مترجم: مهدی نیکوئی* نمی‌توان انکار کرد که روز به روز توجه به توسعه پایدار بیشتر می‌شود. توسعه پایدار را می‌توان توسعه‌ای دانست که در آن نیازهای کنونی جامعه تامین شده اما نیازهای نسل‌های بعد تحت‌تاثیر قرار نمی‌گیرند. سازمان تجارت جهانی و انجمن زمین این تعریف را در بحث توریسم نیز به کار گرفته و توریسم پایدار را به عنوان راه‌حلی خردمندانه در کسب‌وکار عنوان کرده‌اند.
اگر توسعه توریسم منجر به تخریب آن دسته از منابع طبیعی و فرهنگی شود که باعث جذب گردشگران می‌شود، نمی‌توان آن را پایدار دانست. برخی از صاحب‌نظران اصولا رشد قابل توجه گردشگری را مغایر با استفاده پایدار از دارایی‌های طبیعی و فرهنگی می‌دانند. از این رو در بخش توریسم توجه ویژه‌ای به اطمینان یافتن از تعادل بین رشد و ظرفیت رشد پایدار جلب شده است. در دستور کار سازمان جهانی گردشگری نیز روی برنامه‌ریزی مناسب جهت اطمینان از توسعه گردشگری بدون تخریب محیطی و فرهنگی تاکید شده است.
پایداری و ثبات دارای ابعاد گوناگون است. برخی از اندیشمندان حوزه گردشگری آن را به محیط‌های اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و سیاسی- حکومتی تفکیک کرده‌اند.
محیط طبیعی یک جاذبه اصلی برای بسیاری از مقاصد گردشگری است و در بسیاری از موارد آن را می‌توان هسته کالای گردشگری مقاصد دانست. از این رو لازم است روی اجتناب یا حداقل کردن تاثیرات محیطی فعالیت‌های توریستی تمرکز شود. در این راستا ساکنان بومی و صنعت گردشگری مسوولیت بزرگی دارند. می‌توان نقشی دوگانه برای بخش گردشگری در نظر گرفت:
• اول اطمینان پیدا کردن از اینکه هرگونه توسعه گردشگری، زیان‌های وارده به اکولوژی را حداقل می‌کند؛
• دوم ایجاد مشوق‌های اقتصادی برای ترغیب به ممانعت از تخریب محیط طبیعی و محافظت از آن.
هرگونه آسیب به اکولوژی یک ناحیه را می‌توان به عنوان فقراقتصادی خارجی قلمداد کرد. دانش ظرفیت حمل، می‌تواند در تحلیل تاثیر محیطی بسیار سودمند باشد، محدودیت‌هایی برای توسعه پایدار ایجاد کند و به صورت غیرمستقیم رشد کمی گردشگری را محدود می‌کند.
پایداری اقتصادی باید خواسته‌ها و نیازهای اقتصادی ساکنان محلی را در یک دوره بلند مدت مد نظر قرار دهد. برای تعیین پایداری اقتصادی باید ملاحظات زیر را در نظر گرفت:
۱. منافع حاصل از گردشگری باید به بخش زیادی از مردم برسد، نه تنها به تعداد کمی از آنها؛
۲. استخدام و بکارگیری نیروی کار محلی باید تشویق شود؛
۳. هر اقدامی در جهت افزایش امنیت شغلی منجر به بهبود پایداری اقتصادی می‌شود.
اما پایداری اجتماعی- فرهنگی به معنای حداقل کردن اثرات منفی اجتماعی و فرهنگی گردشگری مانند جرائم، ازخودبیگانگی بخش‌های خاصی از مردم، ناچیز شمردن فرهنگ و از هم پاشیدگی سبک زندگی است. در عوض تشویق علاقه و مباهات نسبت به موارد ذکر شده که تعریف‌کننده فرهنگ یا جامعه‌ای است، پایداری را به دنبال خواهد داشت. می‌توان پایداری اجتماعی را توانایی مقصد در جذب تقاضای بیشتر و ادامه اقدامات بدون ناهماهنگی اجتماعی دانست. منبع ناهماهنگی شامل افزایش تفاوت‌ها بین کسانی که از گردشگری منفعت کسب می‌کنند و کسانی که نسبت به آن بی‌توجه هستند و همچنین ایجاد گتوها (هربخشی از شهر که گروه مذهبی یا نژادى به‌خصوص به خاطر فشارهاى اجتماعی یا اقتصادى ناگزیر به زندگی در آن هستند) می‌باشد.
پایداری فرهنگی را نیز می‌توان توانایی مردم در حفظ و تطابق دادن عوامل فرهنگی خود که باعث متمایز شدن آنها با دیگر مردم می‌شود، دانست. معمولا آداب و رسوم، سنت‌ها و سبک زندگی از عواملی هستند که در خلال رشد و توسعه گردشگری تغییر می‌کنند، البته میزان خاصی از تغییرات اجتناب‌ناپذیر هستند؛ فرهنگ اصولا پدیده‌ای پویا است و توریسم تنها عاملی نیست که روی آن تاثیر می‌گذارد. برنامه‌های تلویزیونی به طرز قابل توجهی، بیش از گردشگری روی تغییرات فرهنگی تاثیر می‌گذارند. اگر توسعه گردشگری از سه بعدی که در بالا ذکر شد پایدار باشد، آنگاه می‌توان گفت که از نظر سیاسی نیز مورد قبول است.
جمله زیر اظهارنظر یکی از صاحب‌نظران گردشگری در زمینه توسعه پایدار است:
«در بیشتر موارد ظرفیت حمل اکولوژیک و به خصوص ظرفیت جذب محیطی، رشد کمّی توریسم را محدود می‌کند. زمانی که رشد کمی به حداکثر خود رسید، محیط با هزینه‌ای بسیار زیاد شروع به فرسوده شدن می‌کند. تنها سیاست‌های پایداری که محدودیت‌های اکولوژیک را مدنظر قرار دهند، می‌توانند منجر به توسعه پایدار گردشگری شوند.»
nikoueimahdi@gmail.com*

پایدار بودن محیط، پایدار شدن اقتصادی