آن سرزمین کند، از این‌رو هدف دوم را باید کسب درآمد و عاملی برای رونق اقتصادی شهرها عنوان کرد.»

آفت مدیریت شهری

به گزارش «دنیای اقتصاد» حفظ و احیای بناهای تاریخی به‌ویژه در شهرها، ‌یکی از چالش‌های امروز در عرصه مدیریت شهری است. جمعیت و جغرافیای شهرها به‌خصوص در کشورهای در حال توسعه با سرعتی خارج از کنترل در حال رشد و گسترش است و در همین حال مساله تامین زمین برای ساخت و ساز مسکن و دیگر زیرساخت‌های موردنیاز این جمعیت، می‌تواند به عنوان یکی از معضلات و محدودیت‌های توسعه مطرح شود؛ مشکلی که سیاست‌گذاران ارشد کشور با واگذاری امور به دست فن‌سالاران و به اصطلاح تکنوکرات‌ها سعی می‌کنند آن را مدیریت و حل کنند.

دکتر رهنمایی با بیان اینکه تخریب و بی‌توجهی به بافت‌های تاریخی و قدیمی شهرها به بهانه توسعه، ساده‌ترین و ناپایدارترین شیوه مدیریتی در شهرهاست،‌ خاطرنشان کرد: «داشتن نگاه صرفا مهندسی در مقوله توسعه شهری،‌ آفتی است که در این سال‌ها دامن شهرهای کشور را گرفته است.»

وی ادامه داد: «فن‌سالاران بدون توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی در شهرها،‌ تنها به دنبال این هستند که از طریق فن و تکنولوژی مسائل شهری را حل کنند و شهرها را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کنند؛ بی‌توجه به این نکته کلیدی که حیات شهرها بسته به مردم و جوامع شکل گرفته در دل آن است؛ همه برنامه‌هایی که بدون در نظر گرفتن فرهنگ و بافت اجتماعی این جوامع طراحی و اجرا شود محکوم به شکست است و پویایی و حیات شهری را با تهدید مواجه می‌کند.»

این استاد دانشگاه علت اصلی معضلات کنونی در حیطه مسائل مربوط به زندگی شهری را حاکمیت دیدگاه فن‌سالارانه بر فضای مدیریت کلان کشور دانست و تاکید کرد که احاطه مدیران و سیاستمداران بر مباحث علوم انسانی از جمله تاریخ،‌ مردم‌شناسی و فرهنگ یکی از الزامات مدیریت هوشمندانه و موفق در دنیای امروز است.

رهنمایی همچنین اضافه کرد: «تاکید دولت‌ها بر گسترش زندگی شهری به واسطه مهیا کردن هرچه آسان‌تر فرآیندهای نظارتی و کنترلی و نیز اخذ مالیات،‌ یکی دیگر از سیاست‌هایی بوده که در این سال‌ها گسترش شهرها را دچار افسارگسیختگی و پروژه‌های توسعه و رشد را دچار شتابزدگی کرده و همچنین سبب‌شده مسائل اساسی و پایه‌ای در خصوص حیات و توسعه پایدار از نگاه آنان دور بماند.»

این کارشناس حوزه جغرافیای شهری و توریسم در ادامه با بیان اینکه سفر به شهرها برای دیدن بناهای تاریخی و نیز آشنایی و تماس با مردم همچنان انگیزه‌ اصلی بسیاری از گردشگران است و این همان بستری است که بهره‌برداری اقتصادی از بافت‌های تاریخی را معنا می‌بخشد،‌ گفت: «دیدن آثار و بناهای قدیمی تنها برای بردن حظ بصری نیست و این زیرساخت‌ها همچنین تا حد زیادی انگیزه تماس و شناخت مردمان هر سرزمین را برای گردشگران محقق می‌کند.» رهنمایی ادامه داد: «در واقع میان بینندگان این آثار و گردشگران با مردم و گاه سازندگان آثار دیالوگی شکل می‌گیرد که انتقال‌دهنده بخشی از دانش و هنر سازندگان آن است؛ سازندگانی که با توجه به فرهنگ و نیازهای مردمان عصر خویش چنین شاهکارهایی را طراحی و بنا کردند.»

وی در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌شود در سرعت غیرقابل کنترل رشد سازه‌های مدرن، ‌بناهای ارزشمند و قدیمی را حفظ کرد و از منظر زیباشناختی ساختاری یکپارچه به شهر بخشید، اظهار کرد: «همه چیز برمی‌گردد به نگاه مسوولان؛ ‌تا زمانی‌که در عرصه کلان حساسیت کافی نسبت به این مقوله ایجاد نشود و با بی‌اعتنایی از کنار آن بگذرند،‌ نمی‌توان به حفظ و بهره‌برداری از این بناها امیدوار بود.» این استاد دانشگاه تصریح کرد:‌ «تنها در صورت اصلاح این فرهنگ و نگاه است که اتفاقاتی مثبت در این زمینه به وقوع خواهد پیوست. در واقع باید بگویم مشکل ما نداشتن راه‌حل نیست، ‌بلکه معضل اساسی ما در نگاه و فرهنگی است که وجود دارد و سیاست‌های کلان و راهبردی را تعیین می‌کند.»

به گزارش « دنیای اقتصاد» در شرایطی که اندیشه غالب در سیاست‌های توسعه، در میان مدیران کشور بسیار بیشتر از آنکه کیفی باشد کمی است،‌ صحبت از حفظ بناهای قدیمی و تاریخی و وارد کردن آنها به زندگی شهری امروز و بخشیدن حیات فرهنگی و اقتصادی دوباره به آنها، ‌امری دشوار به نظر می‌رسد؛‌ با این همه شاید بتوان امیدوار بود در شرایطی که رویکردها به صنعت گردشگری در حال تغییر و جدی‌تر شدن است،‌ مطرح کردن این مقوله به‌عنوان یکی از ظرفیت‌های زیرساختی موجود آن هم در هنگامه‌ای که این صنعت با مشکل کمبود سرمایه برای توسعه زیرساخت‌هایش روبه‌روست،‌ موثر واقع و تبدیل به فرصتی شود که با احیای آنها بتوان بخشی از تاریخ‌هویت و سرمایه ملی این سرزمین را از خطر تخریب مصون نگه داشت.