«دنیای اقتصاد» توسعه گردشگری در خانههای ادبی را بررسی میکند
سرمایهگذاران فرهنگی، حامی توریسم ادبی
گروه گردشگری: عاطفه نبوی*: ورود به دنیای گردشگری از دروازههای ادبیات، شاید برای علاقهمندان به ادبیات و آفرینندگان آثار ادبی عیش تمامی باشد که فراهم آوردن شرایط آن، چنانکه میبینیم تا به حال در کشور ما ممکن نشده است. به جز آثار مکتوب هر شاعر و نویسنده، زندهترین و ارزشمندترین چیزی که از او به جا میماند، خانهای که در آن زیسته و لوازم و وسایل شخصی، دستنوشتهها و حاشیهنویسیهای او است. برای مخاطب علاقهمند با قرار گرفتن در این فضا، امکان کشف هیجانانگیز مابه ازای بیرونی فضاها و شخصیتیهایی که در آثار هنرمند دیده میشود، به وجود میآید. گردشگری ادبی رفتن به آرامگاه شعرا نیست!
گردشگری ادبی در ایران به رفتن به مقبره حافظ، سعدی وفردوسی محدود شده که البته این از نظر بعضی از کارشناسان مانند دکتر ناصر کرمی اساسا گردشگری ادبی نیست. این کارشناس گردشگری در گفتوگو با خبرگزاری مهر میگوید: رفتن به آرامگاه، اصلا گردشگری ادبی نیست. تعاریفی وجود دارد تا یک چیز به جاذبه تبدیل شود. آنچه آرامگاهها را برای مردم، جذاب میکند، شهرت است نه ادبیات؛ ممکن است قبر ابوریحان بیرونی و کوروش و یعقوبلیث صفار هم جذاب باشد. گردشگری ادبی، رفتن به مقاصدی است که جذابیت خود را از ادبیات کسب میکند.
با فرض این تعریف برای گردشگری ادبی میبینیم که به جز کمکاری تاریخی ما برای معرفی و به نوعی بهره بردن از منبع غنی شعر و ادبیات کهنمان که در دنیا شناخته شده است و بسنده کردن به مقبره شاعران و نویسندگان برای جذب گردشگر، دامنه این غفلت تا به ادبیات و ادیبان معاصر هم کشیده شده است. چرخی که در تهران، محل اقامت دائم یا موقت بسیاری از ادیبان معاصر از جمله صادق هدایت، سیمین دانشور، جلال آل احمد، باستانی پاریزی، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو، نیما یوشیج و... بزنیم، میبینیم بسیاری از این خانهها طی سالهای اخیر توسط سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی شناخته شده، به ثبت رسیده و شمارهای به آنها اختصاص داده شده است. اما به نظر میآید که برای حفظ این گنجینهها و نشان دادن آن به علاقهمندان به کاری بیش از ثبت خشک و خالی آن نیاز داریم. بعضی از این خانهها متروکه هستند و قسمتی از آنها هم ساکنانی دارند که به دلایلی حاضر به تخلیه خانه نیستند. داستان ملی شدن آثار تاریخی در ایران یکی از محلهای بحث و مناقشه میان سازمان میراث فرهنگی و صاحبان این خانهها در سالهای اخیر شده است. برخلاف بسیاری از کشورها که در آنها صاحبان خانهها از ملی شدن املاک خود و به نوعی توجه خاص به آنها خوشحال میشوند، چرا که هم این میراث حفظ شده و هم صاحبخانه منتفع میشود، اما در ایران اینطور نیست؛ چرا که برنامه و بودجه مشخصی برای خرید و مناسبسازی این خانهها در نظر گرفتهنشده و فقط با ثبت خانهها مانع از تصرف در آنها و تخریبشان میشوند و اینگونه صاحبان خانه، سازمان میراث فرهنگی و علاقهمندان به این حوزه در وضعیت بنبستگونهای اسیر میشوند.
مثلا کسانی که در خانه نیما یوشیج ساکن هستند میگویند اینجا ملک شخصی است و قرار بود کوبیده شود که یکدفعه همه باخبر شدند و گفتند، اینجا بنای ملی است و دیگر حتی اجازه تغییر آجری از آن را هم ندارید. حالا آنها مایلند خانه را بفروشند؛ اما میراث فرهنگی آن را به قیمت واقعیاش نمیخرد.
فقدان ردیف بودجه برای خرید خانهها
دکتر محمد رضا کارگر، مدیر کل امور موزههای کشور در اینباره به «دنیای اقتصاد» میگوید: خانههایی که ثبت ملی میشوند ممکن است از دو جنبه مهم باشند یکی از جهت قدمت و هنرهای بهکار رفته در آنها و دیگری از جهت موضوعات تاریخی. مثلا اگر شخصیت موثری در آن خانه زندگی کرده باشد یا اتفاق تاریخی مهمی در آن خانه رخ داده باشد؛ در این دو صورت سازمان میراث فرهنگی خانه را ثبت ملی میکند.
