چگونه هنرهای دستی بر اقتصاد اثر میگذارند؟
دکتر حسین یاوری* در بررسی تحولات صنایعدستی در سطح جهان، با توسعه روزافزون آن در نیمه دوم قرن بیستم. مواجه میشویم. زیرا تحولات اقتصادی و اجتماعی دوران پس از جنگ جهانی دوم، از جمله رشد فزاینده جمعیت، سیاست تامین اشتغال کامل به وسیله دولتها بهویژه رقابت در زمینه توسعه اقتصادی و افزایش درآمد سرانه در کشورهای در حال توسعه، مسائل گوناگونی را مطرح و اتخاذ تدابیر فوری را اجتنابناپذیر ساخت. یکی از راهحلها و ظاهرا سادهترین آنها، الگوپذیری از کشورهای پیشرفته و صنعتی کردن ممالک در حال توسعه بود.
دکتر حسین یاوری* در بررسی تحولات صنایعدستی در سطح جهان، با توسعه روزافزون آن در نیمه دوم قرن بیستم. مواجه میشویم. زیرا تحولات اقتصادی و اجتماعی دوران پس از جنگ جهانی دوم، از جمله رشد فزاینده جمعیت، سیاست تامین اشتغال کامل به وسیله دولتها بهویژه رقابت در زمینه توسعه اقتصادی و افزایش درآمد سرانه در کشورهای در حال توسعه، مسائل گوناگونی را مطرح و اتخاذ تدابیر فوری را اجتنابناپذیر ساخت. یکی از راهحلها و ظاهرا سادهترین آنها، الگوپذیری از کشورهای پیشرفته و صنعتی کردن ممالک در حال توسعه بود.
از اینرو در آغاز، همه منابع مالی و انسانی در این راه بسیج و تمامی تمهیدات به کار گرفته شد، ولی نتایج به دست آمده جز در پارهای موارد، چندان موفقیتآمیز نبود، زیرا اجرای طرحهای عظیم صنعتی به موازات مزایایی که داشته و دارد، نمیتوانست مشکل اساسی ممالک در حال توسعه را که ایجاد کار و اشتغال دائم برای تودههای وسیع انسانی است به طور کامل حل کند، چراکه اولا اجرای طرحهای بزرگ صنعتی نیاز به سرمایههای کلان دارد که با استفاده از ماشینآلات سنگین و متخصصان خارجی امکانپذیر است و ممالک در حال رشد با منابع ارزی محدود خود، امکانات زیادی در این زمینه نداشته و ندارند.
ثانیا ماشینآلات جدید اغلب با استفاده از اتوماسیون کامل و با معدودی کارگر فنی اداره میشود و نقش فعالی در ایجاد کار و بالا بردن سطح اشتغال ندارد. کشورهای در حال توسعه، معمولا بافت اقتصادی خاص خود را دارند، زیرا بخش قابل ملاحظهای از نیروی انسانی آنها در خدمت کشاورزی و دامپروری است و فعالیتهای صنعتی نیز با بازدهی ناچیز در قلمرو صنایع مونتاژ محدود میشود، و این خصوصیات همراه با ویژگیهای دیگر همچون درصد بالای رشد جمعیت، پایین بودن میزان برداشت محصول در واحد سطح و نداشتن بسیاری از امکانات زیربنایی موجب شده است که اینگونه ممالک نتوانند با اقتباس از الگوهای توسعه اقتصادی کشورهای پیشرفته به موفقیت قابل ملاحظهای دست یابند.
با توجه به این واقعیت و اینکه ممالک در حال توسعه که اکثرا دارای فرهنگ و تمدن کهن و قدیمی بوده و از صنایع دستی پیشینهای هم برخوردارند به خوبی احساس کردند که روز به روز بر فاصله آنها با کشورهای پیشرفته افزوده میشود، کوشش کردند که از امکانات بالقوه موجود خود برای پر کردن لااقل بخشی از این فاصله استفاده کنند و برخی از کشورهای در حال توسعه به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم میلادی صنایع دستی را به عنوان یک رشته مکمل در اقتصاد خود مورد حمایت و تقویت قرار دادند و از این گذر به نتایج مطلوبی دست یافتند.
این موفقیت برخی از ممالک پیشرفته را نیز بر آن داشت که به صنایع دستی توجه بیشتری داشته باشند. موفقیتهای به دست آمده در کشورهای هند، پاکستان، تایلند، چین و مکزیک از کشورهای گروه نخست و پیشرفتهایی که در کشورهای فرانسه، ایتالیا و یونان از ممالک گروه بعدی حاصل شده است، گواه خوبی بر این مطلب است.
بالا بردن سطح اشتغال
بدون تردید یکی از دلایل مهم در توجیه جنبههای مثبت صنایع دستی مربوط به اثرات آن در مبارزه با انوع بیکاری است. بیکاری یکی از مسائل پیچیده و بغرنج کشورهای روبه رشد است که مولود افزایش سریع جمعیت است.
صنایعدستی با قابلیتها و خصوصیات ویژه خود از جمله عدمنیاز به سرمایهگذاری زیاد و امکان ایجاد و توسعه آن در مناطق روستایی بهویژه در داخل محل سکونت روستاییان میتواند چنین نقش مهمی را بهنحو مطلوبی ایفا کند، چنانچه در حال حاضر نیز، در تعداد زیادی از روستاها، کشاورزان و خانوادههایشان با پرداختن به صنایع دستی و تولید محصولاتی نظیر قالی، گلیم، رودوزی، پارچههای دستبافت، سفال، حصیر و ... به درآمد جنبی قابلتوجهی دست یافتهاند و همین امر عامل مهمی در جلوگیری از مهاجرت آنان به شهرها بوده است.
افزونبر آن در برخی از مناطق (نظیر مناطق کویری) به سبب فقدان امکانات کشاورزی یا فعالیتهای صنعتی بهصورت جدید، صنایعدستی و خانگی میتواند مهمترین منبع کار و اشتغال باشد.
ازدیاد درآمد سرانه
تردیدی نیست هر عاملی که به افزایش درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه کمک کند، درخور اهمیت است و صنایع دستی به علت داشتن مزایایی نظیر «کار طلب بودن» آن، «سادگی تکنیک» و «عدماحتیاج به آموزش فنی وسیع» و تاثیر فوقالعاده آن در «افزایش سطح اشتغال» و ... بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگر زمینه برای توسعه و پیشرفت دارد. بهخصوص در مناطق روستایی و عشایری صنایعدستی میتواند بهعنوان دومین منبع درآمد و در پارهای از مناطق کشور حتی بهعنوان مهمترین عامل کار و درآمد به حساب آید، خوشبختانه در دهههای اخیر با توسعه راههای ارتباطی و شبکه حملونقل، امکان دسترسی روستاییان به بازارهای شهری خیلی بیشتر از سابق شده است و با صرف کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان میتوان فرآوردههای دستی را به متقاضیان شهری عرضه کرد.
* کارشناس صنایع دستی و استادیار دانشگاههای تهران، هنر، الزهرا و...
ارسال نظر