مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com وظیفه سیاست‌گذاری و مدیریت مقاصد گردشگری چالشی بسیار پیچیده بوده و ابعاد مختلفی را شامل می‌شود. اگر از اختلاف‌نظرهایی که وجود دارد، عبور کنیم، می‌توان مشاهده کرد که برای موفقیت یک مقصد لازم است که به‌طور همزمان به دو بعد رقابت‌پذیری و پایداری توجه کرد. هرچند که مدیران مقاصد بیشتر بر جنبه رقابت‌پذیری تاکید دارند و فعالان محیط‌زیست دغدغه پایداری را در ذهن دارند، اما صاحب‌نظران معتقدند که بدون هر یک از این مولفه‌ها نمی‌توان شاهد موفقیت مقاصد بود. رقابت‌پذیری یک مقصد به توانایی آن برای رقابت موثر و سودآور در بازار گردشگری اطلاق شده و اشاره به میزان جذب گردشگران به‌منظور افزایش رونق و شکوفایی یک مقصد دارد. پایداری نیز به معنایی، قابلیت یک مقصد برای حفظ کیفیت منابع فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و محیط‌زیستی در حین رقابت در بازار است. همان‌طور که می‌دانیم یکی از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به پایداری، اجتناب از سودآوری کاذب است؛ سود ناشی از مصرف نامعقول که در کوتاه‌مدت موفقیت مقصد را به همراه دارد، اما به‌دلیل مصرف بیش از اندازه ثروت‌های طبیعی در بلندمدت شکست را به همراه دارد. در عوض، پایداری شامل سرمایه‌گذاری در محیط‌زیست می‌شود، به نحوی که هم بتواند از آن استفاده کرد و هم موفقیت آتی مقاصد را به خطر نینداخت؛ استفاده معقول از سرمایه‌های تجدیدپذیر. تنها از این طریق است که از وجود منابع برای مصرف آتی اطمینان حاصل می‌شود.از این رو، می‌توانیم مشاهده کنیم که مدیریت موفق مقاصد گردشگری شامل مهارت‌های سنتی اقتصادی و تجاری است که با قابلیت‌های مدیریت محیطی توازن برقرار کرده‌اند. مهارت‌های اقتصادی و تجاری باید با توسعه و به‌کارگیری موثر منابع همراه شوند. این مهارت‌ها همچنین شامل برنامه‌ریزی استراتژیک برای توسعه مقاصد، بازاریابی مقصد، مدیریت منابع انسانی مورد نیاز به‌منظور ارائه تجربیات با کیفیت به گردشگران، مدیریت منابع مالی و سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای پشتیبانی از توسعه و توانایی برای توسعه ظرفیت سازمانی برای هماهنگی و اطمینان یافتن از ارائه خدمات ضروری می‌شوند. قابلیت‌های مدیریت زیست‌محیطی شامل آن دسته از توانایی‌ها می‌شود که برای نظارت موثر بر مقاصد ضروری هستند. به‌طور سنتی، این قابلیت‌ها شامل دانش و مهارت برای مدیریت
حیات‌وحش، حفاظت گونه‌های جانوران، حفظ کیفیت آب، جریان‌های آب و سطوح، حفاظت و بازگردانی کیفیت زیستگاه‌ها، تضمین تنوع جانوران آبزی، کاهش مرگ‌ومیرهای ناشی از فعالیت‌های انسان، حفظ تنوع ملی جوامع گیاهی و ناحیه‌بندی نواحی حساس محیطی برای مدیریت استفاده موثر انسان می‌شوند. اخیرا، مفهوم نظارت به نحوی توسعه‌یافته است که شامل آن دسته از اقدامات مدیریتی می‌شود که هم حفاظت و هم یکپارچگی فرهنگی، اجتماعی و میراث فرهنگی یک مقصد را تضمین می‌کنند. همچنین اشاره به توانایی مدیریت نیروی انسانی موجود در مرزهای مقاصد نیز می‌کند. این نیروی انسانی دو بعد مهم مدیریت گردشگران و مدیریت ساکنان و جامعه محلی را شامل می‌شود.

سیستم‌ اطلاعات مدیریت مقصد
موضوع بااهمیت دیگر که غالبا نقش آن کم‌اهمیت جلوه می‌کند، سیستم اطلاعات مدیریت مقصد گردشگری (TDMIS) است. وجود و طراحی این سیستم می‌تواند به مدیریت و سیاست‌گذاران مقاصد در پشتیبانی از سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی استراتژیک، تصمیم‌گیری‌های روزانه و ارزیابی عملکرد کلی توسعه کمک قابل توجهی کند. مدیریت اطلاعات به نوبه خود شامل دو مولفه مهم می‌شود. مولفه نظارت که به ذی‌نفعان و به‌خصوص مدیریت مقاصد با ارزیابی و حسابرسی مستمر دارایی‌ها و عملکرد مقصد با توجه به شاخص‌های گسترده خدمت‌رسانی می‌کند. این شاخص‌ها باید با دقت انتخاب شده باشند تا بتوانند نشان‌دهنده سلامت کلی یک مقصد از نظر رقابت‌پذیری و پایداری باشند. نظارت همچنین شامل یک کنترل محیطی می‌شود که به دنبال شناسایی روندها و نیروهای غیرمعمول یا در حال ظهور است که پتانسیل اثرگذاری قابل‌توجه روی رقابت‌پذیری یا پایداری یک مقصد را چه در زمان حال و چه در آینده دارند. مطالعات سیستم اطلاعات مدیریت مقاصد به نحوی طراحی شده است که بتواند چندین نقش متفاوت را ایفا کند. یکی از این نقش‌ها، سیاست‌گذاری است. تحقیقات سیاست شامل تحلیل وضعیت کلی یک مقصد می‌شود. این سیستم‌های اطلاعاتی کمک می‌کنند که خطوط راهنمای دقیق، اما گسترده‌ای به‌منظور تعیین اولویت‌ها و هدایت فعالیت‌های یک مقصد تعریف شوند. به عبارت دیگر تحقیقات سیاست به دنبال جمع‌آوری داده‌های کلانی هستند که نشان‌دهنده موفقیت کنونی و تکامل روندهای عمده اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و فاکتورهای سیاسی است که می‌توانند تضمین‌کننده موفقیت مقاصد در حال و آینده باشند.