وی با اشاره به اینکه قانون اداره میراث فرهنگی الزامی برای خریداری این خانهها قائل نشده است تاکید میکند: ایده آل ما هم این است که همه این خانهها توسط دولت یا شهرداری خریداری شود و کاربری درست خود را پیدا کند، اما عملا امکان آن وجود ندارد و ردیف بودجهای نیز برای آن تعریف نشده است. مدیرکل امور موزههای کشور با تاکید بر اینکه اگر حرکتی از سوی مالکان این خانهها برای احیا یا موزه کردن آن انجام شود، سازمان نیز هم حمایت مالی و هم کمک کارشناسی میکند، اضافه کرد: ما بالغ بر ۱۰۰۰ خانه قابل ثبت و ثبت شده در تهران داریم. برای سروسامان دادن، مرمت و مناسبسازی آنها نیاز به صرف وقت و هزینه زیادی است و پس از آن نیز باید نیروهایی برای کار در این خانهها داشته باشیم. انجام همه این کارها از عهده دولت خارج است و ما نیاز به کمک مالکان و وارثان داریم. وی تصریح میکند: شبیه موردی که در خانه احمد شاملو در حال اجرا است و خانه ایشان به خواست خانوادهاش و با هزینه خودشان تبدیل به موزه میشود و مجوز آن صادر شده است.
تغییر کاربری و اجرای معافیتها
مهندس احسان ایروانی، مدیرعامل صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» در این رابطه میگوید: ما باید روشی اتخاذ کنیم که بتوانیم روی ملک تاریخی ارزش افزوده ایجاد کنیم تا مانع از تخریب آن شود. برای این کار میتوان در درجه اول این اماکن را تغییر کاربری داد تا هم کاربری مناسبی در آن اتقاق بیفتد، هم به بنا آسیب نرسد و هم به نکات شهرسازی در آن دقت شود و به لحاظ اقتصادی هم به صرفه باشد.
ایروانی قدم بعدی در این روند را در نظر گرفتن معافیتهای تغییر کاربری برای این اماکن میداند و میگوید: در سال ۷۱ ماده واحدهای به تصویب رسید که به موجب آن کلیه ابنیه، اماکن و محوطههای تاریخی که در تصرف یا مالکیت سازمان میراث فرهنگی کشور باشند و بناها و اماکنی که در تصرف یا مالکیت اشخاص حقیقی یا حقوقی است و طبق قوانین مربوط در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاند یا میرسند و همچنین موزههای تحت پوشش سازمان مذکور، از پرداخت کلیه عوارض شهرداری معاف هستند. اما متاسفانه در سال ۸۲ قانونی به صورت تجمیع عوارض به تصویب رسید که به موجب تبصرهای در آن، این معافیت عوارض برداشته شد. به زعم مدیرعامل صندوق احیا در این مرحله شوراهای اسلامی شهرها میتوانند برای اجرای مجدد این معافیتها کمک کنند؛ کما اینکه در سال ۸۸ شورای شهر مصوبهای را تصویب کرد و پیشنهاد داد که مالکان بناهای تاریخی چه ثبت شده و چه ثبت نشده از عوارض معاف شوند و کارشناسی برای شناسایی این بناها هم به سازمان میراث فرهنگی سپرده شد. وی در شرح فعالیتهای انجام شده صندوق احیا میگوید: در منطقه ۱۱ و ۱۲ تهران که بیشترین تراکم بافت تاریخی و فرهنگی را داریم، تا حدی این قوانین اجرا شده و امید داریم که با این الگوسازی بتوان بقیه مناطق را هم تحت پوشش قرار داد. بنابر آنچه که گفته شد به نظر میآید با توجه به دلایل متعددی مانند تعداد زیاد این خانهها و نبود ردیف بودجهای جدا برای آنها و بعضی محدودیتهای قانونی، نمیتوان برای احیا و بهرهبرداری از این خانههای فرهنگ چندان روی کمک نهادهای دولتی متولی آن حساب کرد. شاید ورود سرمایهگذارانی که دغدغههای فرهنگی دارند و برقراری تعامل مناسب از سوی دولت و اجرای معافیتهای وعده داده شده، راه برونرفت از این وضعیت باشد. با این امید که سرمایهگذاری در این زمینه با توجه به ظرفیت بالایی که این خانهها برای جلب علاقهمندان و دوستداران فرهنگ و ادب دارند، خیلی زود از پس هزینههای خود برآمده و به مرحله سوددهی برسد.
ارسال نظر