اشتغال‌زایی یکی از مشکلات فراروی هر جامعه است و از آنجا که بیکاری معضلات عظیم اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد، لذا توجه به رفع این مشکل در راس برنامه‌های اقتصادی دولت‌ها قرار دارد. آنچه در این راستا مهم است اولویت بخشیدن به برنامه‌های حمایتی دولت‌ها برای جهت‌دهی به آن دسته از فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی است که نیل به این هدف را در کوتاه‌ترین زمان و کمترین هزینه میسر سازد. برنامه‌ریزان اقتصادی کشور معتقدند برای اینکه در کشور ما اهداف کارآفرینی یا اشتغال‌زایی در برنامه چهارم تا حد ممکن محقق شود و نرخ بیکاری به ۴/۸ درصد کاهش یابد، باید از ظرفیت‌های بالقوه تمامی بخش‌ها اعم از کشاورزی، صنعت، حمل‌ونقل، انرژی، تجارت خارجی، گردشگری و نیز صنایع‌دستی برای کارآفرینی و اشتغال بهره گرفت. مطابق اطلاعات موجود، نرخ رسمی بیکاری در برخی شهرهای کشور بیش از ۲۵ درصد است که تامل‌برانگیز است. از سوی دیگر ایجاد هر شغل به‌طور متوسط بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون ریال هزینه در بر دارد. ایجاد اشتغال در مناطق مختلف نیز باید با توجه به مزیت‌ها و ظرفیت‌های موجود در هر منطقه صورت گیرد، بنابراین هزینه اشتغال‌زایی در هر ناحیه متفاوت خواهد بود. توسعه و سرمایه‌گذاری روی صنایع‌دستی همواره به‌عنوان یکی از راه‌های ارزان و مناسب برای اشتغال‌زایی است. به‌خصوص اینکه وجود میلیون‌ها بیکار در روستاهای کشور، مهاجرت به شهرهای بزرگ و روی آوردن به مشاغل کاذب و تبعات بعدی آن را به دنبال دارد.

این در حالی است که می‌توان با حمایت هرچه بیشتر از فعالان بخش کشاورزی و نیز توسعه صنایع تبدیلی و بسته‌بندی ضمن سودآور کردن و افزایش ارزش افزوده بخش کشاورزی، از طریق توسعه و حمایت از صنایع‌دستی، زمینه را برای مهاجرت معکوس و اشتغال‌زایی فراهم ساخت. بخش کشاورزی و دامپروری به دلیل فصلی بودن، اوقات فراغتی را به وجود می‌آورد که اشتغال به صنایع‌دستی برای ایام بیکاری خانواده‌های روستایی در آن زمان مفید است و می‌تواند سبب رونق، پایداری و ثبات کشاورزی و دامپروری شود، که ضمن افزایش توان اقتصادی و رفاه خانوارها، کاهش فاصله طبقاتی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به مطالب مطرح شده می‌توان گفت تکیه بر حمایت از صنایع‌دستی برای اشتغال‌زایی حائزاهمیت است به‌ویژه آنکه سرمایه‌گذاری در این بخش از ویژگی‌های زیر برخوردار است:

۱- نیاز به سرمایه‌گذاری اندک برای ایجاد اشتغال، ۲- وجود مواد اولیه در دسترس،۳- حفظ سنت‌های محلی توسط بومیان هر منطقه، ۴- عجین بودن صنایع‌دستی با هنر و در نهایت فراهم شدن محیط کاری پرنشاط، ۵- پیشگیری از مهاجرت که پیامد آن ایجاد مشاغل کاذب در شهرهای بزرگ است.

با این حال در ایران هنوز سرمایه‌گذاری‌ای در این مورد صورت نگرفته و کارکردهای جدیدی برای محصولات دست‌ساز تعریف نشده است، تنها به گذشته ارجاعاتی داده می‌شود و نحوه کاربرد محصولات در ادوار گذشته بررسی می‌شود، به‌طوری که متاسفانه در کشور ما صنایع‌دستی به آرامی وارد حوزه تاریخ می‌شود و این یعنی دست شستن از بازار صنایع‌دستی. اما این کیفیت محصولات ایرانی است که با هنرمندی و روح شرقی سازندگان آن نوعی آرامش را عرضه می‌کند. اگر این نکات مثبت و متمایزکننده معرفی نشوند و نزد مصرف‌کنندگان ناشناخته باشند یعنی اصلا این مزیت‌ها وجود ندارد. بنابراین بنا به هر دلیلی فاقد یک جایگاه مشخص در بازارهای داخلی و خارجی در بخش صنایع‌دستی هستیم و لزوم دستیابی به موقعیتی مناسب، اموری را می‌طلبد. آنچه صنایع‌دستی را در داخل به حاشیه رانده است ترجیح دادن و استقبال مصرف‌کنندگان ایرانی از صنایع‌دستی سایر کشورها و ازجمله مهم‌ترین آنها کشور چین است. ما از لحاظ داشتن اصالت هنری و صنعتی در صنایع‌دستی مزیت و برتری داریم و در سال‌های گذشته جهش خوبی داشته‌ایم اما از نظر بازاریابی و تجارت و نیز سودآوری در این زمینه توفیقات چندانی نداشته‌ایم، هرچند حرکت‌های به نسبت خوبی در حال اجرا است. انجام مقدمات لازم برای دریافت مهر اصالت صنایع‌دستی از اقدامات مناسب مسوولان اجرایی در آغاز اصولی حرکت به سمت برنامه‌پذیر کردن صنایع‌دستی کشور است. ضعف بازاریابی و مدیریت آن، عامل مهمی در عدم بالندگی این صنایع و نقش‌آفرینی آن در مسائل کلانی چون اشتغال و درآمدزایی به‌شمار می‌رود.

منبع: مدیریت بازاریابی صنایع دستی و هنرهای سنتی انتشارات دفتر پژوهش‌های فرهنگی