حفاظت به شرط بهرهبرداری
مهدیس مدنی* از سال ۲۰۰۳ و بعد از برگزاری کنگره جهانی پارکها، مدلهای کلاسیک مدیریت پارکها و مناطق حفاظتشده، رفته رفته جای خود را به مدلهای مدرن مدیریتی دادند که اصل بهرهبرداری پایدار یکی از اصول اصلی آنها به شمار میآمد. نگاههای توسعهای و کاربردیتر جایگزین دیدگاههای موزهای و سلبی در امر مدیریت مناطق حفاظت شده، گشتند. شیوههای مدرن مدیریت مناطق حفاظت شده با تاکید بر این نکته که از دیرباز بشر همواره از منابع طبیعی موجود در محیط پیرامونش به قدر وسع برداشت میکرده، بر این باور بودند که ممانعت از تعامل پویا و البته واقعی میان انسان با محیط زیست، نتیجهای جز تخریب و قانون شکنی و تسریع سیر قهقرایی نابودی طبیعت بهدست بشر ندارد.
مهدیس مدنی* از سال 2003 و بعد از برگزاری کنگره جهانی پارکها، مدلهای کلاسیک مدیریت پارکها و مناطق حفاظتشده، رفته رفته جای خود را به مدلهای مدرن مدیریتی دادند که اصل بهرهبرداری پایدار یکی از اصول اصلی آنها به شمار میآمد.
نگاههای توسعهای و کاربردیتر جایگزین دیدگاههای موزهای و سلبی در امر مدیریت مناطق حفاظت شده، گشتند. شیوههای مدرن مدیریت مناطق حفاظت شده با تاکید بر این نکته که از دیرباز بشر همواره از منابع طبیعی موجود در محیط پیرامونش به قدر وسع برداشت میکرده، بر این باور بودند که ممانعت از تعامل پویا و البته واقعی میان انسان با محیط زیست، نتیجهای جز تخریب و قانون شکنی و تسریع سیر قهقرایی نابودی طبیعت بهدست بشر ندارد.
از این رو در مدلهای مدیریتی جدید تلاش شد تا ذینفعان بیشتری به طور مستقیم و غیرمستقیم در امر اداره کردن و پیاده ساختن عملیات مدیریتی این مناطق درگیر شوند. مدلهای مدیریت مشارکتی، حضور پررنگتر بخش خصوصی در عرصه مدیریت و اعتماد دوباره به افراد و جوامع محلی در امر مدیریت حفاظت و بهرهبرداری از عرصههای طبیعی از دستاوردهای این تحول به شمار میآید. مشارکت طیف وسیعی از گروههای ذینفع منجر به تصمیمگیری بر پایه اجماع نظر افراد و گروههای بیشتری میشود، از اینرو میتواند پاسخگوی نیازها و نگرانیهای طیف گستردهتری از ذینفعان گردد. به علاوه مشارکت افراد و گروههای بیشتر در امر مدیریت، آنان را به نگاهبانانی داوطلب و دائمی برای منابع طبیعی تبدیل میکند؛ زیرا منافعشان با پایداری این منابع و در نتیجه حفاظت از آنها گره خورده است. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرو در امر حفاظت و مدیریت منابع طبیعی تنها با اتکا بر همین اصل ساده طی سالها، خیل زیادی از مخربان و متجاوزان به عرصههای طبیعی در زمره محافظان این عرصهها قرار گرفته و از اینرو از بار مسوولیتی دولتها کاسته و حتی منجر به کاهش هزینههای حفاظتی در
عین اثر بخشی این فعالیتها شدهاند. آنچه مسلم است با توجه به تعریف جدید دولت در جوامع مدنی و مدرن، دیگر کسی سیاستهای بازدارنده و مبارزات پر هزینه دولتها را با هر گونه بهرهبرداری در این مناطق برنمیتابد و همگان خواهان همیاری بیشتر برای ارتقای سطح مزایای زیستگاهها هستند تا بتوانند مازاد تولید را به شیوهای علمی و البته پایدار برداشت کنند. در این میان بیگمان آموزش مشارکتی، انتشار فرهنگ حراست از منابع طبیعی در میان افراد و اعتماد به جوامع محلی و منتفع ساختن آنها میتواند گامی موثر در جهت نیل به اهداف حفاظتی باشد.
* کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم
ارسال نظر