گزارش تحلیلی«دنیای اقتصاد» از فرهنگ سفر ایرانیها
هتلها از سبد سفر مردم بیرون ماندند؟
گروه گردشگری، شیما رئیسی: « طبق آمار، مردم کمتر از هتلها و بیشتر از اماکن اقامتی دیگر و نیز اقامتگاههای موقت و غیرمسقف استفاده میکنند»؛ این اظهار نظر مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نخستین نشست خبری پس از سفرهای نوروزی ۹۴ بود. به گزارش «دنیای اقتصاد»، درحالیکه بنا به گفته مسوولان ذیربط، سیاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سوق دادن گردشگران داخلی به استفاده از اقامتگاههای مسقف است، اما مردم استفاده از کمپها و دیگر اشکال اقامتی موجود را به هتلها ترجیح میدهند.
گروه گردشگری، شیما رئیسی: « طبق آمار، مردم کمتر از هتلها و بیشتر از اماکن اقامتی دیگر و نیز اقامتگاههای موقت و غیرمسقف استفاده میکنند»؛ این اظهار نظر مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نخستین نشست خبری پس از سفرهای نوروزی ۹۴ بود. به گزارش «دنیای اقتصاد»، درحالیکه بنا به گفته مسوولان ذیربط، سیاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سوق دادن گردشگران داخلی به استفاده از اقامتگاههای مسقف است، اما مردم استفاده از کمپها و دیگر اشکال اقامتی موجود را به هتلها ترجیح میدهند. در توضیح چنین ترجیحی قطعا دلایل بسیار زیادی به میان آورده میشود؛ اما اظهار نظر قطعی در این باره که رهنمون مسوولان در اتخاذ تصمیمات صحیح باشد، نیازمند مطالعات کارشناسی و فنی است؛ راهی که بهدلیل عدم دسترسی به اطلاعات آماری مستند و قائم به اصول اساسی علم آمار، همواره با مصائب زیادی همراه است.
با اینهمه، در ابتدا فرضیههای متفاوتی درخصوص توضیح اشکال رفتاری مردم در سفر که از آن تحت عنوان «فرهنگ سفر» میتوان نام برد، به ذهن متبادر میشود؛ ازجمله اینکه آیا عامل اساسی تعیینکننده، شرایط اقتصادی غالب جمعیت کشور است یا اینکه مردم از خدمات ارائه شده در هتلها در قبال هزینههای پرداختی رضایت ندارند؟ یا تعداد هتلها جوابگوی نیاز بازار تقاضا نیست و عدم توزیع تراکمی هتلها در شهرهای مختلف، متناسب با تعداد و طبقه اقتصادی و اجتماعی گردشگران ورودی به شهرها عامل اقبال مردم به اقامتگاههای غیرمسقف است؟
تصدیگری دولت، مانع سرمایهگذاری تخصصی
در همین رابطه، دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان، به «دنیای اقتصاد» گفت: آنچه در بحث فرهنگ سفر ایرانیان بیش از هر چیز دیگری نمود مییابد، تمایل مردم به سفر با خانواده است؛ برخلاف اروپاییان که سفر با تور را ترجیح میدهند. اما اینکه آمارها نشان میدهند گردشگران داخلی ما رغبت چندانی به استفاده از هتل ندارند، از دیدگاه من چندان قابل استناد نیست.
غنینژاد با اشاره به اینکه نظام آماری در این بخش بسیار ناگویا است، افزود: اینکه آمارها بگویند درصد بیشتری از مسافران از اقامتگاههای غیرمسقف استفاده کردهاند به تنهایی این نتیجه را نمیدهد که سمت و سوی تمایل و سلیقه مردم این است. در واقع اگر مولفه اقتصادی را ثابت در نظر بگیریم همچنان متغیرهای بسیار دیگری حضور دارند که تعیینکننده انتخاب نوع جای اقامت توسط مردم در سفرهایشان است. این اقتصاددان با تقسیم مقاصد سفر به دو دسته پرطرفدار و کمطرفدار، اظهار نظر منطقی و منطبق بر واقع را منوط به لحاظ کردن همه شاخصهای تاثیرگذار در انتخاب مکان اقامتی ازجمله توزیع هتلها در مناطق مختلف براساس میزان تقاضا دانست و گفت: اقامت مردم در شهرهای گردشگرپذیری همچون اصفهان و شیراز در کمپها و اقامتگاههای غیرمسقف میتواند بهدلیل کمبود هتلهای مناسب باشد و نه لزوما معلول عوامل فرهنگی. غنینژاد با تاکید بر اینکه اساس مشکلات سایه افکنده بر گردشگری ما تصدیگری بیحد و حصر دولت در همه حیطهها از جمله صنعت هتلسازی است، تصریح کرد: به واسطه اینکه در تمامی این سالها تلاش جدی برای جلب مشارکت بخش خصوصی به عنوان سرمایهگذار در این صنعت نشده است، میتوان گفت سرمایهگذاران تخصصی در این حوزه نداریم و این عمده مشکل کشور برای توسعه گردشگری است؛ سرمایهگذارانی که به دنبال افزایش سود و بازده اقتصادی فعالیتشان، بهترین و مناسبترین گزینهها را انتخاب و در نتیجه آن، از حجم کاری بخش دولتی به میزان قابل توجهی کاسته میشود. به این ترتیب واحدهای دولتی خواهند توانست بخش اعظم انرژی خود را به نظارت و قانونگذاری که در واقع باید مبنای اصلی فعالیتهای دولت قرار بگیرد، معطوف کنند.
