مترجم: مهدی نیکوئی* بر خلاف تئوری‌های سنتی که بر عقلانیت و کنترل مدیریت تغییر تاکید می‌کرد، محیط‌های اقتصادی-اجتماعی در حال ظهور، مقاصد را مجبور کرده است که نگاه خود را به توان رقابتی به عنوان یک توانایی برای پاسخ موثر به شرایط بحرانی تغییر دهند. از اوایل دهه 1980، موقعیت رقابتی بسیاری از مقاصد توسط یک اقدام تروریستی واحد یا مجموعه‌ای از اقدامات، تهدید شد.
این اقدامات، ایمنی و امنیت درک شده مقاصد را تضعیف کرد. یکی از مصداق‌های این امر را می‌توان حوادث 11 سپتامبر 2001 دانست. شهر نیویورک به عنوان یکی از مقاصد عمده جهانی توریسم، مجبور به دست و پنجه نرم کردن با بحرانی شد که پیش از آن قابل تصور نبود. اکنون روشن شده است که با وجود این، مدیریت استعدادهای نیویورک، به همراه پشتیبانی تمامی شهروندان آن باعث شده که این شهر به عنوان یک مقصد گردشگری قدرتمندتر دوباره ظهور کند.
در لبنان به عنوان یکی از گزینه‌های گردشگری خاورمیانه مشاهده می‌شود که تا حد وسیعی صنعت توریسم درحال از بین رفتن است. در آمریکای شمالی، سطوح در حال رشد جنایت، توان رقابتی میامی را در دهه ۱۹۹۰ تحت تاثیر قرار داد. صاحب‌نظران معتقدند که می‌توان مثال‌های متنوعی را پیدا کرد که نشان می‌دهد تروریسم و جرائم، مقاصد گردشگری را وادار به تفکر مجدد درباره ماهیت جذابیت‌های خود کرده است. در این موارد پیش رو و بسیاری موارد دیگر، تهدید دائمی برای امنیت گردشگران یا گردشگران بالقوه، مقاصد را مجبور به بازنگری و تعریف مجدد مزایای ذاتی خود از دیدگاه توان رقابتی کرده است.
تاثیر جرائم در تعریف در حال تغییر توان رقابتی را نمی‌توان به سادگی محدود به برداشت و دغدغه گردشگران دانست. زمانی که جرائم در یک مقصد گردشگری رواج می‌یابند، این خطر وجود دارد که محترم‌ترین شهروندان آن مقصد نیز رفتار خود را تغییر دهند. برخی از صاحب‌نظران معتقدند که رفتارهای این شهروندان در چنین شرایطی غالبا نسبت به اجتماع محلی نیز چندان دوستانه نخواهد بود.
به‌دلیل این ناامنی در حال رشد برای هر دو گروه ساکنان و گردشگران، مدیران مقاصد باید به تغییر سبک مدیریت مقاصد توجه داشته باشند؛ سبکی که به وضعیت مدیریت بحران در حال بروز نزدیک شود. برای مدیریت بحران باید بخش قابل توجهی از منابع در دسترس را برای مدیریت یک مقصد، صرف این امور کرد:
• حداقل کردن احتمال بروز مجدد فعالیت‌های مجرمانه یا تروریستی.
• افزایش توانایی برای عکس‌العمل سریع و موثر در زمان رویداد یک حادثه یا اتفاق ناخوشایند.
عوامل متعددی در کاهش یا افزایش کلی جرائم یا رخ دادن بحران‌ها تاثیرگذار است که اکثر آنها نیز خارج از حیطه کنترل مدیران مقاصد است. به‌دلیل اینکه این عوامل قابل پیش‌بینی نیستند و بسیاری از آنها نیز روی هم تاثیر متقابل دارند، نمی‌توان ادعا کرد که همه‌چیز را می‌توان تحت کنترل داشت. در هر صورت ظهور و بروز یک بحران همیشه محتمل و اجتناب‌ناپذیر است. یک بحران ممکن است کوتاه‌مدت بوده و پس از مدت زمانی برطرف شود یا بلندمدت بوده و مدت زمانی طولانی یک مقصد را تحت تاثیر خود قرار دهد. همچنین دامنه وسعت بحران‌ها را نمی‌توان یکسان قلمداد کرد. گاهی یک بحران مانند بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ دامنه‌ای بسیار وسیع پیدا می‌کند و گاهی یک بحران ممکن است که محدود به ناحیه‌ای کوچک باشد؛ البته لازم است به این نکته توجه شود که نقش مدیریت نیز در این بین بسیار مهم است. گاهی مدیریت موثر و به موقع یک بحران باعث می‌شود که از گسترش بحران و عواقب بعدی آن جلوگیری شود؛ و بالعکس مدیریت ضعیف یک بحران می‌تواند یک موضوع به ظاهر بی‌اهمیت را رفته‌رفته گسترده‌تر کرده تا جایی که آثار و تبعات آن بسیار فراتر از پیش‌بینی اولیه شود. لازم است بر این نکته تاکید شود که ماهیت توان رقابتی و ثبات مقاصد در حال تغییر و تکامل مداوم است و متعاقب آن مدیران مقاصد باید جهان اطراف خود را با دقت تحت نظر داشته باشند تا از این موضوع اطمینان حاصل کنند که فعالیت‌های آنها بیش از آنکه تکرار فعالیت‌های گذشته باشد، بر مبنای پیش‌بینی آینده بنا نهاده شده است. برای انجام موثر این امر، برای آنها ضروری است که بنیان‌های مفاهیم پیچیده رقابت و ثبات را درک کنند.
*nikoueimahdi@gmail.com