چگونه ارزش اقتصادی محیط زیست تعیین میشود؟
مریم کمالی کارشناس ارشد اقتصاد محیط زیست اقتصاد محیط زیست در کنار ارزشگذاری و بررسی ارزش زیست محیطی پروژههای اقتصادی، به دنبال یافتن راه حل برای مشکلات زیستمحیطی موجود است. برای این منظور روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد که در این یادداشت چهار مورد آنها را که معمولتر است، بررسی خواهیم کرد. این موارد عبارتند از: قوانین زیست محیطی، سهمیههای آلودگی، مالیات و تعرفه بر آلودگی و تعریف صحیح حقوق مالکیت.
قوانین زیست محیطی
در این حالت نهاد قانونگذار وظیفه دارد با محاسبه اثرات سوء محیط زیست از طریق روشهای «هزینه- فایده»، قوانینی وضع کند که آسیب به محیط زیست کاهش یابد.
مریم کمالی کارشناس ارشد اقتصاد محیط زیست اقتصاد محیط زیست در کنار ارزشگذاری و بررسی ارزش زیست محیطی پروژههای اقتصادی، به دنبال یافتن راه حل برای مشکلات زیستمحیطی موجود است. برای این منظور روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد که در این یادداشت چهار مورد آنها را که معمولتر است، بررسی خواهیم کرد. این موارد عبارتند از: قوانین زیست محیطی، سهمیههای آلودگی، مالیات و تعرفه بر آلودگی و تعریف صحیح حقوق مالکیت.
قوانین زیست محیطی
در این حالت نهاد قانونگذار وظیفه دارد با محاسبه اثرات سوء محیط زیست از طریق روشهای «هزینه- فایده»، قوانینی وضع کند که آسیب به محیط زیست کاهش یابد. این قوانین با نام «دستور و ارزیابی» شناخته میشود و به این شکل است که پس از اعلام میزان بهینه آلودگی، سازمان در صورت تولید آلودگی یا هر نوع دیگری از تخریب محیطزیست بیش از حد مجاز جریمه خواهد شد. همچنین اگر نهاد قانونگذار اعطای یارانه را به جریمه ترجیح دهد میتواند به واحدهای آلودهکنندهای که کمتر از حد مجاز آلودگی ایجاد کردهاند، یارانه اعطا و آنها را به تولید کمتر آلودگی تشویق کند. البته روش یارانه معمولا توسط دولتها انتخاب نمیشود، زیرا یارانه برای دولتها یک هزینه است؛ در حالی که جریمه یک درآمد محسوب میشود. با این حال برخی از اقتصاددانان محیط زیست بر این باورند که استفاده از جریمه توسط نهادها میتواند اثرات مخربی داشته باشد که پیامد آن وابستگی نهاد اخذکننده جریمه به درآمد حاصل از جریمه است. این امر باعث میشود جریمه به دلیل بعد درآمدزایی به یک امر و عامل مثبت برای نهاد اخذکننده جریمه تبدیل شود و مثال بارز این امر را در تراکم فروشی در کلانشهرهایی نظیر تهران میتوان مشاهده کرد.
مجوزهای آلودگی
روش دیگر کاهش دستوری آلودگی اعطای مجوزهای آلودگی قابل داد و ستد به میزان مشخصی است. این روش به این صورت عمل میکند که میزان بهینه آلودگی برای منطقه موردنظر شناسایی شده و برای هر آلودهکننده، سطحی از آلودگی مجاز تعریف میشود. در این صورت واحد آلودهکننده با سطح آلایندگی بالاتر از حد مجاز، یا باید آلودگی خود را به میزان مجاز کاهش دهد یا برای ادامه روند آلایندگی مجبور است از سایر واحدهایی که آلایندگی کمتر از حد مجاز دارند مجوز آلودگی خریداری کند؛ این انتخاب از روی میزان منفعت آلایندگی برای واحد آلاینده انجام خواهد شد. اگر یک واحد آلودگی، بیشتر از قیمت یک واحد مجوز در بازار سود ببرد برای او خرید صرف خواهد داشت و اگر ایجاد یک واحد آلودگی برای او به اندازه قیمت بازاری یک واحد مجوز سود نداشته باشد، او عدم خرید مجوز و کاهش آلودگی را ترجیح خواهد داد. نمونه معروف این روش برای کاهش آلودگی «پیمان جهانی کیوتو» است. در این معاهده که در سال ۱۹۹۷ تصویب شد و از سال ۲۰۰۵ لازمالاجرا شد، گروهی از کشورهای توسعهیافته توافق کردند مجموع میزان انتشار گازهای گلخانهای خود را به میزان ۲/ ۵ تا سال ۲۰۱۲ کاهش دهند. برای هر کشور یک عدد مشخص میزان انتشار تعریف شد و کشورهایی که آلودگی آنها کمتر از عدد مشخص شده بود امکان فروش سهمیه خود از انتشار را داشتند. این امر باعث شد کشورهایی که در آنها هزینه کاهش انتشار گازهای گلخانهای کمتر بود فروش سهمیه خود از آلودگی را به آلایندگی ترجیح دهند و به طور طبیعی در کشورهایی که کاهش انتشار پرهزینهتر بود خرید سهمیه آلودگی ترجیح داده شود.
مالیاتهای زیست محیطی
یکی از راههای کاهش تخریب زیست محیطی، بالا بردن هزینه آن برای عامل مخرب است. مالیاتهای آلودگی یکی از راههای افزایش هزینه آلودگی برای واحد آلاینده است. اگر به ازای هر واحد آلودگی مالیات اعمال شود، این امر باعث میشود واحد آلودهکننده انگیزه خود را برای ایجاد آلودگی از دست دهد و آلودگی خود را کاهش دهد. هر چند نحوه و میزان مالیات روشهای پیچیدهای دارد اما این روش در بسیاری از کشورها از جمله ایران بسیار کاربرد دارد. مفهوم «مالیات سبز» نیز امروزه در جهان بسیار مورد توجه است که در یادداشتهای بعد بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
تعریف صحیح حقوق مالکیت
رودخانهای را در نظر بگیرید که کارخانهای آب آن را آلوده میکند و مردم ساکن اطراف نیز از آب رودخانه برای آشامیدن و سایر مصارف استفاده میکنند. اگر این طور تعریف شود که کارخانه مالک رودخانه است، مردم با مذاکره با کارخانه و با پرداخت هزینه از او کاهش آلودگی و آب سالم را تقاضا میکنند. اما اگر مردم ساکن در منطقه به عنوان مالک رودخانه معرفی شوند کارخانه با مذاکره با مردم ساکن از آنها درخواست میکند تا با پرداخت هزینه به آنها اجازه آلوده کردن آب را دریافت کند. این مثال یک نمونه ساده تعریف کردن درست حقوق مالکیت برای کاهش آلودگیها است که در آن نقش دولت بسیار کمرنگ شده و پس از تعریف حق مالکیت و کاهش آلودگی از طریق خود جوامع محلی انجام خواهد گرفت. نظریه کوز در مورد اقتصاد محیط زیست نیز به همین موضوع اشاره دارد که راه حل بهینه کاهش آلودگی، تعریف درست حقوق مالکیت است.
ارسال نظر