رفتار مردم در سفر تغییر کرده است
حسن انصاری، مدیرعامل یکی از هلدینگهای فعال در زمینه گردشگری نیز در اینباره به خبرنگار ما گفت: آموزش اصلیترین زیرساخت توسعه گردشگری و شکلدهنده فرهنگ سفر در جامعه است. انصاری با تاکید بر ضرورت گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی، افزود: همانطور که صنعت گردشگری ما به آموزشهای تخصصی نیازمند است، برای ایجاد تحولهای مورد نظر در این صنعت، باید به آموزشهای عمومی نیز توجه ویژه شود. این آموزشها لازمه شکلگیری تعادل میان بستههای گردشگری ارائه شده و علایق و نیازهای مردم در این زمینه است. وی در ادامه توضیح داد: اقسام مختلف سفر را باید آموزش داد و معرفی کرد؛ سفرهایی متناسب با سن، تحصیلات، طبقه اجتماعی و درآمدی، هدف انتظاری از سفر و...در این صورت است که مردم میتوانند براساس نیاز و توان خود، بسته مناسب را انتخاب و سفری بهینه داشته باشند. انصاری با اشاره به اینکه در کشور فرهنگسازی مناسبی که در واقع بر محور آموزش و اطلاعرسانی شایسته باشد، انجام نگرفته است، تصریح کرد: در دنیا شکلهای گوناگونی از سفر تعریف شده و این اطلاعات که چه سفری، به کجا و در چه زمانی، بهترین انتخاب است در اختیار همگان است که از آن میان میتوان به طراحی سفر برای زوجهای جوان (ماه عسل)، بازنشستگان، سالمندان، معلولان و... اشاره کرد. در واقع با تشخیص اولویتها، نیازها و توان هر گروه میتوان بهترین پیشنهاد را برای انتخاب زمان و مقصد سفر ارائه داد. برای مثال برای سالمندان آنچه بیش از زمان سفر در اولویت است، هزینههای پرداختی بابت سفر موردنظر است؛ بنابراین این موضوع بهراحتی میتواند مشکلات را تا حد زیادی حل کند و سفری دلچسب برای این گروه فراهم کند. این نیازسنجی و آموزش همچنین کل سیستم دخیل در گردشگری را منتفع کرده و سر و سامان میدهد؛ ازجمله بزرگترین مساله مطرح در گردشگری که همان تراکم سفر در ایام پیک است. این فعال حوزه گردشگری در ادامه با بیان اینکه برنامههای مربوط به توسعه گردشگری را باید در قالب طرحهای کوتاهمدت و بلندمدت دنبال کرد، اظهار کرد: لازم است تدوین طرح جامع گردشگری به عنوان طرحی بلندمدت مدنظر قرار گیرد؛ اما پیش از آن و در کوتاهمدت، برنامههای آموزشی باید در اولویت باشد؛ در واقع پرداختن به حوزههای آموزشی چه در بعد عمومی و چه به صورت تخصصی، بستر لازم برای طرحهای تحولی را فراهم میکند و فرآیند رشد صنعت گردشگری را سرعت بخشیده و در مجرای درست آن قرار میدهد. از سوی دیگر فرصت کافی برای آزمون و خطا را در ابعاد کوچکتر مهیا کرده و ضریب خطا را در اجرای طرحهای کلانتر کاهش میدهد. انصاری ضمن اشاره به تغییر رفتارها و گرایشها مردم در سفر، علت این تغییرات را اینچنین تحلیل کرد: در سالهای اخیر مشغله مردم بیشتر و اوقات فراغت آنها کمتر شده است؛ به همین خاطر برنامهریزیها، رفتارهای آنها را بهگونهای تغییر شکل داده که به بهترین وجه ممکن از اوقات فراغتشان استفاده کنند و زمان کمتری را در سفرها به تشریفات و مقدمات مربوط به آن اختصاص دهند. برای مثال مردم اکنون ترجیح میدهند که به جای آنکه وعدههای غذایی مسیر سفر را از پیش و در خانه تهیه کنند، به رستورانهای بین راهی رفته و در آنجا غذا بخورند؛ این به این معناست که باید تعداد و کیفیت اقامتگاههای بین راهی افزایش یابد. وی نتیجه گرفت: برنامهریزیها، سیاستگذاریها و مهمتر از همه اینها، آموزشهای موردنیاز در خصوص گردشگری، علاوهبر اینکه باید مبنای مطالعاتی داشته باشد، باید در چارچوب نیازها و فرهنگ جامعه شکل گیرد. به نظر میآید، تغییرات جامعه و بهتبع آن سلیقه مردم در انتخابهایشان بهعنوان زمینه و آموزش بهعنوان عاملی زمینهساز، باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند؛ با این هدف که فرهنگ سفر در جهت هرچه صنعتیتر شدن مقوله گردشگری اصلاح شود.
ارسال نظر